رمان حورا پارت 193 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

معاینه کردنش و سونوگرافی‌اش زیاد طول نکشید، اما همان چند دقیقه هم وقتی صدای قلب ان کوچک چند ماهه را شنیدم، بغضم را نتوانستم کنترل کنم!

 

حتی اشک وحید هم پیدا بود، اما خندید و پنهان کرد!

زیبا بود، بعد از هزاران مشکلی که داشتیم، شنیدن قلب کودک کیمیا، ان هم در بطنش، اخرین چیزی بود که هر زمان دیگری میتوانستم تصور کنم!

 

کیمیای احساساتی، من باردار و احساساتی، هردویمان به گریه افتاده بودیم و دکتر و وحید میخندیدند!

حتی دکتر به بارداری من شک کرد به گمانم، اما نگذاشتم کار به جایی برسد که حرفی راجع به ان بزند!

 

از ساختمان که بیرون زدیم، بینی‌ام را برای اخرین بار بالا کشیده رو به وحید با لبخند گفتم:

_ پدر شدن بهت میاد، هیچوقت فکرشم نمیکردم تو همچین شرایطی ببینمتون!

 

کیمیا با خوشحالی خندید، وحید هم برای تشکر گفت:

_ به لطف شما بود حوراخانم، شاید اگه اون اتفاق اول نبود، هیچوقت من قدرت گفتن علاقه‌م به کیمیا رو پیدا نمیکردم!

 

شانه‌ای بالا دادم:

_ قسمت بود، قسمت هم بودین…فکر نکنم دیگه کسی بتونه مانعتون بشه…

 

لبخند زدند و حرفی نزدند، نگاهی به جاده انداختم:

_ حالا منو کجا میبرید؟

 

وحید که تازه یادش آمده باشد، تک خنده‌ای کرد و به سمت ماشینش رفت:

_ بیاید سوار شید، میبرمت یه جای باصفا!

 

به ساعتم نگاهی کردم، تازه داشت ظهر میشد!

_ خوبه پس، تا ناهار میرسیم خونه؟

 

کیمیا هم در ماشین را گشود تا سوار شود:

_ نه، ناهارو بیرون میخوریم، اگه داداشمم زنگ زد چیزی گفت بگو با مایی!

 

لبخندی مصنوعی زدم، همزمان که در ماشین نشستیم گفتم:

_ بذار زنگ بزنه، کیه که جواب بده؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 200

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج نیست و بعد خواهر دوم یاسمین به فرزین دل میبازه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گرایلی
دانلود رمان گرایلی به صورت pdf کامل از سرو روحی

    خلاصه رمان گرایلی :   کاپیتان دلان گرایلی، دختری خانزاده که ناچار می‌شود بين انتخاب جان برادر و عشق، ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. به هر حال پاشا از دلان دست نمی‌کشد و در این بین خاندان گرایلی بخاطر مسئله کهنه‌ نشده‌ی خونبس، دچار تحولی شگرف می‌شود.       به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

من از هر طرف به این رمان فکر میکنم با هم مشکل دارن
حورا با کل اعضا رمان جز کیمیا وحید
قباد که کلا همش در حال جوش آوردن
مادر قباد هم عجوزه ای بیش نیست
لاله عفریته هم که اصلا راجبش صحبت نکنم بهتره
وحید هم با قباد سر سنگین شده
کیمیا هم که سر حورا با خانواده اش یک نظر نیست
اصلا رمانِ یه طوریه باورم نمیشه یه مادر حرف دخترشو قبول نداشته باشه ولی حرف بچه خواهرشو قبول داشته باشه به چه قیمت آخه

اشک
اشک
پاسخ به  ♡ روا ♡
9 ماه قبل

بحث قبول داشتن یا نداشتنش نداشتنش نیست. کلا مامان قباد از اول از جورا بدش میومده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  اشک
9 ماه قبل

درسته حرفتو قبول دارم ولی الان دخترش داره میگه حورا آدم خوبیه یعنی به دخترش اعتماد نداره حرفا دخترشو قبول نداره

♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

همین که دو نفر هستن که اینجا گیس گیس کشی راه نمی اندازن جا شکرش باقیه

...
...
9 ماه قبل

یکم منطقی نیست خواهرشوهر این همه خوب باشه با عروس 😐🙂

ساجده
ساجده
پاسخ به  ...
9 ماه قبل

منطقیه.

اشک
اشک
9 ماه قبل

چرا وحید؟

Yas
Yas
9 ماه قبل

آره ارواح عمت تو هم جواب نمیدی.
تو اون لحظه ته دلت میگی قبادم عاشقمه پدر بچمه بعد هم جواب میدی

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x