رمان دلارای پارت 175

4
(2)

 

ارسلان که تلفن را قطع کرد، دلارای از جا پرید:

_قرارِ از اینجا بریم نه؟

ارسلان با چشم‌های ریز شده سمتش برگشت .

_نمی‌ریم .

همین کلمه برای فرو پاشیدن دخترک کافی بود‌.

ارسلان مچ دستش را گرفت و فاصله اش را با صورتش کم کرد و ادامه داد

_اگه تو پاتو کج نذاشته بودی و مثل یه دختر خوب رفتار می‌کردی الان جامون اینجا نبود.

قطره اشکی از چشم دلارای پایین آمد و با حال بدی زمزمه کرد:

_تو مریضی … من از حاجی عذرخواهی می‌کنم تا شرِ این قضیه بخوابه.

ارسلان دستش را پشت کمر دلارای گذاشت و نزدیک تر کشیدش
صورت دخترک به سینه اش چسبید

کنار گوشش زمزمه کرد:

_اون وقت که من با کشتن تو یه شر جدید درست می‌کنم خانم کوچولو

نفس ارسلان روی گردن دخترک پخش شد
دلارای کمی سرش را خم کرد و دستانش را روی سینه‌ی ارسلان گذاشت:

_تنها راه…..

ارسلان انگشتش را روی لب‌هایش گذاشت و با لحن خشنی زمزمه کرد:

_هر حرکتی که بر خلاف میل من باشه به ضرر خودته دلی ، پس باید حواستو خیلی جمع کنی ، افتاد؟

دلارای سرش را پایین انداخت که این‌بار ارسلان با صدای بلند تری گفت:

_نشنیدم … هوس کنی یک کلمه با حاجی حرف بزنی فکتو خورد میکنم

دلارای با بغض لب زد:

_فهمیدم .

با باز شدن در دلارای خواست از آغوش ارسلان بیرون بیاید که اجازه نداد.

حاجی سرش را بالا آورد و با دیدن دخترک در آغوش پسرش دندان هایش را روی هم فشرد و زیرلب ناسزا گفت

_بی آبروها حداقل حرمت اینجا رو نگه دارید

دلارای به زور خودش را از آغوش ارسلان بیرون کشید خجالت زده در خود جمع شد

هنوز عادت نکرده بود به نگاه های پر نفرت حاج ملک شاهان

حاجی انگار خجالتش را فهمید که با تاسف پوزخند زد

_ خداروشکر که اون عروسی بهم خورد
آبروی دو خانواده رو بردی اما حداقل پا تو زندگیمون نذاشتی و نجسش نکردی دختره‌ی خراب

دلارای بهت زده به زمین خیره شد

این مرد همانی بود که روزی برای خواستگاری به خانه‌شان آمده بود؟!

ارسلان پوزخندی زد و با تمسخر لب زد:

_ نگران نباش حاجی
ازینجا بیام بیرون میفتم دنبال ادامه‌ی آبروریزی دلی
جای اون خشک نشده بعدی رو میریزم رو دایره که مردم یادشون نره تو چی هستی

حاجی انگار منظور ارسلان را فهمید که سری به نشانه‌ی تاسف تکان داد.

مامور تشر زد

_پسرجون ما وقت نداریم که بخوایم منتظر بمونیم تا شما شاید بتونید صیغه نامه جور کنید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

58 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Salin
Salin
1 سال قبل

خیلی رمان مضخرف شده

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

بچه ها بیایین مشتولوق بدید بی بی چکم مثبت شد 🥺🤣فقط دعا کنید بتن منم مثل بتن دلی باشه
از فولاد🙂🐻

Tamana
Tamana
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

مبارکت باشه🥺😍
😂😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

قربانت🤣

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

مبارکه عشقم الهی زیرسایه مدرومادر توناز ونعمت بزرگ بشه وبشه برات امیدعزیزم😍😍🤗🤗

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

باور کردی بلا🤣🤣😝😝فداات

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

آله باورکردم بخدا😥😥😣😣😣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

اوخی

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

واماا کوفت اگه دلوخ بگی😑😑😐😐😥

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

عزیزم من شوهر ندارم گرد افشانی شد؟🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣خلاصه مثبته

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

منم بچه دوس دالم یکی بیادمنم گرد افشانی کنه فقط زنبور دورش نباشه 😣😣😆😆😆

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

ارسلان قشنگم
یه فکری برای داراب بکن قشنگم
داراب و جرواجرش کناااا
کارش با کتک حل نمیشه تیکه تیکه کن اتیشش بزن
اینجورییی نمیشههههه بی پدر پدر سگ

Sogol
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

خیالت راحت ارسلان این کارارو نکنه که
آلپ ارسلان ملکشاااهان نیس

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Sogol
1 سال قبل

ایشالله

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

اقااا من شرط می‌بندم
ارسلان بیاد بیرون!
یه کاری می‌کنه….حاجی مثل سگ رو پاش وای میسته دستاشو جم می‌کنه میپره له له میزنه
ارسلاااان گوهههه خوردم
پوسخند میزنی اره؟الان که آمدم جرت دادم نشونت میدم خراب کیه بصبر کمر بند منوووو بدیننننننن

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Maedeh
ماهیتون
1 سال قبل

یه سوال مگه بچه شیش ماهش نبود؟
ده چرا دیگه این شکم وامونده بزرگ نمیشه!
چرا ارسلان احمق نمی‌فهمه
چرا نویسنده مارو ایسگا کرده آخه..

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  ماهیتون
1 سال قبل

مثلا۴ماهشه ما۶ماهه الافشیم خوجگلم😂😂😂

mehr58
mehr58
1 سال قبل

یا خدا چی میشه بیچاره دلارای

Tamana
Tamana
1 سال قبل

هعیییی😓
کی از اینجا میایم بیرون🤧🤦‍♀️

Sogol
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

حال این داراب وبگیردلمون خنک بشه از بابت حاجی خیالم راحت ارسلان حالشو میگیره

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

ببیننن ابرو که هیچی یه کاری می‌کنه مروارید شرت تمشک در میاره میندازه بیرون به خدااااا
داداشم کینه ایههههه

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
1 سال قبل

بچه هادقت کردین همه خاننده های این رمان دخمل هستن نسل پسرای تخس امثال ارسلان منقرض شده سربقیه هم توکار دوست دختراشونه😂😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

اینجاست که شاعر میگه بلای کی بودی تووووو شیطووون🤣🤣🤣دقتو برم

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

مرسی لطف داری پرچمت بالاس رفیق جونی

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

قولبونت حاجی😝🤣

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
1 سال قبل

خدالعنتت کنه ارسلان خره خراب کرد ولی بخودش نیومده هنوزه هنوزکجاس که بیشترازاین بخاد دلارای رازمین بزنه خودشم که داره میگه بی ناموس دهنت سرویس ارسلان بیماره روانی اوشگول😏😏

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

🙂من غیرتیم فک کنم من تنها کسیم که فکر میکنه ارسلان الکی این کارو نمیکنه؟
ارسلان یه فکرایی تو سرشون🙂

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

فقط بادلی بدنباشه بابقیه هرجورخاس بتازونه منم تک نفره یه ارتش بزرگم پشت سرش باهمه دخی بلاهای این سایت😍😍😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

😂😂😂😂⚜️

منم
منم
1 سال قبل

تا بخوان بیان بیرون و عقدکنن و دعوا کنن واشتی کنن بچه به دنیا بیاد یه سال تحصیلی گذشته

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  منم
1 سال قبل

خیالت راحت ازعقدخبری نیست یعنی ارسلان توفازش نیست اوشگوله دیگه گاااو خره مغروره عقده ای تمام عیار

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

اتفاقا من خوندم یه قسمتیو که دلارایو می‌بره عقد کنه!ولی هنوز خبر ندارع….عقدش می‌کنه
این خط این نشون

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

عه خوش خبرباشی روحم شکوفاشد😊😊

تورو سننه قربونم بری
1 سال قبل

گیتت منه برداا

fati
1 سال قبل

میگم دو پارت اخری رمان یکم زیادتر نشد؟

آیلاردخییییی
آیلاردخییییی
پاسخ به  fati
1 سال قبل

انقد پارتا کوتاهن بلند شدنی همه هنگ میکنن😂😂

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

منتظرم جرش بدی🤣

Asaman
Asaman
1 سال قبل

دلم خنک میشه وقتی از داراب شکایت کنن

Rebecca
Rebecca
1 سال قبل

من اگه ساقی این نویسنده رو گیر بیارم دهنش رو سرویس می کنم
اخه جنس درست به این نویسنده نمیده😂😂

سون
سون
1 سال قبل

کاشکی مث دیروز یه پارت دیگ بزارید

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
1 سال قبل

من اروممم من ارومممممممممممم
پنج پارته درگیر مامورن:///

Zahraa
Zahraa
1 سال قبل

دیگه ما به یه پارت راضی نیستیم نویسنده یه پارت دیگه لطفا

Sevili
Sevili
1 سال قبل

ارسلان هوایع دلی داره فقط نمخاد بروز بدع

Rebecca
Rebecca
پاسخ به  Sevili
1 سال قبل

منم فکر می کنم ولی اخه با خشم نمیشه

Nahar
Nahar
پاسخ به  Rebecca
1 سال قبل

ارسلانه دیگه😐😂 رد داده معلوم نی فازش چیه

نازلی
نازلی
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

نوله خواهرم فازنداره🤣🤣🤣

Sevili
Sevili
پاسخ به  Rebecca
1 سال قبل

ارسلان کمبود زیاد داشته توزندگیش محبت ندیده بخاطر همون نمتونه محبت کنه حرفاش و رفتارش از رو خشم و عقدس
وگرنه اگه دقت کنین همه جا هواشو داشته ولی بروز نداده

نازلی
نازلی
پاسخ به  Sevili
1 سال قبل

یه اشاره ریزم یجاکرد به دلی و گف حتی حاجیم منو نمتونس انقدازدختربازی دورنگه داره😂😂😂

دسته‌ها

58
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x