رمان سکوت تلخ پارت 45

4.4
(198)

 

 

* * *

 

گذر روزها باعث شده بود تا به شرایط بیشتر عادت کند

 

کنار آمده بود

 

با زندگی ..

 

با مسیر جدیدی که سر راهش قرار گرفته بود.

 

خو گرفته بود با همه چیز

 

دیگر نسبت به تنها ماندنش در خانه حساس نبود

 

عادت کرده بود…

 

البته که جدای همه چیز طی این مدت رابطه دوستانه قوی با سوفی برقرار کرده بود.

 

او را دوست داشت

 

اکثر اوقات پس از دانشگاه با او در گشت و گذار بود.

 

دستی به گلویش میکشد و روی تخت‌می نشیند

 

حالت تهوع داشت ..

درد های پیش از عادت ماهانه اش شروع شده بود

 

همیشه همین بود

 

یکی دو روز قبل از پریودی از درد تا سر حد مرگ میرسید.

 

از تخت پایین می آید و در حالی که از درد نفس نفس میزد سوی آشپزخانه می رود

 

به مسکنی قوی احتیاج داشت..

 

لیوانی از اب پر میکند و پس از بیرون آوردن قرص از ورق بلافاصله آن را در دهان میگذارد و لیوان آب را روی آن بالا میکشد.

 

شانس آورده بود که هاکان خانه نبود و تا شب نمی آمد ‌.

 

چند روزی میشد که او به بهانه کار به همراه سارا به دبی رفته بودند .

 

#پارت_صدوپنجاه‌وهشت

 

در ماه کم کم یکی دو بار را به سفر میرفتند …

 

البته که هاکان تنها از تاریخ رفت و برگشتش حرف میزد

 

هیچ وقت از آنکه شخص همراهش کیست نگفته بود!

 

اصلا شاید آن بیچاره تنها هم میرفت

 

اما خب ذهن او اینطور پذیرفته بود

 

که تمام آن سفرهای خارجی به تفریح با سارا ختم میشود!

 

روی کاناپه در خود مچاله میشود

 

چند دقیقه ای که میگذرد

 

اثر مسکن و دردی که رفته رفته کم تر میشد حالش را بهتر میکند ..

 

همانطور که خود مشغول ماساژ دادن زیر شکمش بود صدای زنگ آیفون بلند میشود.

 

متعجب به ساعت نگاه می اندازد

 

از روی کاناپه بلند میشود،

و به سوی راهرو می‌رود

 

#پارت_صدوپنجاه‌ونه

 

با دیدن چهره سوفی در آیفون نفس راحتی میکشد و در را باز میکند

 

به استقبال او می رود ،

 

از آمدنش خوشحال بود

 

حداقل امروز که قید دانشگاه را زده بود تنها‌ نمی‌ماند.

 

با پیدا شدن سر و کله سوفی و پاکت های خریدی که به دست داشت لبخندی میزند

 

– سلام ..

 

سوفی جواب سلامش را با بوسه ای روی گونه اش میدهد

 

– سلام فرفری خوشگلم ‌‌…چرا زنگ میزنم به گوشیت جواب نمیدی؟

 

سوفی عاشق موهایش بود

 

اینارا بارها گفته بود.

 

موقعیتش که پیش آمد در ابراز این علاقه کم نمیگذاشت !

 

– سایلنت بود نفهمیدم ..

 

اشاره ای به پاکت های خرید در دست سوفی میکند

 

– کجا بودی؟

 

سوفی همانطور که سمت پذیرایی میرفت جوابش را میدهد

 

– زنگ زدم بریم بیرون دیگه نیومدی خودم رفتم ،

از اونجایی که برخلاف تمام خواهر شوهرا ازت خوشم میاد و دوسِت دارم برات یکم خرید هم کردم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 198

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (9)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
13 روز قبل

یعنی خواهر شوهرش تا حالا شک نکرده به رابطه بین اینا ؟

خواننده رمان
خواننده رمان
14 روز قبل

کی بشه هاکان به پای مانلی بیافته ممنون فاطمه جان

مریم گلی
مریم گلی
14 روز قبل

ممنونم من خیلی این رمان دوست دارم اما حیف پارتها کوتاه هست

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x