رمان عشق با چاشنی خطر پارت 22 - رمان دونی

 
کیان:صد بار بهت گفتم من داداشت نیستم آرام من همیشه عاشقت بودم و هستم من نمیتونم تو رو از دست بدم آرام من نمیتونم بزارم تو با اون پسره ازدواج کنی. الان فرصت خوبیه نه؟ معلومه که فرصت خوبیه الان هیشکی خونتون نیست ما میتونیم با هم بخوابیم و وقتی همچین اتفاقی بیوفته دیگه تو دختر نیستی و نمیتونی با اون پسره ازدواج کنی و مجبوری با من ازدواج کنی تو میشی برای من برای خود خودم
سرم از حرف هایی که میزد سوت کشید من همیشه کیانو به چشم داداشم میدیدم و اون حرف از عشق میزد نمیتونست همچین چیزی رو قبول کنم مخصوصا این که حرف از تجاوز میزد و میخواست منو خراب کنه نه نمیتونستم. یه قدم برداشتم عقب که کیان یه قدم اومد جلو من یه قدم رفتم عقب و اون یه قدم اومد جلو من رفتم عقب تا خوردم به دیوار از اینجا به آشپزخونه دید نداشت و من فرصت خوبی داشتم تا قبل از این که اشکی متوجه بشه و آبروم بره آرومش کنم
_کیان آروم باش تو الان عصبی هستی نمیدونی چی کار میکنی
کیان:من که عصبی نیستم ببین ببین چقدر آرومم قراره بهترین لحظات زندگیمون رو رقم بزنیما چرا باید عصبی باشم
_کیان چرا همچین میکنی تو داداشمی کسی که با خواهرش همچین کاری نمیکنه
کیان:خفه شو آرام خفه شو من داداشت نیستم
_باشه باشه ولی میتونیم با آقاجون حرف بزنیم و راضیش کنیم
کیان:راضی نمیشه من باهاش حرف زدم راضی نشد که نشد حتی التماسش کردم به پاش افتادم اما قبول نکرد. اون میدونست دوست دارم برای همین فرستادم رد نخود سیاه
_بیا دوباره سعی کنیم خب؟
کیان:نه حرف زدن فایده نداره اما کاری که من میگم جواب میده
_اما اینجوری من ازت متنفر میشما
کیان لبخندی زدو گفت:اشکالی نداره فاصله عشق تا نفرت اندازه یه تار مو هستش بعد عاشقم میشی
آروم نمیشد که نمیشد خواستم از زیر دستاش در برم که دستاشو گذاشت کنارم و بعد لباشو و اورد نزدیک که بزاره رو لبام که سرمو کج کردم دیگه نمیتونستم تحمل کنم صبرم تموم شده بود و انگار دیوونه شدم که هیستریک شروع کردم به جیغ زدن و اشکیو صدا کردن تنها کسی که میتونست بهم کمک کنه فقط اشکی بود چون صدام به کس دیگه ای نمیرسید. کیان دستشو از روی دیوار برداشت و چونمو گرفت و به زور صورتمو برگردوند سمت خودش و دوباره خواست بیاد جلو
که اشکان اون دستی که چونمو گرفته بود و گرفت و پیچوند جوری دستشو پیچوند که صدای شکستنشو با گوشام شنیدم نگام افتاد به اشکان که عصبی بودو چشاش سرخ سرخ شده بود و رگ گردنش زده بود بیرون وبعد کیانو با یه حرکت پرت کرد رو زمین اینقدر شوکه بودم که زانو هام تا خورد و با زانو پخش زمین شدم. کیان تو مهارت های رزمی فوق العاده بود و فکر نکنم که اشکی حریفش بشه خواستم بلند شم برم سمت خونه آقاجون کمک بخوام که دوباره خوردم زمین اشکان اومد سمت من که کیان از جاش بلند شد و دویید سمت اشکی.
_پشت سرت

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصه مهتاب

    خلاصه رمان:               داستان یک عشق خاص و ناب و سرشار از ناگفته ها و رمزهایی که از بس یک انتظار 15 ساله دوباره رخ می نماید. فرزاد و مهتاب با گذر از آزمایش ها و توطئه و دشمنی های اطراف، عشقشان را ناب تر و پخته تر پیدا می‌کنند. جایی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف

  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب و رویا دیده!     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
2 سال قبل

واویلا 😯 

Nahar
Nahar
2 سال قبل

چ شدددد😐😐😐😐 کیان چیپ احمققققق الان من گفتم کیان ارام رو مثل خواهرش میدوستتتهههه😐😐👀

زهره
زهره
2 سال قبل

تشویق کنید هوهو اشکان هوهو اشکان

آراد
آراد
2 سال قبل

ودفاک

Eda
Eda
2 سال قبل

چقدر کم😭😢

M.h
M.h
2 سال قبل

بد جا تموم شد

Adrina Rad
Adrina Rad
2 سال قبل

چ شود چقدر خاطر خواه داره 😂

لادن
لادن
2 سال قبل
پاسخ به  Adrina Rad

دخترای نقش اصل رمان ماشالا دستشون پره برگه😂

Maaayaaa
Maaayaaa
2 سال قبل

اشکان ما یه پا قهرمانه😂

M.h
M.h
2 سال قبل
پاسخ به  Maaayaaa

اوهوم اوهوم🤣

🍭GHAZAL💙
🍭GHAZAL💙
2 سال قبل
پاسخ به  Maaayaaa

😂😂😂ماشاالله ماشالله

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x