رمان سکوت تلخ پارت 29 - رمان دونی

 

 

 

 

سرم روی شانه می چرخد و حین آن لبهای هاکان است که به بناگوشم می چسبد

 

تنم را بیشتر به خود می فشارد و پیش چشم کیارش زیر گوشم پچ میزند

 

– فیلم بردار اصرار داره که یه رقص دونفره بگیره…

 

گیج نگاهش میکنم

 

اصلا اهمیتی به حضور کیارش نمیدهد

 

آدم حسابش نمیکند و می گوید

 

– ببینمت ، چرا اخمات تو همه عزیزم …دوست نداری برقصی؟

 

برمی‌گرداندم سمت خود ..

 

دست پشت کمرم قرار میدهد

 

قصد دارد تنم را سمت خود بکشد که صدای کیارش شنیده میشود

 

– تبریک میگم ..

 

نگاهش از روی صورت من به سمت کیارش کشیده میشود .

 

کیارش از توجه او قدمی جلو می آید

 

دست پیش میکشد و من هستم که رو به هاکان می گویم

 

– پسرخاله‌ام کیارش ..

 

ابرو بالا می اندازد

 

دست دراز شده کیارش را رد نمیکند و محکم با او دست میدهد

 

– واسه حاجی کار میکنی؟

 

#پارت_صدوچهار

 

سوالش به مذاق کیارش خوش نمی آید

 

– نه …

 

نگاهش را از هاکان سمت من‌میکشد و با اخم میپرسد

 

– نگفتی براش مگه؟

 

دست هاکان روی پهلویم فشرده تر میشود ..

 

نگاه کیارش هم مدام میان دست حلقه شده هاکان به دور کمرم و این نزدیکی بینمان جا به جا میشود

 

من که جواب نمیدهم هاکان میپرسد

 

– چی رو باید میگفته؟

 

کیارش چشم برمیدارد از من و برمیگردد سمت او

 

– فکر میکردم مانلی دفعه پیش توضیح داده که من دخلی به حاج باباش ندارم ، اونجا اومده بودم که با خودش حرف بزنم ..!

 

پر حرص نفس میگیرم

 

نمیدانستم قصدش از این توضیحات چیست

 

نمیخواست خفه شود؟

 

البته که نه …

چرا که بدون مکث ادامه داد

 

– حتما که شما در جریان نامزدی من و مانلی بودید؟

 

#پارت_صدوپنج

 

مسکوت ماندن هاکان را که می بیند

 

با این خیال که او از این قضیه اطلاعی ندارد یک نگاه تمسخر آمیز حواله ام میکند و سپس با مکثی کوتاه می گوید

 

– میخواستم باهاش حرف بزنم که بخاطر بهم خوردن نامزدیمون راه اشتباهی رو نره ، به هر حال ما یک دوره ای رو پشت سر گذاشته بودیم …مانلی از سر لج با من داشت اشتباه بزرگی میکرد…

 

دستانم از حرص به لرز می افتد .

 

دلم میخواهد همینجا دست جلو ببرم و خفه اش کنم

 

هاکان اما خونسرد بود

 

البته که جز این هم از او انتظار نمی رفت

 

هم قضیه را میدانست و هم اینکه من برایش جایگاهی نداشتم که حالا بخواهد از حرف های کیارش عصبی شود .

 

نگاه از کیارش برمیدارم

 

میخواهم قدمی فاصله بگیرم که دست هاکان بیشتر دور تنم می پیچد

 

– خوشحالم که مانلی با چنین اشتباه بزرگی این شانس رو به من داد که کنارش باشم …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 208

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تقاص یک رؤیا

    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز

  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد دانشگاه، دختری محکم، جسور و معتقد وجود دارد که بین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
8 ماه قبل

چرا خبری از آبشارطلایی ومانلی نیست همینطور چندروزه توکا پارت نمیزاره چرا

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

این هاکان هم دو قطبی فکر کنم و دم دمی مزاج یه لحظه خوبه لحظه ی بعدی گند اخلاق

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل

چرا خبری از آبشار طلایی و مانلی نیست فاطمه، ندا کجایین؟

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل

کیارشم یه پررو عوضیه بدتر از هاکان

سارا
سارا
8 ماه قبل

لعنت به دوتاشون دیوونه های روانی حیف مانلی طفلکی گرفتارشده بین دوتا خل وچل

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x