_چیه؟؟ خوبه دیگه دروغ گو هم شدیم هی بهش میگم تو خبر نداری…..خانم وایساده واسه تو قر و قمیش بیاد…..

 

ولی به خاطره امیر….

 

فقط به خاطره بچم با این حرفا هنوز وایسادم و توهیناشو گوش میکنم

 

_این چه حرفیه مادر من؟؟

 

با درموندگی به سیاوش زل زدم

 

_مادر……شما برو داخل منم الان میام

 

یعنی معذب بودنمو فهمید؟؟

 

_ولی آخه….

 

_مادر……..برو شما

 

انقدر لحنش محکم بود که منم ازش حساب بردم

 

با غرغر و چشم ابرو اومدن رفت نون و از پسرش گرفت و رفت

 

_وقتتو تلف نکنی مادر……غذا از دهن میوفته…..

 

_چشم شما بفرمایید

 

روبه روم وایساد

 

_چیکارش داری بعد از ۴ سال؟

 

 

لحنش چرا طلبکار شد یهو؟

 

اصلا چرا من به همه بدهکارم و خودم خبر ندارم

 

_من……یه امانتی دستش دارم…..

 

پوزخند زد

 

_تو؟؟ حتما اون چندر غازی که دستش دادی رو میخوای پس بگیری ازش……

 

 

#تاوان

#پارت۲۰۴

 

 

من بهش چندرغاز دادم یا اونکه سهم منو خورد یه آبم روش؟

 

هرچند حالا که وضعشون خوب شده براشون پول خونه هم چندرغازه دیگه

 

هر چی؟؟ اون پول حق منو پسرمه

 

پس ول کردم ادامه ی حرفشو

 

_ببین آقا سیاوش من فقط ازش یه آدرس میخوام…..همین

 

یه ذره سکوت کرد و بهم خیره شد

 

_ندارم……الانم بفرمایید

 

دروغ میگه

 

روشو برگردوند و رفت تو خونشون

 

خواست درو ببنده که دستمو گذاشتم روشو نذاشتم

 

_آقا سیاوش……بعد از خدا شما تنها امیدمی…..بهم بگید کجاست…..خیلی مهمه

 

یه جوری با التماس گفتم که دل خودمم سوخت

 

درو کامل باز کرد و برگشت تو کوچه که

از جلوی خونه یه قدم رفتم عقب تا جا براش باز بشه

 

_طلاق گرفتی؟

 

یه دفعه ای چی میگه

 

_چی؟؟

 

با ابرو به دستم اشاره کرد

 

_پولاتون تموم شد طلاقت داد که الان دنبال فربدی؟

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۰۵

 

 

آدما جنبه ندارن انگار

همین الان ازش تعریف کردم حالا داده متلک میندازه

ولی به جهنم

 

هیچ کدوم از حرفاش مهم نیست به جز یکیش

 

_کدوم پولا؟؟چی میگید برای خودتون؟

 

این دفعه خندید و سرشو تکون داد و

 

من گیج داشتم تک تک حرکاتشو نگاه میکردم

 

یه دفعه یه چیزی تو نگاهش نشست

که نمیفهم چیه

 

_فکر میکردم اگه تو دنیا یه دختر باشه که راست و درستش مثل آینه رو باشه فقط تویی……ولی اشتباه میکردم

 

اشتباه؟؟

یاد عسل افتادم و اون تصادف…..میعاد و عشقش

 

الان دوباره و دوباره

 

_باز چیکار کردم؟

 

 

_من همه چیزو میدونم یعنی فربد از رو درد و دل بهم گفته بود که با اون شوهر ح……سرش کلاه گذاشتید و فقط ته مونده ی پول خریدار جدیدو بهش دادید

حالا اومدی که چی؟ چیزی که سه سال براش زحمت کشیده رو از چنگش دربیاری؟

 

 

چیزی که میشنیدم و باور نمیکردم…..عین آدمای بی پناه فقط سرمو گرفتم رو به آسمون

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 136

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نیلوفر آبی

    خلاصه رمان:     از اغوش یه هیولابه اغوش یه قاتل افتادم..قاتلی که فقط با خشونت اشناست وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی،فقط بخوای تو دستای اون و توسط لب های اون لمس بشی،قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه،زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو

  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون دچار یه بیماری سخت میشه و تو ازمایش خون بیمارستان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول

    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…مایک حتی با هم نوعان خودش هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
rahaa Abedi
rahaa Abedi
5 ساعت قبل

باورم نمیشه ظلم تا چه حد؟
ممنونم از نویسنده عزیز

rahaa Abedi
rahaa Abedi
5 ساعت قبل

باورم نمیشه ظلم تا چه حد؟
ممنون از نویسنده عزیز.🥰

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x