رمان دل زده پارت 19 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 19

صدای مادرش از پشت سرش شنید : چی شد پس چرا نمیای ؟
نگاه مضطرب سمیه از اینه ی کوچکش به سوی مادرش حواله شد
قبلاً ذوق دیدار آرمین را داشت و کلی آرایش می کرد و سودابه به شوخی می‌گفت کرم مالی کردی خودتو
اما هم اکنون بدون ذره ای آرایش و با صورتی زرد رنگ میخواست به ملاقات عشقش برود عشقی که دیگر او را جز پسر عمو چیزی نمی دانست که اگر این عشق را دنبال می کرد به بن بست میخورد …
ابرویش ، عشقش و غرورش همه چیزش به باد فنا می رفت و تقدیر چه بد تا کرد با او …. پول چه ها که نمی کرد تمام زندگی سمیه را از او در یک شب ربود
بغض چشمانش را احاطه کرده نگاهی دوباره به چهره اش در آینه ی کوچکش انداخت و آن را بست از جا برخاست و گفت : من آمادم
سودابه جا خورده به سر و وضع دخترش نگریست ! با این تیپ و شکل و شمایل میخواست بیاید ؟ گمان می کرد شوخیست و سمیه هنوز اماده نشده است اما گویی با همین لباس ها خواهد آمد
با اینکه لباس زیاد نداشت و همگی کهنه بودند اما هر وقت آرمین را می دید زیبا ترین لباس هایش را به تن می کرد و حالا چه ساده پوش شده بود
سودابه متعجب پرسید : با اینا میخوای بیای ؟ با این ریخت و قیافه ؟
نگاهی به سر تا پایش انداخته لبخندی کمرنگ به لب زد در پاسخ مادرش حرفی برای گفتن نداشت که اگر میخواست لب باز کند باید تمام قضایا را تعریف می کرد و می‌گفت امشب قرار است برای همیشه دور عشق بچگیم را خط قرمز بکشم و در گرداب تنهایی و کثافت فرو بروم !
استرس تمام وجودش را فرا گرفته بود و چاره ای جز تحمل نداشت به سمت کیف کهنه اش حرکت کرده روی شانه آویزش کرد و در تظاهر اینکه خوشحال است گفت : مگه چشه خیلیم خوبه !
صدای مادرش سوهان روحش شد
_ اینم حرفیه علف باید به دهن بزی شیرین بیاد !
هر دو از در خانه بیرون زده تاکسی را آن طرف تر دیدند که پارک کرده بود به سمت تاکسی زرد رنگ حرکت کرده روی صندلی عقب ماشین جای گرفتند
سلامی نثار پیرمرد مو سپید کردند و جواب گرمی هم شنیدند
پیرمرد آدرس مقصدشان را پرسیده ، آدرس خانه را دادند و پس از گذشت ده دقیقه ماشین جلوی درب خانه ایستاد
هر دو از ماشین پیاده شده ، سمیه به سمت شیشه ی پیرمرد حرکت کرده سر خم کرد و در حالی که در کیفش دنبال پول بود گفت : ممنون چقد میشه ؟
صدای پیرمرد متعجبش کرد وقتی گفت : بیست هزار !
مگر چقد راه بود و مردم از کی بی وجدان شده بودند ؟
می دانست کلنجار و چانه زدن به جای خوبی منتهی نمیشود چهار تا پنج هزاری به دست پیرمرد داده رفتن تاکسی را نظاره گر شد به سوی مادرش حرکت کرده گفت : چرا زنگ نمی زنی ؟
نگاه هر دو روی خانه ی حیاط داری بود که درب فلزی و زنگ زده ای داشت با یک زنگ !
سودابه زنگ را آرام فشرده اندکی بعد صدای شاداب هانا را شنید : بفرمایین تو زن عموی خوشگلم !
لبخندی لب های سودابه را در بر گرفته نفس در سینه ی سمیه حبس شد !
آیا توان رویایی و مقابله با چهره ی آرمین را داشت ؟ می توانست از پس نگاه او فرار کند آیا می توانست روی ضربان قلبش کنترلی داشته باشد ؟
سمیه عاشقانه در تقلای این عشق بود و در سوی دیگر از این احساس بچگی گریزان بود !
کیفش را روی شانه مرتب کرده نفس عمیقی کشید الان وقت لرزیدن و اضطراب نبود وقت تمام کردن همه ی ماجرا بود
دستش را مشت کرده با صدای تیک باز شدن در هر دو داخل حیاط شدند
امشب آتش این عشق را تا همیشه خاکستر میکرد چه در قلب ویرانه ی خودش چه در قلب دیوانه ی ارمینش***

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوگار

    خلاصه رمان :         مَــــن “داریوشَم “…خانزاده ای که برای پیدا کردن یه دُختر نقابدار ، وجب به وجب خاک شَهر رو به توبره کشیدم… دختری که نزدیک بود با سُم های اسبم زیرش بگیرم و اون حالا با چشمهای سیاه بی صاحبش ، خواب رو برام حَروم کرده…!   اون لعنتی از مَـن یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به تماشای دود
دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انتقام در برابر اشتباه عاشقانه به صورت pdf کامل از دلارام

      خلاصه‌ی رمان:   دخترا متفاوت اند‌. یه وقتایی تصمیمایی میگیرن که پشتش کلی اتفاق براشون میوفته. گاهی یه سریاشون برای اولین بار که عاشق میشن،صبر نمیکنن تا معشوقشون قدم اولو جلو بیاد. خودشون قدم اولو یعنی خاستگاری کردنو بر میدارن. بعضی وقتا این میشه اولین اشتباه اما میشه اسمشو گذاشت عشق عاشقی که برای عشقش هرکاری رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان والادگر نیستی
دانلود رمان والادگر نیستی به صورت pdf کامل از سودا ترک

      خلاصه رمان والادگر نیستی : ماجرای داستان حول شخصیت والادگر، مردی مرموز و پیچیده، به نام مهرسام آشوری می‌چرخد. او که به خاطر گذشته‌ای تلخ و پر از کینه، به مردی بی‌رحم و انتقام‌جو تبدیل شده، در جستجوی عدالت و آرامش برای خانواده‌اش است. اما وقتی که عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه می‌زند، همه چیز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سپیده
سپیده
2 سال قبل

من الان متوجه شدم نویسنده ۶ روزه پارت نمیده چقدر من ب فکرممممم😂😂
عه مریض شده..الهی اشکال نداره انشالله زودتر خوب شه..🌹🌹

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر

دوستای قشنگم مهسا (نویسنده) کرونا گرفتع بهتر شه براتون پارت میزاره

neda
neda
2 سال قبل

عه،ايشالا خوب شه…
خیلی وقت بود نخونده بودم
گفتم جمع کنم یبار بخونم حال بده 😂
اومدم دیدم همون جا ک میگ چیشد نمیای مونده بادم خالی شد خاهر 😂

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  neda

😂😂😂

neda
neda
2 سال قبل

الهم صلی علی محمد وآل محمد…

یبار زود پیداش شد 😂

زهرا
زهرا
2 سال قبل

سلام
ای جانم الهی هر چه زودتر شفا پیدا کنن

Shina
2 سال قبل

انشالله هر چه زودتر خوب بشه
ببخشید تا حالا نویسنده بهتر نشد؟؟

زهرا
زهرا
2 سال قبل

سلام ۴ روز پارت گذاشته نشده
نویسنده دیگه پارت نمیذاره؟؟

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  زهرا

سلام نمی دونم
ب نویسندش پیام میدم بهتون اطلاع میدم

Mahsa
2 سال قبل

فک میکنی پارت نمیذازی خیلی زرنگی😑😑😑

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

پارت بعدی رو بزار دیگه اه الان چهار روزه پارت نزاشتی

کیمی
کیمی
2 سال قبل

که چی مثلا میخوای رمانت پر بازدید شع پارت نمیزاری 🐵

Fati
2 سال قبل

فک کنم دیگه پارت نمیزاره

ساسی
ساسی
2 سال قبل

بقیش کو پس 😒

شادی
شادی
2 سال قبل

سلام هیچ معلوم هست کی پارت میزارید الان دو روزه نزاشتید لطفا بگید کی پارت گذاری میکنی تاریخ و ساعت مشخصشو بگید لطفا

...
...
2 سال قبل

مهسا جان پارت امروز و نمیزاری؟

Mobin
Mobin
2 سال قبل

آخی واایی آرمین بمیرم سییت

ثنا
ثنا
2 سال قبل

تشکر از قلم شما

دسته‌ها
18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x