رمان عشق صوری پارت 212

5
(2)

 

تا صدای تق تق کفش پاشنه بلند و نزدیک شدنش رو به خودم احساس کردم تکیه ام رو از جایی که بهش لم داده بودم برداشتم و سرم رو به آرومی چرخوندم به همون سمت.
مونا بود و امیر هم پشت سرش.
اون چند قدم باقیمونده رو دوید سمتم و وقتی نزدیک شد پرسید:

-چیشد ؟ چیکارت کردن؟ چی بهت گفتن؟
دعوات کردن !؟
اقا رهام بد شاکی شد هان؟
ژینوس خیلی کولی بازی درآورد آره !؟

اون یه بند سوال میپرسید و من فقط تماشاش میکردم.
حال توضیح نداشتم واسه همین گفتم:

-میشه منتظر جواب نباشی!؟ من حال حرف زدن و جواب دادن ندارم مونا…

ناخنشو لای دندونهاش جوید و بعد آهسته گفت:

-خب…خب کنجکاو بودم! حالا بیخیال…

دستشو دراز کرد سمتم.
مچ دستم رو گرفت و گفت:

-بیا بریم خونه ی ما!

خیلی آروم‌گفتم:

-نه…

اصرار کرد و گفت:

– بیا…امیر مترو میرسونه!

نگاهی به امیر انداختم.چشم تو چشم که شدیم سرش رو تکون داد و گفت:

-سلام!

فقط سرمو تکون دادم و بعد دوباره رو کردم سمت مونا و گفتم:

-نمیخوام بیام خونتون…راحت نیستم!
آبغوره ام میگیره..قیافه امم زاره ننه باباتو کنجکاو میکنم حال سوال پیچ شدن تورو ندارم.

ای بابایی زمزمه کرد و پرسید:

-به قول خودت من قراره سوال پیچ بشم تو چته !؟

دست به سینه شدم و نگاهمو دوختم به سمت دیگه ای وبی حس و حال گفتم:

-تو بشی انگار من شدم.برو مونا…برو حال هیچی ندارم!

نرفت و تنهام نذاشت!
چه خوب که نرفت و تنهام نذاشت.
چه خوب که موند حتی با اینکه میدونست حال گپ زدن ندارم.
حتی با اینکه میدونست علاقه ای به خونه رفتنشون ندارم.
دستمو گرفت و گفت:

-پس…پس بیا بریم خونه ی امیر.اونجا که دیگه ننه بابای من نیست بهمون گیر بده.

اینو گفت و قبل از اینکه جواب منو بشنوه سرش رو چرخوند سمت امیر و پرسید:

-میری خونه ی مامان بابات؟ میری که من و شیوا بریم خونه ات !؟ هان ؟!

امیر با اینکه یه لاتی بود عین شهرام و خیلی ها ازش حساب می بردن اما واسه مونا موش بود.
هرچی مونا ازش میخواست نه نمیگفت.
اینبارهم نه نگفت.
اومد جلو و با قاطعیت گفت:

-معلومه که میرم! بیاین.بیاین سوار بشین برسونمتون اونجا…

تا اینو گفت کنج لبهای مونا از هم کش پیدا کرد و صورتش خندون و شاد شد.
لبخند زد و گفت:

-ایول! دمت گرم!

بعد رو کرد سمت من و گفت:

-خب ریگه بهونه نیار…بریم خونه ی امیر….

اینو گفت و با کشیدن مچ دستم منو کشون کشون سمت ماشین امیربرد و سوارم کرد…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (5)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 1.7 (3)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۹ ۲۱۰۲۱۸۰۲۹

دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۳۶۰۸۸

دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
عاشقانه بدون متن e1638795564620

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد…
IMG 20230128 233719 6922 scaled

دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون…
IMG 20230128 233728 3512

دانلود رمان سمفونی مردگان 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۲۸۲۵۳۰۴

دانلود رمان عاشک از الهام فتحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zari
Zari
1 سال قبل

اگه این پارت ها رو کسی نخونده باشه کاری براش پیش بیاد بره 50 پارت بعد برگرده هم چیز خاصی رو از دست نداده ما قبلا فکر می کردیم تو فیلم و سریالا آب می بندن و الکی کشش میدن این رمان دست هرچی سریال آبکیه از پشت بسته

BABY :)
BABY 🙂
1 سال قبل

من کلا منصرف شدم و دیگه این رمان رو ادامه نمیدم
فقط خواستم قبلش بگم مگه این همون شیوایی نبود ک میگف گور مامانم ؟؟ یهفته یهفته ازش دور می‌موند الان براش مهم شده؟
و اینکه شهرام اولای داستان خیلی با غیرت بود و واقعا الان چی شد که یه دخترو تنها ول کرد تو خیابونی ک توش پره گرگه؟ واقعا بنظر شما غیرت به یه لباس دریت بپوش گفتنه؟ 😐 کلا فاز نویسنده رو درک نمی کنم بای🦦

سمیه
سمیه
1 سال قبل

یعنی نویسنده با تیم رمان نوشتنت
الان شهرام و شیوا عاشق هم بودن؟! عاشششق بودن اصلا؟…اگه شهرام واقعا عاشقش با اون جسارتی که جلوی پدرش کرد به زور شیوا رو سوار ماشین میکرد می‌برد…دیگه به امیرم زنگ نمی زد که الان خبر نداریم زده یا نه زده …حالا که مستقیم نظر طرفداران می خونی جو گرفتت کل شخصیت شیوا رو ترکوندی رفته …شیوا انقدر دختر خوبی بود انقد مامان دوست بود ….این دختره نبود که گند زد و عین یه هرزه زن شد اون به خاطر شهرام…همین شیوا نبود که به شهرام گفت رسمی رابطمون بگه با ژینوس ازدواج نکنه؟!…مثلا می خوای رمانتو هیجانی کنی؟!بابا دیگه گند نزن این هیجان نیست مسخره بازیه کله شخصیت شیوا رو زدی نابود کردی زدی دختر حرف گوش کنش کردی…اصلا این دیگه …شیوا یه دختر عین مامانش بود حرف اصلا براش مهم نبود…اوفف…اصلا دیگه حتی نمی خوام هیچی بگم

Mahi
Mahi
1 سال قبل

اَه عنشو در اوردی دیگه ، عنتر درست بنویس دیگه ریدی با این رمان نوشتنت اَه اَه اسکل 😑

مهسا
مهسا
1 سال قبل

مسخرس ۲ هفته س فقط داریم می‌بینیم شیوا چ گهی میخوره ژینوس فهمید؟ رهام چیکار کرد؟ مونا راضیش کرد؟ اههههههه
گلادیاتور نمیشه یکم بیشتر بزارین

موچول
موچول
1 سال قبل

الهی دورت بگردم نویسنده جان توروخدا خودتو نکش بخدا ما راضی نیستیم به زحمت بیوفتی بقول دوستمون انگشتات ی موقع چیزیشون میشه🙄نکن این کارو با خودت

…. بابا حوصلمون سر رفت از بس منتظر رمان چرتت موندیم …ببین درسته کار و زندگی داری ولی حداقل وقت های آزادت رمان رو بیشتر کن
ممنون

دخی شیطون
دخی شیطون
1 سال قبل

خخخخخ

aram
aram
1 سال قبل

پوووووففف باز شد همون رمان حوصله سر بر و مسخره

☆☆☆
☆☆☆
1 سال قبل

هوففف خدایا الان ۲ هفتس روی یه تیکه الافیم😑😑😑😑

Marey
1 سال قبل

واد چرا هروز از دیروز کوتاه تر میشه پارت مارو ایسگا کردین 🙄🤕

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

چه پارتهای هیجان انگیزی یه موقع از زور هیجان قلبمون وای نسه. نکشیمون بابا.اه با این رمان مثل کش هی الکی کشش میدی.

Mahi
1 سال قبل

بسی غیر قابل تحمل🤦‍♀️🤦‍♀️😕

من منم
من منم
1 سال قبل

چشمشون نزنیم فقط عشق مونا و امیر عشقه

مهسا
مهسا
پاسخ به  من منم
1 سال قبل

دقیقااااااااا

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x