رمان تارگت پارت 366 - رمان دونی

 

 

 

 

 

– پس تا یه کم مرور می کنی.. برم یه چیز گرم بگیرم بخوریم.

تا خواستم اعتراض کنم و بگم لازم نیست.. چشمکی زد و ادامه داد:

– اینم یکی از همون روش هاست که لازمه انجام بشه!

خواست بره که یه لحظه وایستاد و با چشمای ریز شده گفت:

– فقط یه سوال..

منتظر بهش زل زدم که پرسید:

– درس منم قرار بود حذف کنی؟

خیره شدم به کتاب و آروم جواب دادم:

– نه!

– چرا؟ نکنه خیال می کردی در هر صورت از من نمره کامل می گیری؟

پیش خودم جواب آماده برای این سوالش داشتم.. ولی دلم نمی خواست به زبون بیارمش و دوباره یه بحثی از گذشته باز کنم.. واسه همین بازم کوتاه گفتم:

– نه!

– پس دلیلت چی بود؟

وقتی دیدم بدجوری اصرار داره بدونه و از اون جایی که با همین شناخت نصفه و نیمه هم فهمیده بودم به همین راحتی ها از خواسته اش کوتاه نمیاد.. به ناچار جواب دادم:

– بیشتر.. به خاطر خودتون بود که تصمیم داشتم حسابی درس بخونم و هرجور شده این یه امتحان و پاس کنم.. تا.. تا ترم بعدم مجبور نباشید.. قیافه آدمی رو که باعث به کما رفتنتون شده.. سر کلاس تحمل کنید!

نگاهم به کتاب بود ولی حس می کردم نگاه خیره ای رو که ازم نمی گیره.. منم طاقت چشم تو چشم شدن باهاش و خوندن معنی نگاهش و نداشتم که بالاخره روش و برگردوند و رفت..

منم با جدیت مشغول خوندن درس و مرور مطالبی که برام تازگی داشتن شدم. می تونستم واسه چند ساعت.. یا حتی چند روز ذهنم و خالی کنم از همه مشکلات و درگیری های فکری که این مدت اجازه و توان درس خوندن و ازم گرفته بود..

با خودم فکر کردم.. مگه چند بار یه همچین موقعیتی تو زندگی آدم پیش میاد که بخواد با استادش.. اونم کسی که تو زمان دانشجوییش نابغه بوده درس کار کنه که حالا من بخوام بهش پشت کنم؟

دلیل این کارش هر چی می خواست باشه دیگه مهم نبود.. همین که داشت کمکم می کرد تا مجبور نباشم یه ترم دیگه وقت و هزینه صرف دانشگاه کنم باید ازش ممنون و متشکر می بودم!

 

 

 

 

 

 

*

نمی دونم چه ساعتی از شبانه روز بود که دوباره یه کابوس مزخرف به سراغم اومد.. ولی حس می کردم که تنم هنوز داغه.. درست مثل این دو روز گذشته از همون روزی که چند ساعت توی برف قدم زدم و وقتی خونه اومدم بدون عوض کردن لباسام خوابیدم.

حالم بد بود.. صدای زنگ می اومد و من نمی تونستم تشخیص بدم که زنگ گوشیمه.. یا زنگ در.. یا شایدم هر دو.. یا اصلاً اینم جزو خوابمه؟

همونطور که نمی تونستم تشخیص بدم این صحنه هایی که می بینم واقعاً کابوسه.. یا فقط یه یادآوری از اتفاقات گذشته؟

یه سری صحنه عادی.. مثل وقتی که اولین امتحانم و دادم و با عجله به اون پارک برگشتم و با ذوق و اطمینان به استاد علی عسگری که منتظرم بود گفتم که شک ندارم قبول می شم.

مثل تمام روز های بعدیش که قرارمون علی رغم سردی هوا تو همون پارک و رو همون میز شطرنج بود و هر بار یه روش جدید و کاربردی برای درس خوندن بهم پیشنهاد می داد..

مثل وقتی که ازم خواست برای هماهنگ شدمون شماره ام و بهش بدم و وقتی دید تردید دارم خودش گوشیم و ازم گرفت و شماره اش و توش سیو کرد..

مثل شبایی که بهم پیام می داد و برام تعداد صفحاتی که باید می خوندم مشخص می کرد.. چون روش روز بعدش سوال پرسیدن از اون مطالب بود..

مثل همه اون شیر نسکافه های داغی که تاکید می کرد تا وقتی بخار داره بخورم و مغزم و از یخ زدگی نجات بدم و من شدیداً حس می کردم که داره جایگزین شیرقهوه هایی می شه که یه زمانی معتادش بودم..

مثل روزی که آخرین امتحانم و دادم و بعد از مدت ها.. یه لبخند عمیق و واقعی روی لبم نشست و از ته دل.. بابت همراهی و کمکاش تشکر کردم و گفتم:

«مرسی که نذاشتی یه بار دیگه از اعتمادم پشیمون بشم!»

شاید اون معنی اصلی حرفم و نمی دونست.. ولی خودم و قلبی که بدجوری ضربه خورده بودیم از این اعتماد.. خوب می فهمیدیم که یه بار دیگه شکست نخوردن یعنی چی!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.4 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان

  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهمان زندگی
دانلود رمان مهمان زندگی به صورت pdf کامل از فرشته ملک زاده

        خلاصه رمان مهمان زندگی :     سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است . وجودش سرشار از عشق به خانواده است ، خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند….. پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nazila
Nazila
1 سال قبل

درین دهنت سرویس اگه عاشق این شی

mehr58
mehr58
1 سال قبل

چه عالی

ماه
ماه
1 سال قبل

چقدر باید فکر دربن ک تو سرش رژه میره بخونیم

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

به ولای علی خسته شدیم تمومش کن

نسرین
نسرین
1 سال قبل

نویسنده جان این چرت و پرت ها چیه که می‌نویسی تمومش کن بره دیگه

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x