رمان سکوت تلخ پارت 30 - رمان دونی

 

 

 

 

از جوابش تمام آن خشم و عصبانیتی که از کیارش داشتم را فراموش میکنم

 

دلم میخواست محکم ببوسمش

 

فکر نمیکردم اینطور او را سنگ رو یخ کند

 

دستانش را میگیرم ، نزدیکش میشوم

 

طوری که کاملا به قفسه سینه اش می چسبم

 

– تو اشتباه من نیستی هاکان ، قشنگ ترین اتفاق زندگیمی

 

لبخندی به رویم میزند ..

 

کیارش را نمی بینم ..

 

یعنی پایین آمدن سر هاکان و بوسه ای که به روی بینی ام میزند اجازه دیدن او را نمیدهد.

 

تنم گر میگیرد

 

سرخ شدن گونه هایم را حس میکنم

 

نمیدانم این داغی بخاطر آن جام بالا کشیده اس یا که این نزدیکی

 

تکان خفیفی میخورم

 

میخواهم نگاهم را از چشمانش بدزدم که دیجی دعوتمان میکند به یک رقص دونفره

 

فیلم بردار کار خودش را کرده بود.

 

#پارت_صدوهفت

 

کیارش خود قبل از آنکه حتی متوجه اش شویم می رود

 

نگاه دو دو زنم در اطراف می چرخید

 

گیج و منگ بودم که هاکان دستم را میگیرد و به جایگاه می کشاند

 

سرم سنگین بود

 

دمای بدنم هر لحظه داشت بالاتر میرفت

 

حس میکردم تعادل ندارم

 

– هاکان

 

صدایش که میزنم

 

نگاهش می چرخد به طرفم

 

انگار متوجه گیج و منگی ام میشود که تنم را میکشد سمت خود …

 

– چیه؟

 

– نمیخوام برقصم …

 

دیجی رقص تکی از من میخواست و با اشاره هاکان اما راضی میشود به همان رقص دو نفره …

 

یک دست پشت کمرم میگذارد

 

و با دست دیگر پنجه های یخ زده ام را میگیرد

 

صدای موزیک بلند میشود

 

دست و جیغ مهمان ها بلند میشود و من تنم به کمک هاکان تکان میخورد

 

#پارت_صدوهشت

 

-وقتی ظرفیتشو نداری چرا میخوری؟

 

پلک میزنم و زیر لب بغض کرده پچ میزنم

 

– خودت ظرفیت نداری …

 

دستم از روی سرشانه اش پایین می آید و روی قفسه سینه اش می نشنید

 

پر بغض به غر زدنم ادامه میدهم

– بیشعور …

 

صدای خنده آرامش را میشنوم

 

– تو با یه پیک مست شدی من بیشعورم؟

 

سرم روی گردن سوار نبود …دیدم تار بود و انگار میان زمین و هوا معلق بودم

 

بی آنکه دست خودم باشد سرم را به سینه اش تکیه میدهم

 

دلیل شدت گرفت صدای جیغ و دست ها را نمی فهمم تنها هاکان است که کنار گوشم زمزمه میکند

 

– چیکار کنم من با تو امشب؟

فقط دو دقیقه تنهات گذاشتم …

 

هر دو دستش می پیچد دور تنم

 

دیجی جوگیر شده از زوج عاشق امشب می گوید

 

کمی که میگذرد

 

دیجی میخواهد پایان رقصمان را با یک بوسه رقم بزنیم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 181

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین این ماه به صورت pdf کامل از مهر سار

          خلاصه رمان :   گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره… اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.   پدر ثمین ناخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پیاده رو خلوت خیابان ولیعصر به صورت pdf کامل از بابک سلطانی

        خلاصه رمان:   ماجرا از بازگشت غیرمنتظره‌ی عشق قدیمی یک نویسنده شروع می‌شود. سارا دختری که بعد از ده سال آمده تا به جبران زندگی برباد رفته‌ی یحیی، پرده از رازهای گذشته بردارد و فرصتی دوباره برای عشق ناکام مانده‌ی خود فراهم آورد اما همه چیز به طرز عجیبی بهم گره خورده.   رفتارهای عجیب سارا، حضور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تاونهان pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :           پندار فروتن، مردی سیو سه ساله که رو پای خودش ایستاد قدرتمند شد، اما پندار به خاطر بلاهایی که خانوادش سرش اوردن نسبت به همه بی اعتماده، و فقط بعضی وقتا برای نیاز های… اونم خیلی کوتاه با کسی کنار میاد. گلبرگ صالحی، بهتره بگیم سونامی جوری سونامی وار وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یلدای بی پایان pdf از زکیه اکبری

  خلاصه رمان :       یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد … پایان غیرقابل تصور !..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
nura
nura
7 ماه قبل

سلام
چرا من تو سایت رمان دونی میتونم کامنت بزارم ولی رمان وان نمیشه

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل
پاسخ به  nura

رمان وان بد قلقه باید خیلی تلاش کنی

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل
پاسخ به  nura

دقیقا مشکل منم هست
می نویسه برای نظر دادن وارد شوید وارد هم که میشی بازم نمی تونی کامنت بزاری

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  nura

سلام تو سایت رمان وان برای کامنت دادن باید ثبت نام کرده باشید.

nura
nura
7 ماه قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

نمیشه ثبت نام کرد
ی مدت خوب شده بود باز دوباره مثل قبل شد

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

ثبت نام هم کردم ولی تو بیشتر رمان هاش نمی تونم نظر بدم قبلا تو رمان مفت بر تو پارت های اول می تونستم کامنت بدم ولی الان یه جورایی برام قفله اصلا نمیشه کامنت گذاشت فقط تو یکی یا دوتااز رمان هایش می تونم کامنت بذارم

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

ای کاش فقط هاکان بعدا این لحظه ها رو نزنه تو سر مانلی که تو منو خواستی من قبول نکردم

فرشته منصوری
فرشته منصوری
7 ماه قبل

مرسی من این رمان رو خیلی دوس دارم کاش هرروز سریه ساعت معین میزاشتینش
امکانش هست؟

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

با این وضعیت پارت گذاری حالا حالاها درگیر شب عروسی هستیم

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x