رمان حورا پارت 141 - رمان دونی

 

 

 

 

 

دوباره رو ترش کرد:

_ خبه خبه، میخواستی نری خواستگاریش، دست گل خودت بود!

 

تیز به سمتش چرخیدم، در صورتش زل زده گفتم:

 

_ شاید اگه با نقشه‌های شما و خواهرت کاری نمیکردین که من فکر کنم قباد بی خبر از من لاله رو صیغه کرده و رفتن مسافرت، منم همچین کاری نمیکردم!

 

متعجب نگاهم کرد، رنگش پرید اما اخم کرد، خواست جواب دهد که سریع گفتم:

 

_ خدا رو شکر کنید که به قباد نگفتم، چون خطای خودم بود، باید قبل از همچین غلطی ازش میپرسیدم، اره قبول دارم… اما اگه یبار دیگه به من گیر بدین و اذیتم کنید، میرم بهش میگم!

 

خشم از چشمانش زبانه میکشید، زیر تابه را دوباره روشن کردم و نیمرو را هم زدم، چرا باید صبحانه‌ی لذیذم را بخاطر بحث با همچین کسی حیف میکردم؟

 

اما او رفت، از اشپزخانه بیرون رفت و من ماندم و کیمیا!

_ کاش نمیگفتی…

 

زمزمه‌ی آرام کیمیا باعث شد نیم نگاهی به سویش بی‌اندازم، رنگبه رو نداشت، چشمانش غمناک بود و داشت با لقمه‌ی کوچک صبحانه‌اش بازی میکرد:

 

_ نگران نباش، فکر نکنم حتی وقت کنه با وجود این مشغله‌ها به ایت فکر کنه که از کجا فهمیدم!

 

لبخند کمرنگی زد، آنقدر کمرنگ که غم درونش مشخص بود:

 

_ چیشده کیمیا؟ همه چی که درست شد!

 

سری به طرفین تکان داد:

_ مادر وحید مونده، ازون ور هم تو نبودی صبح رفتار داداشمو ببینی، همچین اخم کرده بود و محل نمیداد که هرکی میدید فکر میکرد من عروس این خونه‌م و لاله دخترش!

 

پوزخند کمرنگی زدم:

_ حالا فکر کن من هم عروسم هم هووی این خونه!

 

تلخ خندید:

_ کاش جای اینا سقطش میکردم همون اول، بعدش دیگه اینجوری نمیشد، تو هم این همه حرف نمیشنیدی!

 

شانه بالا انداختم و تابه‌را برداشتم، پشت میز روبه‌رویش جا گرفتم.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.9 / 5. شمارش آرا 9

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری
دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری

    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستاره های نیمه شب

    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد.       به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی

    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.می خواهیم که با

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
20 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دوزپسرقباد
دوزپسرقباد
9 ماه قبل

داداش ولم کن عه تورو جدت این دیگه مثل دلارای نشه این تن بمیرههه

هیچی
هیچی
9 ماه قبل

اشتباه نکن✖️ دلارای رو ببینی جلوی حورا سجده شکر به جا میاری✔️

fatemenura
fatemenura
پاسخ به  هیچی
9 ماه قبل

حق

دوزپسرقباد
دوزپسرقباد
پاسخ به  هیچی
9 ماه قبل

++++++++++++

خواننده ......
خواننده ......
9 ماه قبل

چس مثقال پارت حالم بد شد اصن!
نویسنده همه یامواتت رو عنایت کردم

Shoka
Shoka
9 ماه قبل

چس مثقال پارت حالم بد شد اصن!
نویسنده همه یامواتت رو عنایت کردم

ترانه
ترانه
9 ماه قبل

سلام نویسنده عزیز میشه پارت هارو طولانی تر کنی مرسی

ترانه
ترانه
9 ماه قبل

خیلی کمه یکم دیگه بفرست لطفاااا

ترانه
ترانه
9 ماه قبل

چرا انقدر کم آخه
یکم بیشتر دیگه لطفاااااا

دخترک پیاده🚶‍♀️
دخترک پیاده🚶‍♀️
9 ماه قبل

چقدر دیگه مونده تا حورا خوشبخت بشه؟؟

بانو
بانو
9 ماه قبل

اگه از همون اول این حورا جواب همه رو اینجوری میداد الان وضع بهتری داشت ….

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

عجب پارت پر و پیمونی😂

hadis
hadis
9 ماه قبل

همین🥹
چرا انقد کم اخه

DNA🧬
DNA🧬
9 ماه قبل

این سه تا کارو نکننننن
اینقدر کم ننویسسس
اینقدر کشش ندهههههه
اعصابمون رو خورد نکننننن

......
......
9 ماه قبل

دلم میخواد جیغ بکشم 😑

کمهههههههههههههههههههههههههههههههه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

من میترسم واست نمیری اینقدر پارت میدی تو
این چی بود آخهههههه
این چصی چی بود
خدااااا بیا منو بکش

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط فاطمه موحدی
💜Shayda💜
💜Shayda💜
پاسخ به  ♡ روا ♡
9 ماه قبل

خداااااا نکنه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  💜Shayda💜
9 ماه قبل

اعصابم خورد میشه چصی چصی پارت میده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  💜Shayda💜
9 ماه قبل

خب اعصابم خورد میکنه چصی چصی پارت میده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  💜Shayda💜
9 ماه قبل

آخه هی چصی میاد کم پارت میده

دسته‌ها
20
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x