رمان دلارای پارت 5

3.7
(3)

اشک در چشمانش جمع شده بود :

_ فکر کردی چون پا رو ۱۷ سال اعتقاداتی که خانوادم کردن تو سرم گذاشتم و به تو پیشنهاد شب موندن دادم یعنی فاحشه‌ام؟

ارسلان بی خیال سمت کمد رفت و سیگاری برداشت :

_ فاحشه یعنی چی؟

_ داری مسخرم میکنی؟!

خندید :

_ مسخره چیه؟! من تقریبا کل عمرم امریکا بودم … یادت رفته؟!

دلارای زمزمه کرد :

_ لباسمو بپوشم؟

_ میخواستی بپوشی چرا دراوردی؟ بالا راضیم نکرد ، اگر مصممی بریم سراغ پایین

دلارای دست هایش را مشت کرد و دندان هایش را روی هم فشرد

از شدت بغض لب هایش برگشته بود

بی توجه به مسخره بازی های آلپ‌ارسلان خم شد و لباسش را برداشت

تونیک را تنش کرد و موهایش را پشت گوشش فرستاد

_ اصلا امروز و فراموش کن

ارسلان بی اعتنا کام عمیقی از سیگارش گرفت :

_ نمیشه دخترحاجی نمیشه … دیگه هروقت اون باباحاجیت و حاج خانومتون از تک دخترشون بگن تصویر لختت جلوی چشممه … به مامان جونتم بگو جای اینکه حرفای خاله زنکیش درباره تعداد زیرخوابای من باشه ، حواسش و بده به دخترش

اشک روی گونه دلارای سقوط کرد و دستگیره در را پایین کشید

_ دختر؟

دلارای در سکوت سرجایش ایستاد

_ از آخر نگفتی فاحشه یعنی چی

دلارای همانطور که از اتاق بیرون می رفت آرام جواب داد :

_ فاحشه یعنی من که حتی جلوی برادر و پدرم اجازه پوشیدن تیشرت ندارم و بعد برای تو لخت شدم!

* * * * *
پشت میز مدرسه نشسته بود
مانیا کنارش نشست :

_ دلارای چیکار کردی؟

هنوز هم با فکر به دیشب تنش می لرزید :

_ دیشب تو تلگرام دوستشو پیدا کردم
اسمش علیرضاست
بهش پیام دادم

مانیا بهت زده خندید :

_ دروغ میگی

_ بهش گفتم تو پارتی دیشب دیدمشون

_ از کجا فهمیدی؟!

_ شب قبلش مامان ارسلان زنگ زده بود به حاج خانم ، داشت ناله میکرد اینکه یکسره میره مهمونی‌های ناجور … گفت امشبم رفته

مانیا باورش نمیشد
دلارایی که می‌شناخت جرات این کارهارا نداشت!

_ دلارای خودتی؟ باورم نمیشه . پسره چی گفت؟

_ باور کرد . کارمو پرسید . منم گفتم … گفتم …

_ چی گفتی؟

_ گفتم از دوستش خوشم اومده

مانیا وا رفت :

_ دیوونه شدی؟!

_ ازم عکس خواست … منم چندتا از عکسایی که عروسی مژده گرفته بودم و آرایش داشتم فرستادم

مانیا لب گزید
عروسی مژده هردویشان به عنوان ساقدوش به آرایشگاه رفته بودند و بعد برادرهای دلارای چنان جنجالی به پا کرده بودند که دلارای حتی در عروسی شرکت نکرده بود

تنها چند عکس در آتلیه و دیگر هیچ

مانیا دلش سوخت و سعی کرد سرزنشش نکند :

_ پسره چی گفت؟

دلارای بعد از مدت ها خندید :

_ سنمو خواست … منم گفتم 21 … انقدر آرایش داشتم که راحت به 21ساله ها میخوردم

مانیا سکوت کرد و دلارای آرام ادامه داد :

_گفت امشب با ارسلان هماهنگ کنه اگر خلوت بود … اگر خلوت بود…

_ اگر خلوت بود چی؟!

_ اگر خلوت بود برم خونش!

زبان مانیا بند آمد :

_ ب… بری چیکار؟

دلارای جوابش را نداد

_ دلارای؟ بری خونه مجردیش؟ تنها؟

دلارای آرام زمزمه کرد :

_ من حاضرم بخاطر به دست آوردن ارسلان از همه چیم بگذرم

_ حتی بکارتت؟!

_ حتی بکارتم!

رنگ مانیا پریده بود
باورش نمی شد
دلارای همان دلارای قدیم نبود

_ چی داری میگی دلارای؟!

دلارای بدون شکی لب زد :

_ به دستش میارم … امشب میرم خونش و تا هرجا که بخواد پیش بره جلوشو نمیگیرم … خسته شدم مانیا … همین روزا حاج بابام بدون اینکه حتی پسره رو دیده باشم عروسم میکنه … من این زندگی و نمیخوام!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230130 113231 220

دانلود رمان کلنجار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به…
چشم دختر زیبا

دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۶ ۱۴۵۹۵۰۴۰۴

دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.  
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (8)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۴۳۹۱۱۴

دانلود رمان ستی pdf از پاییز 2 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌»…
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۲ ۱۸۱۰۳۸۳۶۶

دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
download

رمان رویای قاصدک 5 (1)

5 دیدگاه
  دانلود رمان رویای قاصدک خلاصه : عشق آتشین و نابی که منجر به جدایی شد و حالا سرنوشت بعد از دوازده سال دوباره مقابل هم قرارشون میده در حالی که احساسات گذشته هنوز فراموش نشده‌!!!تقابل جذاب و دیدنی دو عشق قدیمی…ایلدا دکترای معماری و استاد دانشگاه موفق و زیبایی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۵۲۴۵۵

دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mahsa
Mahsa
2 سال قبل

همینطوری ادامه بده

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x