رمان عشق صوری پارت 199

5
(4)

 

آقا رهام بی خبر از احساسی که پسر خودش و دختر زنش بهمدیگه داشتن با هیجان و لحنی بشاش و شاد گفت:

-شام رو تو باغ پشتی میخوریم…بساط چایی و قلیون هم تو حیاط…تاریخ رو هم همون شب مشخص میکنیم!
هدیه ی شب عروسی من بهتون خونه ویلاییه اقدسیه اس!
فرداشب کلیدشو میدم به ژینوس هرجور دوست داشت بچینش!

با حسرت شهرام رو که صم بکم نشسته بود نگاه کردم.
راستش ته دلم همچنان امیدوار بودم به حرف بیاد و به پدرش بگه بیخیال بشه اما…
اما اینطور نشد!
هیچی نگفت تا منو به این باور برسونه تمام حرفهایی که بهش زدم و تمام فکرهایی که درموردش کردم همشون درست بودن!

آقا رهام وسط حرفهاش پرسید:

-نظر تو چیه شهرام !؟هان؟

خم شد و بجای جواب دادن به سوال پدرش خواست پاکت سیگارش رو از رو لبه میز برداره که آقا رهام مانعش شد و گفت:

-نکش! اینجا نکش…

منصرف شد.دستشو پس کشید و دوباره تکیه اش رو به عقب داد.
و من بودم که بجای اون گفتم:

-ایده های شما همیشه خیلی خوب بوده آقا رهام…شام تو باغ پشتی و چایی زعفرونی و قلیون تو حیاط زیر آلاچیق!به به خیلی حال میده …من مطمئنم که فرداشب خاطره انگیز ترین شب عمر آقا شهرام میشه!

تا این رو گفتم شهرام سرش رو بالا گرفت وبا طمیانینه نگاهم کرد.
آقا رهام بشکنی زد و گفت:

-احسنت! مگه تو قدر بدونی! البته…بهت قول میدم واسه خودتم سنگ تموم میزارم به شرطی که زودتر شوهر کنی…

اون خندید و من که منتظر همین فرصت بودم لبخند معنی داری روی صورت نشوندم و سرمو چرخوندم سمت مامان و گفتم:

-اتفاقا میخوام همچی رو بسپرم دست مامانم!
هر کی رو اون واسه من انتخاب کنه نه نمیگم…حتی همین حالا

حرفهای من دونفر رو شوکه کرد.
مامانم که هرگز فکرش رو نمیکرد روزی من خودمو دستش بسپارم و شهرام که گمون میکرد کقتی تنها بودیم حرفهایی که بهش زده بودم همه از سر دلخوریه و به زودی همه رو فراموش میکنم و به هیچکدومشون عمل نمیکنم!

مامان شوکه سرش رو چرخوند سمتم.
دیگه حتی از اون نوشیدنی هم نچشید.
بهت زده پرسید:

-واقعااااا !؟

لبخندی روی صورتم نشوندم و جواب دادم:

-بله مامان جون! هرکی رو شما بگین من نه نمیگم!
من خیلی به حرفهاتون فکر کردم.
به این نتیجه رسیدم که حق با شما بوده!
مم نمیخوام سن ازدواجم بالا بره!

هر حرفی زدم مزخرف اندر مزخرف بود!
من فقط و فقط میخواستم حرص شهرام رو دربیارم ورفتارهاش رو تلافی بکنم.
مامان اما ذوق زده و هیجان زده لیوان توی دستش رو کنار زد و خودش رو به من نزدیک کرد.
دستمو گرفت و گفت:

-قربونت برم من الهی!
میدونستم تو دختر عاقلی هستی…همیشه اینو میدونستم!

لبخند تلخی زدم.
به تلخی احوالاتی که داشتم ماست مالیشون میکردم.
شهرام اما دیگه نتونست اون فضا رو تحمل کنه.
پاکت سیگار و سوئیچ ماشین و تلفن همراهش رو از روی میز برداشت و گفت:

-من دیگه میرم!

آقا رهام متعجب تماشاش کرد و پرسید:

-عه! کجا !؟ تو که قرار بود شام رو بمونی پسر…

یه نگاه ترسناک به من انداخت و بعد هم رو به پدرش گفت:

-کار دارم…نمیتونم بمونم!

اون رفت و من با زدن یه پوزخند دست به سینه خیره شدم به میز…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
wp3551985

دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۲۳۳۰۲۳۹۵۴

دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج…
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۹ ۲۱۰۲۱۸۰۲۹

دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در…
10043162 4 Copy

دانلود رمان یکاگیر 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند…
IMG 20230123 235130 203

دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه…
IMG 20230127 015557 9102 scaled

دانلود رمان نقطه کور 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         زلال داستان ما بعد ده سال با آتیش کینه برگشته که انتقام بگیره… زلالی که دیگه فقط کدره و انتقامی که باعث شده اون با اختلال روانی سر پا بمونه. هامون… پویان… مهتا… آتیش این کینه با خنکای عشقی غیر منتظره…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۲ ۱۱۱۴۴۶۰۴۴

دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار…
IMG 20230123 235601 807

دانلود رمان به نام زن 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست ساله‌اش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با…
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
مریم
1 سال قبل

میشه بگید کی پارت های بعد میزارید
و لینک اگ امکان داره بیشترش کنید زود زود هم بدید

نگین
نگین
1 سال قبل

همتون میگین کار شهرام اشتباهه ولی من میگم حتما واسه سکوتش دلیل داره وکار شیوا که زود تصمیم میگیره اشتباهه و رفتاراش بچگونس

سامان
سامان
1 سال قبل

چرا پارت هارو مثل ثبل طولانی نمیکنی خیلی کوتاهن پارتا

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

خدایا کشم اینقده کش نمیاد که این رمان کش پیدا کرده. این رمان و رمان دلارای واقعا خسته کننده شدن البته دلارای که خسته کننده بود .

آینده
آینده
1 سال قبل

وایییییییییی لعنتی جای حساس بود
یعنی پارت های بعد عروسی شهرام و ژینوس هست برای اولین بار بعد از مدت ها خوندن پارت های بی محتوا برای پارت آینده هیجان دارم 🤭

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x