رمان عشق صوری پارت 207

4.3
(4)

 

آقا رهام دیگه نتونست شهرام و حرفهاش رو تحمل کنه.
به سمتش پا تند کرد و با گرفتن دو طرف کاور پیراهن تن شهرام گفت:

-دهنتو ببند شهرام! دهنتو ببند!
تو خجالت نمیکشی؟ هااان ؟
خجالت نکشیدی با این دختر دوست شدی !؟

یک سرو یک گردن از پدر بلند قامتش بلندتر بود.یکی از ابروهاش رو بالا انداخت و بدون تکون دادن سرش پایین رو نگاه کرد.
چهره ی پدرش رو!
چهره ی عصبانی و برافروخته ی پدرش…
زبونشو به کنج لبش زد و گفت:

-خجالت !؟ من با کسی بودم که خاطرشو میخواستم و میخوام خجالت چرا !؟
خجالت رو اونی بکشه که با کسی ازدواج میکنه که بهش حس نداره …

حرفهای شهرام جرقه ی امیدی رو تو دل من روشن کرد اما…اما آقا رهام رو بدجور آتیشی کرد.
اونقدر که نعره زد:

-خفه شو شهرام تو نامزد داری…میفهمی !؟
حق نداشتی با شیوا وارد رابطه بشی وقتی ژینوس تو زندگیت بود!

خیلی ریلکس ،دستهای پدرش رو از لباسش جدا کرد و بعد یک گام از خودش دورش کرد و گفت:

-حق !؟ کی گفته من باس بخاطر حفظ ارتباط های کاری شما و پدر ژینوس تن به این ازواج بدم و تا آخر عمرم پای کسی بمونم که دوستش ندارم! ؟

آقا رهام داد زد:

-شهرام خفه شووووو…
دهنتو ببند…ببند لعنتی….

نیشخندی زد و انگاری که همچی واسش یه شوخی باشه شونه هاش رو بالا و پایین کرد و جواب داد:

-باوشه…خودتون جواب چراهاتون رو خواستید وگرنه اگه حال نمیکنی با صدام باشه…منم ساکت میشم!

از جام جم نخوردم.
حرفهای شهرام گرچه جسورانه بودن اما من خوشحال نبودم.واقعا نبودم.
نمیدونم چه حسی داشتم ولی میدونم هرچی که بود خوب نبود.
آخه حالا عذاب وجدانم معذب بود و جلوی همه احساس سرافکندگی میکردم.
پدرش دستشو با کلافگی لا به لای موهاش کشید و بعد گفت:

-نباید اینکارو میکردی! اشتباه کردین.
هردوتاتون! هم تو هم شیوا!

شهرام قدم زنان راهش رو به سمت من کج کرد.
نزدیکم ایستاد و بعد خطاب به پدرش گفت:

-من سن و سالم اونقدری هست که بتونم تشخیص بدم چه کاریم اشتباه هست و چه کاریم درست.

صدای داد پدرش تن همه رو لرزوند:

-نه…نمیتونی…اگه میتونستی الان وضعت این نبود.
فقط یه عوضی میتونه هم‌نامزد داشته باشه هم دوست دختر.
لعنتی…ناسلامتی امشب مراسم نامزدیته

شهرام خیلی جدی گفت:

-بارها بهت گفتم بیخیال شو.
بیخیال این ازدواج تجاری شو!
واسه نگه داشتن سهام های گرانقدرت واسه نگه داشتن شریک و رفیق گرمابه و گلستانت وادارم کردی خلاف میلم قبول کنم با ژینوس نامزدی کنم.
اون زمان جوونتر بودم حالا نیستم‌…
حالا اونقدری حالیمه که نخوام مابقی عمرمو با کسی باشم که بهش حسی ندارم.
من همیشه اینو بهت گفتم اما نخواستی بپذیری.
نخواستی قبول کنی…

آقا رهام دستهاش رو به پهلوهاش تکیه داد.
نفسش رو کلافه و عصبانی بیرون فرستاد و بعد گفت:

-همین امشب واسه همیشه قید شیوا رو میزنی.واسه همیشه…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۹ ۲۱۰۲۱۸۰۲۹

دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در…
Zhest Akasi zir baran

دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر…
IMG 20230128 233751 1102

دانلود رمان دختر بد پسر بدتر 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن…
رمان دلدادگی شیطان

رمان دلدادگی شیطان 5 (1)

13 دیدگاه
  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این…
Screenshot ۲۰۲۳۰۲۲۳ ۱۰۵۵۱۰

دانلود رمان الماس pdf از شراره 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۹۰۱۶۸۸

دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات…
1682363596840

دانلود رمان افگار pdf از ف میری 0 (0)

41 دیدگاه
  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که…
IMG 20230128 233719 6922 scaled

دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
sanaz
1 سال قبل

اگ شهرام قبول کنه قید شیوارو بزنه یعنی خیلی خرههههه😂😂😑من نمیخام با ژینوس ازدواج کنه 😑

☆☆☆
☆☆☆
1 سال قبل

واییی شتتتتتتتت چه شودددد😂

جانان
جانان
1 سال قبل

ایول شهرام
قیافه ژینوس الان دیدنیه دختره پررو و افاده ای

سمیه
سمیه
پاسخ به  جانان
1 سال قبل

چرا…اونکه میدونه شهرام مجبوره که باهاش ازدواج کنه و خبرم داره که شهرام بهش علاقه نداره فقط الان رقیبش خوب شناحته

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x