رمان سکوت تلخ پارت 46 - رمان دونی

 

 

 

 

با هیجان کنارش می نشیند

 

– چی برام خریدی؟

 

سوفی حین آنکه یکی از پاکت های خریدش را برمیداشت می گوید

 

– نشین باید بری بپوشیش!

دوتا مایو گرفتم مانلی نمیدونی چقدر خوشگلن …

ست گرفتم،

واسه پس فردا که میریم شنا!

فکر کن این تیپی میشد بری لب ساحل چه کشته مرده هایی میدادیم …

 

دوست داشت به سوفی از پریودی که فردا سر و کله اش پیدا میشد بگوید اما ترجیح میداد در این لحظه ذوق او را کور نکند

 

سوفی که آن مایوی دو تیکه فیروزه ای رنگ را نشانش میدهد

 

خود نیز عاشق آن میشود

 

– بیا برو پوشش ببینم

 

– الآن؟

 

اخمهای سوفی درهم می رود

 

– واسه همین اومدم اینجا که بپوشی ببینم …

بدو میخوام ببینم چه شکلی میشی

 

به ناچار رضایت میدهد

 

– خیله خب

 

از جا بلند شد اما کاش پیش از آنکه سمت اتاقش می رفت ، اتاق هاکان را هم چک میکرد!

 

یا حداقل حواسش به آن کفش های مردانه دم در بود …

 

نمیدانست که هاکان نیمه های شب گذشته از سفرش به خانه برگشته بود!

 

#پارت_صدوشصت‌ویک

 

لباس هایش را از تن درمی آورد و حین پوشیدن مایوی سفارشی سوفی است که صدای بلند او را میشنود

 

– ترجیحا اون فرفری هارو هم بریز دورت مانلی!

میخوام حسابی خواهر شوهرتو دیوونه خودت کنی …

 

صدای بلند سوفی در خانه پیچیده بود

 

انقدر که مجال خواب به هاکانی که دم صبح پلک روی هم گذاشته بود نمیداد …

 

کلافه و عصبی چشم باز میکند .

 

از تخت پایین می آید

 

نمی فهمید

 

این وقت روز سوفی اینجا چه میخواست؟

 

اصلا آمده‌ بود این سر و صدایش دیگر چه بود؟

 

مانلی از اتاق بیرون آمده بود …

 

صدای سوت زدن سوفی می آمد

 

– چقدر خوشگلی بیشرف ، دلم رفت برات بخدا…

اصلا منم جای هاکان بده یه فشار بدیم ..!

 

همزمان با این حرف سوفی این هاکان است که در اتاق را باز میکند و با قیافه ای درهم رفته و عصبی بیرون می آید

 

#پارت_صدوشصت‌ودو

 

هنوز دهان برای توبیخ آن دو باز نکرده است که چشمش به مانلی و آن سر و شکلش می افتد .

 

آنچه میدید باور نکردنی بود

 

از دیدن دخترک خوش هیکل روبه رویش ،

 

لال شده بود

 

حیران مانده بود و مردمک های نگاهش روی دخترک و آن نیم وجب پارچه ای که تن و بدن بی نقصش را به رخ می‌کشید خشک شده بود .

 

تا به حال اینگونه ندیده بودش،

 

لباس هایش درخانه نهایتا تاپ و شلواری گشاد بود!

 

حتی لباس عروسش هم پوشیده بود

 

فکر میکرد حتما بدنش عیب یا نقصی دارد که آنقدر در پوشش لباسهایش دقت به خرج میدهد اما حالا …

 

خود شاهد بود که پوست سفیدش حتی یک خال نداشت و برجستگی های تنش زیباتر از آن بود که او بخواهد از شرم زشت بودن تنش را بپوشاند!

 

تکان نمیخورد …

 

در آن لحظه حتی نفس هم نمی‌کشید!

 

اوضاع مانلی از او بدتر بود .

 

به قدری شوکه شده بود که حتی قدرت تکان خوردن نداشت ..

 

این میان اما سوفی بود که با هیجان رو به هاکان میپرسد

 

– اِ داداش تو کی اومدی؟ مگه قرار نبود فردا شب بیای؟

 

هاکان انگار حتی صدای او را نمی شنید

 

منظره پیش رویش ،

 

آن خرمن بلند و مواج سیاه رنگش که تضاد چشم گیری با پوست مهتابی تنش داشت هوش و حواسی برایش نگذاشته بود …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 205

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آبادیس

  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ۲۸ گرم به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه

    خلاصه رمان:   راحیل با خانواده عمش زندگی میکنه شوهر عمش بخاطر دزده شدن ۲۸ گرم طلا راحیل قرار بندازه زندان و راحیل مجبور میشه خونش بده اجاره و با وارد شدن شاهرخ خسروانی داستان وارد معمایی میشه که ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سر گشته
دانلود رمان سر گشته به صورت pdf کامل از عاطفه محمودی فرد

    خلاصه رمان سر گشته :   شیدا، برای ساختن زندگی که تلخی های آن کمتر به دلش نیش بزند، هفت سال می جنگد و تلاش می کند و درست زمانی که ناامیدی در دلش ریشه می دواند، یک تصادف، در عین تاریکی، دریچه ای برای تابیدن نور به زندگی اش می‌شود     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
7 ماه قبل

حاظرم قسم بخورم سوفی از عمد اینجوری کرده احتمالا میدونه همه چی رو و اینجوری میخواد چشم هاکان و باز کنه و عاشق مانلی بشه

ستاره
ستاره
پاسخ به  ستاره
7 ماه قبل

دقیقا حرف دلمو زدی هم اسم خوشکلم .آفرین به سوفی با اون هوش و سیاستش .موافق نیستی 🥺☺️؟

خواهر ارسلان:)
خواهر ارسلان:)
7 ماه قبل

اگه عشق با لخت شدن جوانه میزند که همه لخت شویم😐
اگه سارا رو دوست داره چرا قفل شده؟ی هول بدبخت که بجای مغزش از پایین شکمش اطاعت می‌کنه پارتنر اصلی این رمان اگه قراره هاکان باشه من نمیخونمش دیگه
مرتیکه سست عنصر هول همونجا زنگ بزن سارا با دوتاشون تریسام بزن اجیتم بیار فیلم بگیره واسه تنهاییات بیشرف چقدر بده که نویسنده های رمان نود و نه درصد دخترن و شخصیتایی ک می‌سازن و عادی سازی میکنن مردای هوس بازن فقط
به سارای بیچاره حق میدم ک چشمش پیش اینه می‌دونه چقدر سسته عصبی شدم اصن
هیچی با هیچی نمیخونه چرا خواهرش اینجوریه؟اصن چرا تو اتاق عوض نکردن؟

ستاره
ستاره
پاسخ به  خواهر ارسلان:)
7 ماه قبل

سوفی از سیاستشه .قضیه سارا رو فهمیده داره از عمد با برادرش اینجوری می‌کنه.هی چی بگم خواهر از دست این هاکان مرتیکه عقلش تو شورتشه هول خان .

خواننده
خواننده
7 ماه قبل

میبینم دهنت بازمونده هاکان خان
حقته خو
لیاقتشو نداری

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

پس گفته بود عاشق سارا هست درست یادمه ؟
به نظر میرسه فقط سست عنصر و هول هست

Shiva
Shiva
7 ماه قبل

به نظرم میخواد دو تا زن رو با هم داشته باشه به نوعی ترویج چند همسری

‌‌‌‌
‌‌‌‌
7 ماه قبل

مرتیکه سست عنصر

سحر
سحر
7 ماه قبل

فقط دوس دارم روزی برسه که هاکان بیاد التماس مانلی رو بکنه که فقط نیم نگاهی بهش بندازه وااای یعنی واس اون روز لحظه شماری میکنم

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

مردک پررو حتما باید لخت میدیدش که عاشقش بشه

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

مرتیکه هول تا مانلی رو دید چه زود سارا از یادش رفت که مثلا عاشقشه هه واقعا خیلی عوضیه خوب روتو کن اونور اگه واقعا سارا رو می خوای چرا چهار چشمی خیره شدی بهش هیز بدبخت

آنی
آنی
7 ماه قبل

بابا این پسره خیلی حیوونه🤮🤮

آنی
آنی
7 ماه قبل

بابا این پسره خیلی حیوونه 🤮🤮

مریم گلی
مریم گلی
7 ماه قبل

بیچاره هاکان حقشه زن به این زیبایی داره اما بهش دسترسی نداره😂

ستاره
ستاره
پاسخ به  مریم گلی
7 ماه قبل

مگه جلوش و گرفتن؟خودش بی بند و باری رو ترجیح میده

camellia
camellia
7 ماه قبل

خبرت تا حالا ندیده بودیش مگه?!😤حتما باید لخت بود?😠گم شو پسره ی هیز😡پسر که چه عرض کنم!ششصد بار با اون دوست دختر عتیقه اش…

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط camellia
دسته‌ها
16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x