هنوز هم محل نمیدادم، محمد هم از من یاد گرفته و نادیده اش می‌گرفت، همین بدتر عصبی‌اش میکرد:

 

_ حورا داداشمم اونجاس؟

 

در جواب کیمیا فقط عادی گفتم:

 

_ اهوم، هر روز، مثل کنه، کاملا مزاحم!

 

_ حورا!

 

محمد دهان گشود اینبار تشر بزند که جیغ کیمیا بلند شد:

 

_ اومد اومد!

 

هیجان زده گوش سپردم، قباد سر جلو کشید و کنجکاوتر از من سرش را کنارم قرار داد، همینکه عطر تنش به مشامم خورد لحظه‌ای دلم لرزید، زیادی دلتنگ این آغوش و عطر بودم.

 

_ حورا!

 

طرز صدا زدن کیمیا طوری بود که بغض یکباره به گلویم هجوم اورد، قلبم تند تند میزد، حتی قباد فهمید و نگران دستم را گرفت:

 

_ چی…چی کیمیا؟

 

_ کیمیا زر بزن دیگه سکته کرد!

 

نفس‌هایم تند شده بود و کیمیا با لحن غمگینی گفت:

 

_ رتبه‌ت شده هشتصد!

 

طول کشید تا تحلیلش کنم و همان طول کشیدن، وقتی فهمیدم که کیمیا قصد اذیتم را داشته تمام انرژی‌ام تحلیل رفت و چشمانم بسته شد، از حال رفتم و تنم مثل پر قو در آغوش قباد رها شد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۱۸۳

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آیدا و مرد مغرور

دانلود رمان آیدا و مرد مغرور خلاصه: درباره ی دختریه که ۵ساله پدرومادرشوازدست داده پیش عموش زندگی میکنه که زن عموش خیلی بدهستش بخاطراینکه عموش کارخودشوازدست نده بارییس شرکتشون ازدواج میکنه که هیچ علاقه ایی بهم ندارن وپسره به اسرارخوانواده ازدواج کرده وبه عنوان دوست درکنارهم زندگی میکنن. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی

    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی

  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا

  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Aramesh
Aramesh
18 روز قبل

تنم مثل پر قو در اغوش قباد رها شود😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣خدایاااا جرررر نویسنده خیلی باحاله😂🤣

بانو
بانو
19 روز قبل

وای خدا رتبه ۸۰۰🤣🤣
نویسنده یه کاری کرد الان همه کنکوری ها میریزن شاکی میشن ….اگه هم پدر مادر بشنوه این پارت به بچه میگه از حورا یاد بگیر کلاس نرفته حامله بود با شوهرش دعوا کرده رتبه هم ۸۰۰اورده🤣🤣🤣🤣
کلا این پارت طنز بود

یکی که میگه این رمان خیلی کمه
یکی که میگه این رمان خیلی کمه
پاسخ به  بانو
18 روز قبل

تازه تو روستا و بدون اینترنتم بود😂

هانی
هانی
19 روز قبل

بهم برخورد 😑یعنی چی که هشتصد ؟؟؟؟؟؟!!!خدایاااا منو گاو کن
ما مثل خر می‌خونیم از ۱۰۰۰۰پایین نمیاییم
وادفاک

یکی که میگه این رمان خیلی کمه
یکی که میگه این رمان خیلی کمه
پاسخ به  هانی
18 روز قبل

سهمیه حاملگی داره عشقم😂🤡

...
...
19 روز قبل

مسئله ای نیست، یه ذره شلیل و هندونه و گردو نشونش بدین دوباره مث پر قو بلند میشه

فاطمه‌ی گل، پارت دیگه ای هم اگه داری شادمون کن، بزار این آخرا یه ذره لذت ببریم از این رمان

رها
رها
19 روز قبل

این حورا که همش خواب بود یا داشت میخورد یا از دست قباد حرص میخورد مگه چقدر درس خونده تازه آزمون آزمایشی هم که شرکت نکرده حالا شده ۸۰۰ !؟

لی لی
لی لی
پاسخ به  رها
19 روز قبل

واح واح خواهر!!مگه ندیدی نویسنده جان فرمودن حورا خانم از بس تو درس غرق میشدن که یهو میدیدن ساعت ۵ صبحه؟؟؟

Mamanarya
Mamanarya
20 روز قبل

احتمالا امتیاز خانواده شهید و ایثارگران داشته 😂😂😂😂

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x