رمان دل زده پارت 24 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 24

آرمین در حالی که نایلون سفید رنگی به دست داشت به میوه ها نگریست ، میوه ها را در نایلون دانه دانه چیده به دسته موز نارس نگریست
نمیشد که بدون میوه ، قیمت ها هم که نجومی اما مهمانشان ویژه بود و آرمین هم که خسیس و بخیل نبود
مهمانش سمیه اش بود میوه چیست جان می داد برای این میهمان عزیز که مدت ها ندیده بودش و حتی چند روزی صدایش را نشنیده بود
دلتنگش بود فروان ، دلتنگ آن عسل چشمانش ، کام می‌گرفت از این عشق عظیم و نفیس
پس از خریدن میوه ها با دستانی پر از نایلون مبلغ را حساب کرده به سوی ماشینش حرکت کرد
ماشین داشت ! پیکان سفید رنگ قدیمی خاک خورده ای که در حیاط خانه شان باد میخورد و امروز آن را سوار خود کرده بود
چقدر این پیکان قراضه را دوست می داشت یادگار پدرش بود ، یاد دارد وقتی کودک بود پدرش چه با عشق این ماشین را لنگ می انداخت و تمیز می کرد و می شست
آن موقع ها آرمین ذوق داشت چون پدرش سوار این ماشین شود ، آن را بشوید و غیره ، و الان بزرگ شده بود رشد کرده بود و هر روز سوارش میشد اما خب دیگر برایش آرزو نبود و کودکی ها پر است از آرزو ها و امید های ریزه میزه ، سوار ماشین شده میوه ها را روی صندلی بغل راننده نهاد
استارت زد ، ماشین را روشن کرد ، صدا می داد ! قدیمی بود خب
لبخند زد ، نگاهی دوباره به میوه ها انداخت و یادآوری اینکه الان قرار است سمیه را ببیند ، ماشین را به حرکت در آورده کلافه برای ماشین روبرویش که در راندن تعلل می کرد بوق زد ، ترافیک بدی بود
صدای موبایلش حواسش را منعطف به خود کرد
با دست آزادش موبایل را به دست گرفته ، به صفحه ی موبایلش نگریست ، این میان هانا چه می خواست ؟
دکمه ی تماس را فشرد و گوشی را به گوشش فشرد
کمی بعد صدای دخترانه ی هانا طنین انداز شد
_ الو سلام داداش
در حالی که فرمان ماشین را می چرخاند گفت : سلام
_ خوبی ؟ خسته نباشی میگم داداش سمیه اینا اومدن کی میای ؟
با نام سمیه ضربان قلبش متغیر شد ، جور دیگری زد آرام اما پر صلابت
زبانش را روی لبش کشید و گفت : ترافیکه الان میام !
دیگر به انتظار حرف دیگری از جانب هانا نماند و تلفنش را قطع کرد
تلفن را روی صندلی بغل کنار میوه ها پرتاب کرده با شتاب و لایی کشیدن سعی در گذشتن از این ترافیک هجومی و نجومی بود …
دست فرمانش هم که لایق تعریف و تمجید بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بغض پاییز

    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش رویش. دست دراز کرد و از روی پیشخوان برداشتش! باورِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان می تراود مهتاب

    خلاصه رمان :       در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و برای همین از لج اون با برادر شایان .شروین ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف باشن حالا بماند که دخترمون تا به خودش میاد عاشق

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
23 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
2 سال قبل

هنو نرسیدهههه ما پیر شدیم مممنون از قلم بسیار زیبا تون من امروز چند تا پارت پشت سرهم خوندم و خیلی کیف دادد

سپیده
سپیده
2 سال قبل

آفرین ب این قلم جوری تعریف میکنی ک ادم دلش میخاد گریه کنه
اونقدر طبیعی میگی

Nahar
Nahar
2 سال قبل

عاللییییی. امیدوارم با پیام ازدواج کنه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nahar
tara rahimi
tara rahimi
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

چرا با پیام ؟؟
اه پیام هوس باز ، با آرمین ازدواج کنه یعنی مردونگی و عشق خالص

fati
2 سال قبل

الان تصادف میکنه😐

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  fati

وای نهههههههههههه

ساسان جون
ساسان جون
2 سال قبل

الان نزدیک ی ماهه این رمانو گذاشتی هنوز سمیه آرمین رو ندید 😐😿😹 چی شددد ؟

پناه
پناه
2 سال قبل

من تحقیق کردم ادمای خوب همیشه بدبختند
#پناه

درست شبیه آرمین!😶

نویسنده عزیز میشه عکس سمیه وآرمین رو بزاری؟؟

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

میای چت روم باهم حرف بزنیم.. آشنا شیم.
بچه هام هستن، دوس داشتی باهاشون آشنا میشی..

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  neda

ممنون از دعوتتون 🌹🌹

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  neda

اره پناه جون بیا خوشحال میشیم

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

فدات عزیزم
باعث افتخارمه ♥

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چت رومتون کجاست؟

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

بالای چتی ک الان ما داریم میکنیم، یه لیست هس اسم رمانارو نوشته.. اولش نوشته چت روم
بزن روش آخرین چت رومی ک ما الان با بچه ها چت میکنیم
یع قلب شکسته قرمز داره. بیا اونجا

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  neda

ممنون از راهنماییت

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  پناه

بانو اون شعری که گفتی رو داخل پارت قبل دیدم خیلی ممنون واقعا زیبا بود میشه بپرسم چندسالته؟ واقعا بااستعداد هستی 🥺♥️ امیدوارم از این استعدادت به خوبی استفاده کنی🤭

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

من 18سالمه

خیلی ممنون عزیزم
من تو شعر خودمون گویندگی ام میکنم
البته متن ها وشعر های خودمو
از تو ام ممنونم به خاطره نظر گرمت
خوشحال شدم❣️😘💋😘❣️

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

فدات♥

دسته‌ها
23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x