رمان حورا پارت 196 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

لحظه‌ای متعجب به وحید و کیمیا نگاهی انداختم، کیمیا هم شوکه بود و وحید اما انگار نمیفهمید منظورش را!

اب دهانم را قورت دادم و سعی کردم عادی باشم:

 

_ نه، نمیخوام بفهمه…وگرنه نمیذاره!

 

با نارضایتی سر جنباند:

_ باشه دخترم، قدمت سر چشم، اتاق خالی دارم، تشک و لحاف هم دارم، جا برات هست…

 

رو کرد به وحید و گفت:

_ زن حامله به خورد و خوراک چ رسیدگی نیاز داره، من با این پا درد و کمردرد نمیتونم پی این دختر باشم، براش یه پرستاری کسی پیدا کن کمک حالش باشه!

 

وحید متعجب نگاهش را به من داد:

_ حامله؟ حورا که حامله نیست خاله‌ حلیمه.

 

خاله حلیمه خندید و با گرفتن پایین لباسش، به سمت خانه رفت:

_ پس اسمش حوراس، قشنگه!

 

داخل رفت و میدان دعوا را برای ما رها کرد، کلافه به وحید خیره شدم، شوکه جلو امد:

_ باردار؟ کیمیا تو شنیدی چی گفت؟

 

به کیمیا نگاه کرد، کیمیا که حالت او هم مثل من بود، با سکوت به وحید خیره شد، طوری که پی به قضیه برد و با خنده‌ای ناباور شانه‌هایش آویزان شد:

 

_ باورم نمیشه…

 

نگاهش را به من داد و با شوک پرسید:

_ بارداری؟ حامله‌ای؟

 

به ارامی سر به تایید تکان دادم، قبل از انکه بخواهد چیزی بگوید سریع گفتم:

_ ناخواسته بود، برای همینم میخوام دور شم، وگرنه میوفتادم دنبال کارای طلاق، میدونی که نمیشه بدون رضایت قباد طلاق گرفت!

 

چنگی به موهایش زد:

 

_ قباد بفهمه هم خر و میخواد هم خرمارو، هم لاله رو میذاره کنج دلش هم منو مجبور میکنه پیشش باشم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 216

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عاصی

    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلا pdf از خاطره خزایی

  خلاصه رمان:       طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه… مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قتل کیارش pdf از مژگان زارع

  خلاصه رمان :       در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز دیگریست… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

والا این قدر که حرص حورا رو خوردم تو خواب همش جای حورا هستم و دارم لاله و قباد رو جر میدم
امروز هم که خبری از حورا نشده هنوز برم ببینم تو خواب دیگه چه بلایی میتونم سر اون دو نفر بیارم

♡ روا ♡
♡ روا ♡
8 ماه قبل

قراره همینجوری پیش بره …..؟
سال هم تموم شد

...
...
8 ماه قبل

ناموسا چند پارت قراره بمونید جلوی در😐
ی ده پارت طول میکشه وارد خونه بشید نه؟!

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

پس مگه حاجیه خاتون نبود؟؟ الان چرا حليمه شد؟

Aramesh
Aramesh
8 ماه قبل
پاسخ به  نام نامدار

آره منم میخاستم اینو بگم🤣

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل
پاسخ به  نام نامدار

این رمانه همین جوری داغون هست دیگه شما هم بدتر جلوه ندید اسمش حلیمه بود حاجیه خاتون صداش هم میزدن

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

خوب درست معرفی نکرد 😁 😁 من بی گناهم💁‍♀️👵👵

ریحان
ریحان
8 ماه قبل

یعنی چه بایک نگاه فهمید حامله هست
مگه داریم مگه میشه
نمیدونم چرا این نویسنده ها فکر میکنن با اسکول طرفن

نرگس
نرگس
8 ماه قبل

😃 😃 😃

...
...
8 ماه قبل

وای فاطمههه 🤣

باهات قهر بودم ولی بازم کامنت گذاشتم واست 🥺😐

Aramesh
Aramesh
8 ماه قبل

جررررر فاطمه 🤣
آره والا آفرین داره😂

دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x