رمان دلارای پارت 94

5
(2)

 

هومن خندید

_ ظالم همین امروز که با همیم باید حتما بری پیش دوستت؟

دلارای نگاهش کرد

لعنت به او که ناخواسته هومن و ارسلان را با هم مقایسه می کرد

لعنت به او که بدون اینکه کنترلی روی زبانش داشته باشد گفت :

_ آخه مامانم اینا نمیذارن ببینمش!

برای دیدن واکنشش گفته بود!

اگر ارسلان بود پوزخند می‌زد و تحقیرش می‌کرد

هومن کنجکاو پرسید :

_ چرا

_ فکر میکنن دختر خوبی نیست

_ نیست؟

_ چی؟

هومن خندید :

_ دختر خوبی نیست؟

_ هست…

_ پس میریم باهم ، میرسونمت بعد میرم سراغ ماشین

دلارای نگاهش را دزدید

دوست داشتن این شکلی بود؟

او هم شبیه هومن مثل پروانه دور ارسلان می گشت؟

این اعتماد بی اندازه‌ای که هومن به او داشت از عشقش می آمد؟

دیگر نمی توانست تحمل کند

به محض این که هومن ماشین را نگه

داشت در را باز کرد

_مرسی

_بهت زنگ میزنم،اگه دارابم باهام تماس

گرفت میگم با خودمی،هر چقدر میخوای

پیش دوستت بمون عزیزم

بغض دلارای بیشتر شد

با لبخند اجباری سر تکان داد و در را بست

هومن که دور شد سمت خانه ارسلان

راه افتاد

مسیر نسبتاً زیادی بود اما دلش تنهایی و

پیاده روی می خواست

بیست دقیقه بعد رو به روی برج ارسلان

ایستاده بود

نگهبان با دیدنش بدون هیچ حرفی در را

باز کرد

وارد پارکینگ شد و آرام پرسید:

خونست؟

نگهبان ابرو بالا انداخت و گفت:

_بله آقا امروز جایی نرفتن

دلارای پوزخند زد

سوار آسانسور شد و چند ثانیه بعد مقابل

در خانه ارسلان ایستاده بود

سه بار پشت سر هم زنگ را فشرد

و منتظر ماند

دختری نیمه برهنه با موهای نا مرتب و

چشمان خواب آلود رو به رویش ایستاده

بود

نگاهی به سر تا پایش انداخت و صدایش

بلند شد:

ارسلان ؟فکر کنم خدمتکارته

گفت و مست خندید

دلارای چندش آور نگاهش کرد و حرفی

نزد

ارسلان هم جواب نداد

دخترک دوباره با صدای جیغ مانندش

گفت:

آلپ ارسلان ،ارسلان،ارس،الو….میشنوی؟؟

صدای ارسلان گرفته و خواب آلود بود

_خفه شو خوابم پرید جمع کن برو

دخترک بدون اینکه ناراحت شود دوباره

خندید

_آخه مهمون داری

_ردش کن بره خودتم به سلامت

دخترک بی تفاوت خنده دیگری کرد و از

جلوی در کنار رفت

دلارای در را هل داد و عصبی داخل شد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

23 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
SARA
SARA
1 سال قبل

چقد دختره اویزونه من فقط به خاطر شخصیت ارسلان میخونم دختره نچسب

SARA
SARA
1 سال قبل

چرا انقد دختره اویزونه

آذرخش
آذرخش
1 سال قبل

خوبه خوبه اصلا با قصد تر زدن تو زندگی و روان هومن وارد بازی شده خیلی دوس دارم ی عکس از هومن ببینم

تارا
تارا
1 سال قبل

😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬

تارا
تارا
1 سال قبل

تو روح نویسنده و ارسلان تکبیر

Mobina
Mobina
1 سال قبل

سلام دستتون دردنکنه
ولی واقعا پارت ها کم و این اشتیاق ادم کور میکنه برا دنبال کردن رمان لطفا پارت هارو طولانی تر بزارین

A.Time
1 سال قبل

این رمان رو خیلی دوست دارم اما با عرض معذرت حالم از این پارت بهم خورد هر دو شخصیت خیانتکار هستن

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

این ارسلان اگه یه شب با کسی وارد رابطه نشه حتما میمیره آدمای عادی با اکسیژن زنده ان ارسلان با رابطه دلارا هم که احمق و نچسبتر از اون من اصلا نمیدونم این رمان آبکی و نچسب و چرا دنبال میکنم اصلا دوستش ندارم فقط کنجکاوم بدونم آخرش این دختر نفهم میخواد دیگه چه گندی بزنه.

رویا
رویا
1 سال قبل

من موندم وقتی میبینه هر روز یه دختر توی تخت این بی شرفه چرا پشت سرش راه افتاده

یکی
یکی
1 سال قبل

نویسنده جان یا اینکه رمانت نسبتا خوبه ولی خو ما می تونیم ادامش پیش بینی کنیم پس صد درصد تو هم که نویسنده ای برات راحت تره می تونی بیشتر بنویسی و توجه خواننده رو جلب کنی ،خوشحال میشم پارت بعد بیشتر از این رمان بخونم ممنون🌷🤍

مهسا
مهسا
1 سال قبل

امممم
رمانت خیلی خوبه دستت درد نکنه نویسنده خانم😄♥️
فقط یکم زیاد شه ممنون😁😁

مهسا
مهسا
1 سال قبل

امممم
رمانت خیلی خوبه دستت دردنکنه نویسنده خانم😄♥️
فقط یکم اگ زحمت نباشه بیشترشه😁

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط مهسا
محیا
محیا
1 سال قبل

نویسنده ی عزیز به همون اندازه ای که به خون اون کسی که سوالای ریاضی نهایی امسال رو گرفته بود تشنه ام تشنه ی خونه تو هم هستم موفق و پیروز باشی

fat_k.m
fat_k.m
پاسخ به  محیا
1 سال قبل

سوالای ریاضی ک‌ خوب بودن😂😂😂

محیا
محیا
پاسخ به  fat_k.m
1 سال قبل

خوب بودددددنننننن؟؟؟ والله نصف مدرسه ما که میگن می افتیم😂 خدا رو شکر من با ۱۲ پاسم راهنمایی بودم ۱۷ میشدم گریه میکردم الان بسیار راضیم از ۱۲😂😂😂😂

یکی
یکی
پاسخ به  محیا
1 سال قبل

آفرین جوره دیگه ای نمی تونستی تشبیه کنی عالی 😂

fat_k.m
fat_k.m
1 سال قبل

به ولا که هومن بهتره دلارای چی توی ارسلان دیده عاشقش شده من نمی‌دونم 😐💔

Raha
Raha
پاسخ به  fat_k.m
1 سال قبل

شما ک نمیدونی بعد از اینکه هومن بفهمه دلارای چیکارا کرده بازم همین رفتار و نشون بده😅
در کل پسر خیلی خوبیه
حتی به فکر دارابم هست ک اگه زنگ زد چی بگه🙂
ولی اون دلارای گیج نمی‌فهمه

Yasamn
Yasamn
1 سال قبل

من بجای دلارای عاشق هومن شدم بسه دیگه😐

سوگل
سوگل
پاسخ به  Yasamn
1 سال قبل

دقیقا منم 😂😅اخه مگه ادم از یه شریک زندگی چی میخاد تازه هومن از سر دلارای هم زیاده

یکی
یکی
پاسخ به  سوگل
1 سال قبل

واقعا هم زیاده بعد اون همه گه خوری

مهسا
مهسا
پاسخ به  Yasamn
1 سال قبل

آره
بیچاره هومن😕

دسته‌ها

23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x