رمان سکوت تلخ پارت 31 - رمان دونی

 

 

 

 

نگاه گیجم در صورت هاکان می چرخد

 

منظور دیجی از بوسه را نمی فهمم

 

گیجم …

 

هاکان اما برخلاف من نگاهش جدی است

 

انگار کلافه است

 

ناراضی است

 

زیر لب فحشی نثار آن مرد میکند و دستانش را محکم تر به دور تن من می پیچد

 

دیجی که عکس العمل دلخواهش را از ما نمی بیند

 

از مهمان ها تقاضای شمارش معکوس میکند

 

– همه با هم ، ده ، نه ، هشت ، هفت

 

پلک میزنم

انگار میان زمین و هوا مانده ام ..

 

صداها در سرم زنگ میزند

 

– صاف وایسا مانلی

 

با شنیدن صدای هاکان سرم بالا می آید

و تا بخواهم بفهمم چه می گوید لب هایم آتش میگیرد

 

از شدت شوک تکان خفیفی میخورم و اما دستان او محکم تر تنم را به آغوش میکشد ..

 

#پارت_صدوده

 

از گرمی لبهایش دلم فرو می ریزد .

 

یقه کتش میان مشت هایم فشرده میشود و بوسه نرم او روی لبهایم رعشه تنم را بیشتر میکند

 

صدای کر کننده دست و جیغ ها بیشتر میشود

 

سردرگم و حیران سرجا خشک شده بودم و اما بالاخره پس از گشت چند ثانیه لب هایمان از هم فاصله میگیرد

 

نگاه گر گرفته ام در چشمان هاکان می نشیند و او اما بی تفاوت نگاهم میکند.

 

هیچ حسی نبود

 

چهره اش ، حالت چشمانش در بی تفاوت ترین حالت ممکن به سر میبرد

 

من اولین بوسه عمرم را تجربه کرده بودم

 

داغ بودم

 

تنم میلرزید..

 

دستپاچه شده بودم او اما چنان خونسرد بود که انگار بیشتر یک درخت را بوسیده است

 

از هم جدا میشویم

 

دیجی مجبورمان میکند به رقص ..

 

به اجبار تکانی به تنم میدهم…

 

هاکان هم مردانه می رقصد …

 

جذاب بود

 

این را نمیتوانستم انکار کنم …اصلا این از نگاه های میخ شده دختران هم مشخص بود…

 

#پارت_صدویازده

 

* * *

 

مراسم به هر طریقی که بود بالاخره پس از گذشتن دقایق طاقت فرسایی که دیگر هم من و هم هاکان را خسته کرده بود تمام میشود.

 

دم خانه که میرسیم …

بعد از خداحافظی از خانواده هاکان و بعد از آن حاج بابا و خاله نسترنی که با او اتمام حجت کرده و برایمان آرزوی خوشبختی کرده بودند وارد خانه میشویم

 

به محض ورود ، کفش هایم را از پا درمی آورم…

 

 

از درد انگشتان له شده ام آخی میکشم و هاکان است که پشت سرم وارد خانه میشود

 

– چی شد؟

 

نگاه کوتاهی سمتش می اندازم و زیرلب جواب میدهم

 

– هیچی ، پاهام درد میکنه …

 

سری تکان میدهد

و بی هیچ حرفی از کنارم میگذرد و به سمت آشپزخانه می رود

 

دامن لباس را بالا میگیرم و قدم به قدم جلو می روم

 

وارد اتاقی که چیدمانش زیر نظر کمال خان انجام شده بود میشوم

 

روی تخت می نشینم

 

دست پشت کمرم میبرم ، باید زیپ لباسم را باز میکردم اما نمیشد

 

کمک میخواستم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 192

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی

  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد و مریم به راه میندازه… به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم pdf از لیلا مرادی

خلاصه رمان: یه کلمه ، یک انتخاب و یک مسیر میتواند گندمی را شکوفا کند یا از ریشه بخشکاند باید دید دختر این داستان شهامت این را دارد که قدم در این راه بگذارد قدم در یک دنیای پر از تناقض که مجبور است باهاش کنار بیاید در صورتی که این راه موجب آسیب های فراوانی برایش می‌شود و یا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رها
رها
7 ماه قبل

سلام کسی می داند نویسنده این رمان چه کسی است

سارا
سارا
7 ماه قبل

زیپ لباس خخخ مثل همه رمانا یعنی من تا حالا یه رمان نخوندم توش این زیپ لباس عروس که داماد میاد کمک عروس نباشه ،وای تکرارتکرار تکرارمکررات یکی بیاد یچی نوین بزاره بخونیم بابا خسته شدیم بخدا از تکرار

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  سارا

دقیقا😑
همش رمانایی مینویسن ک یا ازدواج اجباری و صوریه یا تو سبک دانشگاهی ک اول کل کل میکنن بعد عاشق هم میشن

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x