"خدمتکار عمارت درد" پارت 35 - رمان دونی

“خدمتکار عمارت درد” پارت 35

 

 

با یه سنگینی بیدار شدم انگار یه وزن 200 تنی روم گذاشتن

من چرا باز بیهوش شدم

هیچ وقت اینطوری نمیشدم

 

یه صداهایی میومد انگار داشت صداشو کنترل می‌کرد بالا نبره

 

بلند شدم ببینم این صدای چیه؟!

دیدم فرهاد پشت به من داره با تلفن حرف میزنه…

 

فرهاد: رزا چرا زودتر بهم نگفتی؟!

کوروش حالش الان چطوره؟!

کنارش باش

مراقب خودت باش

 

کوروش مگه چش شده که داره حالشو میپرسه

 

فرهاد برگشت منو دید خشکش زد سرجاش

 

فرهاد: رزا خواهری تو الان ماه های اول بارداریته خودم به کوروش میگم حواسش بهت باشه

همه سلام میرسونن

دیگه کارای عقد و اینا خودتون انجام بدین

 

باورم نمیشد رزا حامله بود …

کوروش با رزا رابطه…

نه امکان نداره

میدونم کوروش نمیکنه

با اینکه بهش اعتراف کردم دوسش دارم بازم…

من خر واسش نامه نوشتم

 

پام دیگه توان این خبرو نداشت نشستم رو زمین گریه کردم

 

فرهاد: مارال خوبی؟!

مارال چرا داری گریه میکنی؟!

بلند جیغ و داد زدم که فرهاد بره بیرون دیگه نمیتونستم تحمل کنم

 

+ فرهاد برو بیرون

 

فرهاد: اما مارال

 

بلند شدم پارچ آبُ برداشت زدم به دیوار

 

صدای شکسته شدن تو کل اتاق پیچید

 

+ فرهاد برو بیرون

برو بیرون

توروخدا دو دقیقه منو تنها بزار

 

رفت بیرون

 

دیگه مهم نبود کجا بودم فقط بلند جیغ می‌کشیدم و داد میزدم گریه میکردم

کوروش میدونست دوسش دارم

بازم کار خودشو کرد

لعنتی چطور دلش اومد

براش نامه نوشتم حرف دلمو بهش زدم

حتی یه زنگ نزد

خیلی بیشرفه

الان داره اونجا کنار زن و بچش خوش میگذرونه

خدااااا دیگه خستمه دیگه بسمه

 

دیگه داشتم نفس نفس میزدم

همین طور به دیوار خیره شده بودم

 

گریه هامو پاک کردم

 

تصمیم گرفتم عشقی که به کوروش دارمو تو دلم بسوزونمش

دیگه تو دلم هیچ جایگاهی نداره

وقتی میتونه اون اینقدر بی رحم باشه منم میتونم مثل خودش بی رحم و سنگدل باشم

 

بازم ته دلم یه حس عجیبی داشتم انگار یه چیزی این وسط اشتباهه

با حرفایی که از فرهاد شنیده بودم دلمو خفه کردم

دیگه به هیچ عنوان کوروشی توی دل من وجود نداره

اون مارال امروز مرده دیگه خودمو کوچیک نمیکنم

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول

    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…مایک حتی با هم نوعان خودش هم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خلافکار دیوانه من

  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الہہ افشاری
الہہ افشاری
2 سال قبل

تو رو خدا یه پارت دیگه بده دیروز هم پارت نزاشتی من دق میکنم تا بفهمم داستان چی شد

sati
sati
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

سلام فرشته جون میتونم آیدی تلگرامتون رو داشته باشم؟

مریم
مریم
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

آره عزیزم توروخدابزار فرشته جون

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x