حورا

 

 

خیره به محمد لب زد:

 

_ این کیه حورا؟

 

محمد اخم کرد و جلوتر رفت:

_ گفتم شما، جناب؟

 

من ترسیده در ان لحظه حتی اعتقادات محمد را هم زیر پا گذاشته و بازویش را چنگ زدم تا دعوا نشود:

 

_ محمد لطفا…

 

نگاه قباد به دستم چسبید، اخم‌ کم کم روی پیشانی‌اش جا خوش کرد، خیره به دست من لب زد:

 

_ محمد؟

 

دستم را ترسیده پس کشیدم، محمد به سمتم برگشت:

 

_ برو تو…

 

سری به طرفین تکان دادم:

_ نه، برم بدتر قاطی میکنه…نمیشناسیش، تو رو خدا دعوا نکن!

 

عصبی روی صورتم خم شد:

 

_ از این مرتیکه میترسی؟ چیکارت کرده که…

 

محکم از پشت کشیده شد و مشت قباد که صورتش را هدف گرفت جیغ از گلویم پرید، کودکم از ترس من هم ترسیده و انگار در شکمم جنگ به راه انداخته بود!

 

درد را سعی کردم فراموش کنم تا ان دو همدیگر را نکشته بودند!

وحشت زده التماس میکردم تمامش کنند اما قباد دست بردار نبود. بینی محمد خون می‌امد و ابروی قباد هم زخم شده بود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۲ / ۵. شمارش آرا ۲۲۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یلدای بی پایان pdf از زکیه اکبری

  خلاصه رمان :       یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد … پایان غیرقابل تصور !..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیلوفر آبی

    خلاصه رمان:     از اغوش یه هیولابه اغوش یه قاتل افتادم..قاتلی که فقط با خشونت اشناست وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی،فقط بخوای تو دستای اون و توسط لب های اون لمس بشی،قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه،زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :     ۲۵ سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صدیقه
صدیقه
1 ماه قبل

خدایی فازت چیه الان ۶روز همه رو منتظر گذاشتی دوسال همه رو مچل خودت کردی با پارت گذاریت

Roz
Roz
1 ماه قبل

میشه پارت بزاری

Fati
Fati
پاسخ به  Roz
1 ماه قبل

ظاهرا نمیخواد بزاره

Fati
Fati
1 ماه قبل

سریع تر پارت بزار این دو خط شد یه پارت ـچند روز منتظر بمونیم؟؟

لیلا مرادی
لیلا مرادی
1 ماه قبل

این صحنه‌ها دیگه واسه خواننده تکراریه به خدا 🤒 مردها هم این‌قدر بی‌عقل جلوه ندین، هوفففف.

...
...
1 ماه قبل

سوتی بعدی، یعنی قباد و وحید توی عروسی کیمیا یا زاییدنش توی بیمارستان یا ختم اون بی بی خاتونه کیه همو ندیدن که حالا میپرسه شما جناب؟:/

...
...
1 ماه قبل

یعنی همین الان حورا بیافته بمیره اندازه سرسوزن واسش ناراحت نمیشم، اسطوره حماقت. یکی نیست بهش بگه دهن فقط واسه آلو و هلو و خرما و گردو خوردن نیست، گذاشتن که تو مواقع اضطراری زبونتو تکون بدی توضیح بدی سریع سوتفاهم و برطرف کنی. هررر آدمی اون صحنه رو ببینه اولین چیزی که به ذهنش میاد همین فکر قباده. یعنی ۳۰۰ پارت گذشت من چیزی جز قهر و فرار و مخفی کاری و گریه و نقشه های بچگونه از حورا ندیدم بعد واسشم عجیبه چرا بدبخته

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط ...
Bahareh
Bahareh
پاسخ به  ...
1 ماه قبل

کاملا حق گفتی

ستاره
ستاره
1 ماه قبل
  1. زود به زود پارت بزارید تو رو خدا و اینکه این عکسه هم مناسب نیس اگر امکانش هست عوضش کنیر
علوی
علوی
1 ماه قبل

سلام
می‌شه کلاً تمومش کنی؟ همه‌اش رو بذاری؟!

Yas
Yas
1 ماه قبل

زحمتت شد که با این پارت

خواننده رمان
خواننده رمان
1 ماه قبل

واقعا پارت بعدی این بود😑

Fati
Fati
1 ماه قبل

منتظریم دیگه

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x