منتظر بود یک ساعت بعد از حمام بیرون بیاوردش

شک نداشت خشمش تمام می شود اما اینطور نشد

کمرش از سرمای دیواری که به آن تکیه داده بود درد گرفته بود

ناخواسته سرش را به دیوار چسباند و چشمانش را بست

پوزخند زد

ارایش کرده بود ، همانطور که ارسلان میخواست
لباس شیک پوشیده بود ، همانطور که ارسلان میخواست

اما ارسلان بی لیاقت تر از این حرف ها بود

زیرلب زمزمه کرد :

_ میرم … صبح منو نمیبینی

اما خودش هم خوب میدانست تا صبح خشمش تمام شده

خوب میدانست صبح باز هم تبدیل به همان دلارای عاشق پیشه ی ارسلان میشود

همان دلارایی که خودش را دودستی تقدیم ارسلان کرد و حتی پشیمان هم نبود

کم‌کم چشمانش را بست و خواب به سراغش آمد

* * * * * * * * * * * * * * * *

با شنیدن صدای در گیج چشم باز کرد

ارسلان با بالاتنه برهنه و شلوار سبز لجنی ورزشی جلوی در ایستاده و با لبخند نگاهش میکرد

گردن دردناکش را مالید و زمزمه کرد :

_ ازت متنفرم

ارسلان ابرو بالا انداخت :

_ پس میرم تا یک شب دیگه رو هم اینجا بمونی چطوره؟

دلارای ارام بلند شد :

_ عوضی

لبخند ارسلان از بین رفت :

_ اگر نمیزنم تو گوشت بخاطر اینه دیشب به اندازه کافی تنبیه شدی پس جلوی زبونتو نکه دار دخترخانم

از جلوی در حمام کنار رفت و دستور داد :

_ لباسات……

دلارای با پوزخند جمله اش را قطع کرد :

_ خوبه ، تنبیه کردی حالا نوبت عشق و خال خودته آره؟! شب و تو حمام سرد رو زمین بمونم ، صبحش بهت سرویس بدم و بعد قایمکی برگردم خونمون و سرزنشای مامانمو بخاطرت بشنوم

ارسلان مکث کوتاهی کرد و بعد با اخم اشاره زد :

_ برو بیرون

_ چی؟!

_ برو بیرون … تو فاصله ای که کفشاتو بپوشی و منتطر آسانسور بمونی دختر بعدی که علیرضا جور کرده میرسه بالا

دلارای مات سر تکان داد :

_ دروغ میگی

_ برو بیرون گفتم

_ به علیرضا گفتی برات دختر جور کنه؟!

_ نه اما گفتنش کاری نداره

موبایل را از جیبش بیرون آورد که دلارای ناخوداگاه دستش را دراز کرد و آرنجش را کشید :

_ نکن … بی جنبه

_ لباسات……

بازهم اجازه کامل شدن جمله اش را نداد

اینبار بدون تلف کردن وقت دستش را پایین تاپ گرفت و در یک حرکت از سرش بیرون کشید

ارسلان جلو آمد و انگشتش را روی شانه برهنه اش کشید

دستش را کم‌کم پایین برد و روی نافش مکث کرد

دلارای از شدت خجالت گر رفت اما عقب نرفت

گوشه لب ارسلان سمت بالا کش آمد و با بدجنسی کمر شلوارش را کمی پایین داد

دلارا ناخواسته در خود جمع شد :

_ نه

_ چی؟!

لبش را گزید
خجالت میکشید بگوید خیلی سریع سر اصل ماجرا رفتی!!!

آرام زمزمه کرد :

_ هیچی

ارسلان دستش را بالا آورد نوازش وار روی بدن برهنه اش کشید :

_ ست پوشیدی!

دلارای سر تکان داد و او با تاسف پوزخند زد :

_ فقط حیف که ریدی به دیشبمون

دلارای دهن باز کرد تا حرفی بزند که ارسلان عقب کشید :

_ لباسات! میخواستم بگم لباساتو بپوشی بریم بیرون نه اینکه درشون بیاری

دلارای بهت زده پرسید :

_ کجا

ارسلان سمت در رفت :

_ تا پنج دقیقه دیگه آماده‌ای … نه تایم الاف شدن دارم نه حوصله‌اش رو

دلارای مخالفت نکرد و سر تکان داد

آماده شدنش حتی دو دقیقه هم زمان نبرد

پشت چراغ قرمز که ایستادند بالاخره دهان باز کرد :

_ نمیخوای بگی کجا میریم؟!

_ آزمایشگاه

دلارای ابتدا بهت زده نگاهش کرد و بعد غرید :

_ بزن کنار

_ جیغ نزن

_ من باتو جایی نمیام

_ ساکت گفتم

دلارای بلند تر جیغ کشید :

_ نمیرم … ازمایش نمیدم … مگه با دختر هرزه کنار خیابون خوابیدی که بهش شک داری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۶ / ۵. شمارش آرا ۵

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان باید عاشق شد pdf از صدای بی صدا

  خلاصه رمان :       پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت می‌کنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره، حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فلش بک pdf از آنید ۸۰۸۰

  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو

  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه هایی رو روی خودم حس می کردم که هراز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شاه خشت
دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز

  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۳.۵ / ۵.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Bahareh
Bahareh
2 سال قبل

وای خدا چقده دختره احمقه آخه چرا حاضره انقدر شخصیتشو خورد کنه اونم به خاطر زیر شکم یه پسری که به قول خودش از یه پشه ماده هم نمیگذره.

صحرا
صحرا
پاسخ به  Bahareh
2 سال قبل

اره واقعا راس میگه دمت گرم🙌

آمنه آمنه چشم تو جام شراب منع😉😂
آمنه آمنه چشم تو جام شراب منع😉😂
2 سال قبل

چقد بیشعوررررررررررع ارس
نه نه شاید میخاد ببره آزمایش بده ببینه خونشون بهم میخوره یا ن
بعد باهم ازدواج می‌کنن من مطمئنم🥺😂😂😂

ارام
ارام

😂😂😂 مثبت قک کردن ب این میگن
دمت گرم

.
.

😂خیلی خوب گفتی

💛
💛

وای خیلی خوب بود آخه تا کجا مثبت اندیشی تا کجا؟🤣 بهت میخوره آدم خنده رویی باشی هم از اسمت هم از کامنتت خیلی خوب بود 😂 ازدواج کنه؟ نه واقعا ازدواج کنه؟ به این میگن روحیه 🤣🤣

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x