رمان استاد خلافکار پارت 48 - رمان دونی

رمان استاد خلافکار پارت 48

 

جیغ زدم و به سمتش رفتم که آرمین بازوم و کشید و منو پشت خودش نگه داشت و داد زد
_گه خوردی اومدی دنبال زن من حرومزاده
میلاد به سختی بلند شد و گفت
_زنت؟کدوم زن؟هانا مجد مرد آرمین… اینی که می‌بینی هانا نیست.دوباره متولد شد. با کمک من…هانا رو تو کشتی الانم لیاقت اون دختر و نداری…
کارد میزدی خون آرمین در نمیومد.
خواست حمله کنه سمت میلاد که جلوش ایستادم و داد زدم
_بس کن دیگه… اون داره حقیقت و میگه هانا مرد…آرمین من یک سال توی بیمارستان روانی بستری بودم. به خاطر تو…نتونستم به دخترم شیر بدم نتونستم کنارش باشم. اون موقع میلاد بود،آیلا اونو بابای خودش میدونه من…
نگاهی به میلاد انداختم و گفتم
_من اونو شوهر خودم میدونم.آیلا تو رو به عنوان باباش قبول نمیکنه.منم هیچ وقت نمی بخشمت. پس بذار ما بریم…
با چشمای به خون نشسته ی ناباور نگاهم کرد.
همون لحظه ماشین مهرداد با سرعت پیچید توی کوچه و خودش پیاده شد.
به سمتمون اومد و با دیدن میلاد نگران پرسید
_خوبی؟

*************************************************

میلاد سر تکون داد که مهرداد عصبی یقه ی آرمین و گرفت و داد زد
_تو از جون خواهر من چی میخوای مرتیکه؟
آرمین همچنان به من زل زده بود…
مهرداد مشت محکمی توی صورتش کوبید که تکون شدیدی خوردم و دستم و روی قلبم گذاشتم.
با تهدید گفت
_هم هانا رو هم آیلا رو ازت میگیرم. نمی‌ذارم با تهدید و قلدر بازی به زور نگهشون داری.از این به بعد منم میشم یکی لنگه ی خودت. اون بار داغ هانا رو به دلت گذاشتم، این بار دخترتم از دست میدی آرمین چون من بهت فرصت جبران اشتباهاتو دادم…. نفهمیدی.
بر خلاف تصورم آرمین هیچی نگفت.
مهرداد به میلاد نگاه کرد و گفت
_بریم.
_یعنی چی؟هانا و آیلا رو ول کنیم دست این بریم؟
مهرداد نگاه معنادار و طولانی بهش انداخت که میلاد چیزی نگفت. نگاه با اطمینانی بهم انداخت و همراه مهرداد رفت. مطمئن بودم که یه نقشه ای دارن.
به هر حال دوباره من موندم و آرمین.
با دلخوری نگاهم و ازش گرفتم و وارد خونه شدم.
هنوز چند قدم بیشتر نرفته بودم که بازوم و کشید و برم گردوند..

*********************************************************

با حرص گفتم
_ولم کن.
_چه بلایی سرت اومده بود؟
متحیر از حرفش نگاه‌ش کردم و با پوزخند گفتم
_هه مهمه برات؟
کلافه گفت
_عصبیم نکن هانا پرسیدم چه بلایی سرت اومده بود؟
دستم و از دستش کشیدم. چرا ندونه؟ عصبی داد زدم
_افسردگی حاد… چون بچم به دنیا اومد و با دیدنش دیوونه شدم چون شبیه تو بود. دلم می‌خواست برگردم و بهت نشون بدم… بزنمت… اونقدر بزنمت تا عقده هام خالی بشه اما با یه اسم جعلی مونده بودم تو یه کشور دیگه… به خاطر تو آرمین. من به خاطر تو روانی شدم مشکل اعصاب پیدا کردم. به خاطر تو خندیدن یادم رفته یادم رفته که هنوز جوونم. تو منو نابود کردی آرمین و هنوز داری به کارت ادامه میدی .
بدون این‌که بخوام اشکام در اومد. دلم نمیخواست بیشتر از این جلوش خرد بشم. گفتن این حرفا الان که دیگه اون حسی بهم نداره فایده نداشت.
پشتم و بهش کردم که دستاش با قدرت دور تنم پیچیده شد..
گر گرفتم.روی شکمم و نوازش کرد و کنار گوشم حریصانه گفت
_باید میومدی پیشم.
با گریه نالیدم
_قلبم و شکستی!
دستش و روی قلبم گذاشت و پچ زد
_درستش میکردم.
هق زدم
_نمی‌شد.تو باهام بدترین کار ممکن و کردی هنوزم بعد از چهار سال نبخشیدمت.. نمیتونم.
حلقه ی دستش دورم تنگ تر شد
_اوکی نبخش!
با مکث دستور داد
_اما باید عاشقم باشی هانا مجد.مث سگ باید عاشقم باشی.
هنوزم داشت زور می گفت..
با حرف بعدیش رسما خون توی رگهام یخ بست
_چون من مث سگ عاشقتم….

 

دوستان هر شب پارت گذاشتن برام سخته 3 در روز میون میزارم 

🍁🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان

  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلوع نزدیک است pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:         طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه می‌کنه که خدا سخت‌ترین امتحانشو براش در نظر می‌گیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش می‌باره و در عجیب‌ترین زمان و مکان زندگیش گره می‌خوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستی pdf از پاییز

    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌» شنیده نمی‌شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش بودنت
دانلود رمان آرامش بودنت به صورت pdf کامل از عسل کور _کور

    خلاصه رمان آرامش بودنت: در پی ماجراهای غیرمنتظره‌ای زندگی شش دختر به زندگی شش پسر گره می‌خورد! دخترانِ در بند کشیده شده مدتی زندگی خود را همراه با پسرهای عجیب داستان می‌گذرند تا این‌که روز آزادی فرا می‌رسد، حالا پس از اتمام آن اتفاقات، تقدیر همه چیز را دست‌خوش تغییر قرار داده و آینده‌شان را وابسته هم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
337 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جانت
جانت
4 سال قبل

ازاده جان من اکسو رو نمی شناسم باور کن اصلا نفهمیدم اون چیزایی که بالا گفتین یعنی چی؟ اسم ادم بودن این حروف صامت و بدون فتحه و کسره؟ :))))

Fafa
Fafa
4 سال قبل

فک کنم روزا رو دوتا یکی میشماری ادمین جان :/

Unknown girl
Unknown girl
4 سال قبل
پاسخ به  Fafa

منم کایا هستم ( بنده دختر هستم ) ( اسمم مخفف شده و بسی ضایع اس اسمم چیه ) سنمم معلوم نیست از آشنایی با شما خوشبخت هستم مچرسی‌ ( همون مخفف‌مرسی و متشکرم )

s
s
4 سال قبل

یعنی همه دخترارفتن سر خونه زندگی من که ازتون بزرگتر بودم موندم واقعا باید درس زندگی رو ازتون یادگرفت

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  s

اشکال ندار جانم بگو از کی خوشت میاد بقیش با ما

#_#
#_#
4 سال قبل

تبریک میگم به عروس و داماد های عزیز فقط کیک ما یادتون نره بعد اینکه من عروسی گرم کن خیلی خوبی هم هستم ها حالا خود دانی دلتون اومد دعوت نکین🤣🤣🤣

سورن
سورن
4 سال قبل
پاسخ به  #_#

از همین الان دعوتی عروسیم😂دقیقا دو هفته و سه روزه دیگس😍لامصب اینقد سرمون شلوغه یه روز درمیون میریم زیره سرم😐خدا واسه هیچکس نیاره😑منظورم زن گرفتن نیستاااا اتفاقا ازدواج خیلیم خوبه منظورم عروسی بود🙁

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  سورن

وووووووووووووووووااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی راست میگی من دعوتم باورکن شد مامانم دیگه خونه رام نده شد کارتون خواب شم میام عروسی راستی عروس کشونم دارین من عاشق قسمت عروس کشونم

سورن
سورن
4 سال قبل

اینقد حرص نخورین ادمین جون ماشاله ککشم نمیگزه😁مخلصیم ناراحت نشی یه وقت نزاری داداش☺

پریسا
پریسا
4 سال قبل

مرصاد اسم پسره؟؟؟
من تا حالا نشنیده بودم ولی خوب ببخشید
همه بهم میگن زودجوشی ببخشید دست خودم نیست شانس اوردی بهت فحش ندادم خخخ
بعدشم خالم جوون بود نباید میمرد درست عمر دست خداست ولی زود بود
عشقمم ای کاش میمرد.چون عکسای رابطه ی خودشو با دوستای صمیمو برام فرستاد ببخشید حتی توی اون شرایط فکر کردم فتو شاپ ولی نبود آقا مرصاد عشق افسانه است وجود نداره اگر هم داره من تهشم ولی جواب عشق هیچ وقت خیانت نیست بخاطر همین میگم شما پسر ها اینجورید
ببخشید فک کردم دخترید
اگرهم زود قضاوت کردم واقعا دست خودم نبود چون شما هم زود قضاوت کردی
تقصیر ادمین هم هست به جایی اینکه بشینه به ریش نداشته ی من بخنده قبول نمی کرد
ادمین عمو جون من بخون بعد قبول کن

Kosar
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

واقعا متأسفم و خیلی ناراحت کنندس این عشقی که میگین
میشه سنتون رو بپرسم؟؟؟؟

Unknown girl
Unknown girl
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

چه جالب موضوع سایت از رمان به شوهر یابی تغییر کرد 😂

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ادمین عمو نمیخوای پارت بزاری؟؟؟؟
فردا هم مدارس تعطیل شد و دمشون گرم شاد شدم

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل

قادر داداش کجایی کم پیدا شدی نیستت
پریسا خانم من نفهمیدم شما میخوای زن امیر شی یازن من ایلینم که یازده سال ازمن کوچک تره نمیشه ایلین خانم برا داداشم خوبه پریساخانم راستی چندسالتونه
یه کاردیگه میخوای بکنیم شماوایلین خانم میگیرم دخترعموتون ودخترخاله ی آزاده خانم هم میگیرم یاخدا چهارتا دیگه زندم نمی ذارید توبه من زن نمیخوام خخخخخ شوخی میکنم البته ناراحت نشین یه موقع

آیلین
آیلین
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

نام برادرت چیست؟؟… خوش سیما و رعنا هست یا خیر؟!؟.. مرد خانه و خانواده چطور؟؟.. گفته باشم من صبحا بربری تازه میخوام!!… سه سال اختلاف سنیم خوبه… دیگه مشکلی نمیبینم… فقط اسمش چیه و چه شکلیه؟؟.. اینارم بگی دیگه با خانواده خدمتتونیم, تشریف بیارین, حالا نیومدینم عب نداره خودم میام!!..

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

ساشا واقعا که!!! تو فقط مال دخترخاله منی اینو بفهم میگن خدا یکی یار یکی

هوژان
4 سال قبل

اگه میشه زودتر پارت 49 رو بزارین

هوژان
4 سال قبل

آقا ادمین یعنی پارت 49 کی گذاشته میشه ؟؟؟

fatemeh
fatemeh
4 سال قبل

یعنی چی؟
چرا تدریس عاشقانه رو نمی ذارید؟؟
واقعا که 😡😡😡😡

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ینی دم هواشناسی گرم
احمدی نژاد هی دهه ۷۰ ها رو تعطیل میکرد الان آقای روحانی نمیتونه هواشناسی تعطیل میکنه.دمشون گرم

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

سلام به همه

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل

پریساخانم امیر کدوم امیر دکترامیرو میگی خخخخ شوهرت دکتر امیر ه اتفاقا امیرماشینش جنسیسه و اینکه یه دکتر مهردادداریم اون ماشینش مثل خودم اسپرتیجه خوبه اینجابراهمه همکارام زن پیدامیکنم خخخ
راستی من کحا نصف شدم کی کجاچه موقع که خودم خبرندارم
آزاده ابجیم روهم دادیم داداش سجاد بزار حداقل داداش سجادججواب خواستگاری رو بده بعدبدش
آیلین خانم رومیگیرم برا داداشم داره داروسازی میخونه بیست سالشم هست ۳سال تفاوت سنی دارن
دیگه کی میخواد شوهرکنه بیاد تاشوهرش بدم خخخخ
عکس منو براچی بزارید من عمرخودمو کردم کارم از زن گذشته عکس قادریاهمون ادمین و بزارین و سجاد ومیلادکه میلاد که زن داره هیچی
واینکه منو دادین به کی پریسا خانم که خودم خبر ندارم
پریسا خانم اینم جواب کامنت هاتون
تاجواب دیگر خدانگهدار خخخخ

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

ساشا اون دخترخالم الان خونمونه بگم رضا رو ول کنه بیاد باتو ؟خجالت نکش بگو

Maryam.b
Maryam.b
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

الان ادمین مگه قادر رنجبره ؟؟؟
ادمین اگه قادر رنجبر باشه که فکر نمی کنم باشع اونوقت چندتا سایتو اداره میکنی ادمین؟؟؟؟

....
....
4 سال قبل
پاسخ به  Maryam.b

عزیزم مگه فقط قادر رنجبر هس؟؟
ولی در کل نمیدونم همونه یا نه….
من وقتی واسشون عکس و فیلم فرستادم پروفایلش نوشته بود قادر

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

خب
امیر واسه من مهرداد هم وایسو یا میدمت به آیلین یا به این هوژانه
سجاد داداش که افتاد توش باید به آزاده بگه بله.ساشا داداش نصفت برای آیلین نصفت برای خودم نمیخواد سردرگم بشی داداشتم میدی به ستایش
۲۸ سال عمر داداش من دارم میگم پسرعمم ۳۹ سالشه هنوز میگه بزارید جوونیمو بکنم
ادمین این سه نقطه کیه!
پسری یا دختر
این مرصاده پسر یا دختر؟؟؟؟؟؟؟
این سورنه هم نمیگه چندسالشه بدمش بره
خب آفرین داداش جواب دادی
جواب اون گریه تو دادم بدونی از تو هم بدبخت تر هم هستن خودت باید بلند شی
ادمین عمو پارت بزار جا نیست

سورن
سورن
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

من حتما باید بگم؟😅بزور میخواین زنم بدینا 😐 ۲۴ سالمع جهته اطلاع نامزد دارم😎

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

ساشا تمام و کمال مال دخترخاله های منه تتتمممااااممم دیگه واسه خودتون تورش نکنیید😂😂😂

سورن
سورن
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

من ۲۴ سالمه ولی نامزد دارماا چند وقت دیگم عروسیمه😉

mobina
mobina
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

منو جا انداختین که

....
....
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

چرا از ادمین میپرسی خب، اون بیچاره هم که منو نمیشناسه…
بعدشم اون چهار تا نقطه هس 😉
عزیزم دخترم اسمم حنا هس.

دردانه
دردانه
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

منم تقریبا هم سن شمام
یعنی دیگه کارم از شوهر کردن گذشته؟؟!!😔😔😔

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  دردانه

خب عزیزم گریه نکن
مهرداد برا تو
یا داداش ساشا
هر کدوم و دوست داری بگو
ساشا الان برات جور میکنه
نترس نمیترشی

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

منظورم داداش ساشا
نه خود ساشا
هرکی به داداش ساشا ی ما نزدیک شه سر تا پاشو تیکه تیکه میکنم😡😡😡

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  دردانه

بابا چرا انقدر نا امیدین پسر دایی من ۴۰یا ۴۳ هنوز ازدواج نکرده با اینکه همه چیش اوکی تازه دختر داییم هم ۵۰ هنوز ازدواج نکرد

آیلین
آیلین
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

داروساز خوبه دوس دارررم…

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل

بله ابجی پریسا منظورت کدوم کامنت ها رومیگی اخه ماشالله این قدرکامنت زیاده نمی دونم کدوم ومیگی اگه میشه یه باردیگه سوالتون بپرسین تاجواب بدم

#_#
#_#
4 سال قبل

اقا ساشا ببخشید اگه گفتم نیازی به داداش ندارم برای اینکه خاطر خوبی از داداش ندارم .واینکه جوابتون درباره رل شما درست میگین اما چرا خودمون و اذیت کنیم برای مردی که تو زندگیمون قرار بیاد اگه نیاد چی بعدم بیاد شک نکنید که اونم رل داشته و بدونه تجربه نیس بعدم یک درصد من دختر رل نزدم اون مردی که رل زد لیاقت منو داره ؟ یا من لیاقت اون و دارم ؟من خودمم تا الان رل نداشتم و ندارم اما فکر نمیکنم به جایی رسید باشم و خواهم رسید مثلا همین خواهر خودم انقدر مزخرف فکر میکرد تا اخر ی ازدواج ناموفق داشت انقدر که ی دختری بود که تاموقعی که مهرم شدن خواهرم دست به صورتش نزد بود اولین اصلاح بود براش مامان و بابام انقدر که اون سخت میگرف نبود اما اون خیلی سخت میگرفت خلاصه ی دختری بشدت اسکل بود که چوب همین سادگیش و خورد

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل
پاسخ به  #_#

من ازاون داداش ها نیستم کع بعدن ادعای دوستی بکنم هشتک خانم من خودم خواهرندارم خودمو یه برادر کوچک تر شماها جای خواهرنداشته هستید

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

نه اشتباه برداشت نکنین اصلا بحث دوستی نیس راستش من هم بازی بچگی خودم و مثل داداشم دوس داشتم اما بی خی خاطر خوبی ازش ندارم دیگه حتی از اسم داداش بدم میاد برای همین گفتم شما لیاقت اسم داداش و ندارین اگه ناراحت تون کردم منو ببخشید

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ادمین میشه ساعت ۱۲ شب نزاری مثلا ساعت ۸ و ۹ بزاری
من ساعت ۱۲ میخوام درس بخونم نمیتونم بشینم بخونم تا فردا که اونم خوابم میاد نمیتونم بخونم
پارت ها رو میگم خواهش میکنم
🥺🥺🥺🥺

ترانه
ترانه
4 سال قبل

ادمین اینجوری که تو میگی خوب اگه واقعا راست باشه که پس توام مثل چند تا از دخترای فامیل ما دیگه ترشی نیستی که تو دبه باشی کلا جات بادبه عوض شده داداش ..

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  ترانه

نه توی این دور و زمونه پسر دیگه آخرش ۳۵
پسر خاله های مامانت من ۵۰ سالشونه زن ندارن
پسر عمه ی خودم ۳۹ سالشه زن نمیخواد هنوز داره دختر بازی میکنه
داداشش که ۳۶ سالشه اونم زن نمیخواد
ادمین پیش این ها پادشاهه

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ساشا داداش جواب کامنت های قبلی مون و بده
میخوام ببینم چی میگی؟
جوابت چیه

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل

این پارت دیر خوندم
چقدر عقد و عروسی داشتین 😂😂

marja
marja
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

خوبی کاکام کجا بودی دلم واست تنگ شده بود
ساشا همش حرف میزد میگفتم چرا سجاد نیس
دگه نبودی لقمه گرفتنت واسه آزاده جون منم چیزی نگفتم دیدم لیاقتشو داره ابجیم حالا ریشه و قیچی دست خودت،علف باس به دهن بزی شیرین بیاد💝💞

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  marja

قربونت تو خوبی مرجان جان
خیلی وقته نبودی

marjan
marjan
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

ممنون مهربونم
اره حال دلم خوب نبود
ولی سعی میکنم بیشتر بیام

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

پارت قبل و خوندین ؟

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  #_#

اره عزیزم خوندم

#_#
#_#
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

اوه چه مهربون انتظارش و نداشتم اوکی

mobina
mobina
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

خودت هم جز اون هایی آقا سجاد تو اول از همه دادیم رفت

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  mobina

بدون بله گرفتن از داماد 😂

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

اوهوم
شمارو هم دادیم رفت
من گفتم جون تو بردار برو
نرفتی حالا باید پاش وایسی

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  پریسا

کیه اون عروس خوش بخت 😌

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

سلام داداش بااجازه ات می خوام بیام خواستگاریت برا آزاده خانم خواهرم ایا وکیلم شمارودوماد خودمون کنم ؟

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  ساشا*

مگه ایشون منو دیدن!!!😐
ک پسندیدن 😂

ساشا*
ساشا*
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

جوابموبده سجادداداش جواب چیشد بله یانه خواهرمو میخوای یانه منظورم ازاده خانمه

آیلین
آیلین
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

استاد سجاد نبودی دادیمت به آزاده… بعله رو بده ملت منتظرن!….

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  آیلین

شما کی منو دادید من خودم سجاد آقامونو انتخاب کردم 😋😋😋😌😌😌

marjan
marjan
4 سال قبل
پاسخ به  *آزاده*

آزاده جون در جریانی اقاتون ی خواهر داره؟؟ ینی خواهرشوهریم من ها جواب بله از کاکام میخایی باس منو بوس کنی چون رگ خوابش دست منه:):)

Sajjad
Sajjad
4 سال قبل
پاسخ به  آیلین

من که هنو بله رو نگفتم دادینم 😂

*آزاده*
*آزاده*
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

آره نمیدونم دانشجویی به اسم امین داری یا نه یه روز با اون و خواهرش اومدم دانشگاتون و شمارو دیدم یعنی امین نشون داد شمارو که به دلم نشستین
چه سیمای زیبایی دارید آقایم !!!!!

پریسا
پریسا
4 سال قبل
پاسخ به  Sajjad

چه بعله رو بگی چه نگی رفتی
شیرینی یادت نره
آزاده لباس عروس گرون بردار
سرتاپاتم طلا کن تو این دور و زمونه طلاها رو بفروش بده من برات نگه میدارم

Maryam.b
Maryam.b
4 سال قبل
پاسخ به  آیلین

میبینم که استاد سجاد هم رفت قاطی مرغا:|
ازاده جون هم که زیر لفظی میخوان مث اینکه ، چون دیگه چیزی نمیگن :))))

جانت
جانت
4 سال قبل

و اما برگردیم سر داستان خودمون
تو پارت قبلی هانا جایی اعلام میکنه که یکسال بیمارستان بستری بوده و میلاد مراقب ایلا بوده!!!
صبر کردم شاید نویسنده خودش این موضوع رو مطرح کنه ولی چون نکرد منم ایرادی که به ذهنم میرسه رو میگم
یادتون هست چند وقت پیش “باران کوثری” گفته بود دو سال کار نکردم و خرج من رو “حامدبهداد” می داد؟؟
باران کوثری یکی از بازیگران پرکاره سینماست که مادرشون رخشان بنی اعتماد(نوسنده و کارگردان مطرح) و پدرشون جهانگیر کوثری (تهیه کننده مطرح تر) سینما هستن تک فرزند خانواده و تا دلتون بخواد مایه دار
من میگم ایا الان نباید یکی به این دختره بگه تو که پدر و مادرت از پولسازترین ادمهای سینما هستن چرا دو سال شما باید خرجتو از بهداد بگیری؟؟!!
بگذریم که چه کامنتهای بد و دور از شانی ملت براش گذاشته بودن که البته حقش بود
حالا در مورد هانا هم باید بگم خب دختر خوب تو مگه بی کس و کار و بی پول و پله بودی که تو کشور غریب باید این میلاد خان!!! بچت رو نگه میداشت و به جای پدر قالبش میکردی به ایلای بیچاره !! مگه برادرت مهرداد و زن برادرت ترانه نبودن که میلاد شده بود همه کارت؟ اصلا میتونستی بی صدا برگردی ایران ی گوشه ای بستری بشی و فامیل نزدیکت مراقبت باشن تا الان میلاد ادعای شوهری نکنه برات!
چیزی که تو قصه ها و خصوصا تو این داستان برام جا نمی افته اینه که طرف بعد از ازدواجش به تنها کسی که تعهد نداره زن و بچش هستن،با همه میپره هرکاری بخواد میکنه،نمونش ارش که با ساناز متارکه کرده چرا چون از فکر لیلی نمیتونه بیرون بیاد ولی به خاطر همون لیلی با ساناز ازدواج کرده،گریه خنده داری است! و همین میلاد که قطعا نویسنده برای توجیهش سر زن این بدبخت ی بلایی اورده!! ببینید کی گفتم
کاری ندارم که زن و بچه خود میلاد کجان و چجوری با هانا هر دو سر از کانادا دراوردن !!ولی کاملا به ارمین حق میدم ک به هانا شک داشت و داره
این یارو خواستگار و عاشق هانا بود ولی ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد به نام هانا!الان یهو چرا دوباره جلوی این سبز شد؟ باز میگفتین سام برام قابل قبولتر بود تا میلاد
حداقل اون زن و بچه نداشت و بعد از میلاد وارد زندگی هانا شده بود،ساکن کانادا هم بود و مورد پذیرش تر هم بود
تو رو خدا برای پوشش این موضوع و موجه کردن کار هانا نیای بگی میلاد از زنش جدا شده و یهویی با هانا تو کانادا روبرو شده و از این دست صحبتها….
زیاد حرف زدم ولی حرف اخرو بگم تا خفه نشدم من جای ارمین باشم عطای هانا رو به لقاش میبخشم و ایلا رو میگیرم و بهش میگم خوش گلدیی
برو همونجایی که همین چهار سال بودی،خیلی خشن بود ببخشید ،ولی این زن ارزش وقت گذاشتن نداره

Kosar
4 سال قبل
پاسخ به  جانت

من این رمان رو دارم میخونم و خیلی انتقاد های زیادی
از نویسنده کردم و از نظرم اصلا هیچ جای رمان منطقی نیست
ولی رمانی نیست که بعد اینکه پارت تموم شد ذهنت درگیرش بشه
شاید اصلا ارزش خواندن نداره دوست عزیزم ولی برای اوقات فراغت خوبه
البته الان همه رمانایی که پارتی گذاشته میشن و در اینطور سایت ها هستن همین طوری هستن

عسل
عسل
4 سال قبل
پاسخ به  جانت

ایول داری واقعن.یه نکته واقعا با توجه به حرفاتون خیلی جالبه اونم اینه که نه تنها تو این رمان بلکه توی بیشتر رمانا طرف بی کسو کاره.آقا میگیم اصن بابای هانا آدم بده مامانشم که دیگه اینهه سال بزرگش کرده اصن اگه بچه هفت پشتم غریبه بوده باشه باز مهرش به دل آدم میفته.تو این رمان مامانشم آدم بده.این یه عمویی دایی کسو کاری نداره پاشه بیاد دنبالش؟داداششم که تریپ غیرت میاد با کارای میلاد هیچ مشکلی نداره فقط با آرمین که شوهرشه مشکل داره فک کنم این مهرداده یه مشکل عقلی چیزی داره

دردانه
دردانه
4 سال قبل
پاسخ به  جانت

آره خیلی خشن بود ولی من باهات موافقم 👍👍👍👍

آیلین
آیلین
4 سال قبل
پاسخ به  جانت

چقدر تحلیلی رمان میخونی؟!!؟؟… من زیستو اینطوری بخونم دیگ غمی ندارم…

دسته‌ها
337
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x