رمان عشق صوری پارت 239 - رمان دونی

 

کشوی میز رو با خشم کشیدم سمت خودم و وسایل داخلش رو یکی بعداز دیگری انداختم تو جعبه.
دماغمو بالا کشیدم و چشمهامو رو هم فشردم تا اشکهام سرازیر نشن رو صورتم اما…اما من با بغض گیر کرده توی گلوم چیکار میکردم !؟
اونو چه جوری نگه میداشتم تا تبدیلش نشه به لرزش صدا؟
تا تبدیل نشه به گریه!
نشه هق هق….
کشو رو بستم و اینبار ادکلنهای جلوی اینه رو ریختم تو جعبه.
ننگ به این زندگی…!
برام پیامک اومد.چون حدس میزدم شیوا باشه نخواستم که نسبت بهش بیتفاوت بمونم.
پیامش رو وا کردم و خوندم:

“هر دختری بهش چپ نگاه کرد حسابش باخودم.
نگران نباش!
دو دستی نگهش میدارم آخه کمبود و بحران شوهر داریم.
راستی…فیلم تالاری که برای عروسیمون رزرو کردیمو واست میفرستم.
از همین حالا واسه جشن عروسیم آماده شو…”

اشکهام چکیدن رو تلفن همراه.
دلم میخواست خوشحال باشم اما نمیتونستم.
من داشتم به قهقهرا میرفتم.
داشتم زیر تحمل اینهمه فشار روحی روانی له و مچاله میشدم!
به کی باید این حرفهارو میزدم ؟ با کی باید درد و دل میکردم !؟
تلفنمو انداختم تو جعبه و اینبار به سراغ کمد رفتم که همون موقع در باز شد و فرهاد اومد داخل.
کتش رو از تن درآورد و حین شل کردن کرواتش گفت:

-اون حرفها چی بود به مامان و رزا زدی؟

پوزخندی زدم و گفتم:

-هه! بزرگترشونو فرستادن واسه دعوا ؟؟؟

جلوتر اومد وگفت:

-رزا میگه کلی بهش توهین کردی.مامان هم تائید کرده پس ازت نمیپرسم راست میگن یا دروغ فقط ازت میخوام دست از این رفتارهات برداری شیدا!

سرم رو چرخوندم سمتش و با نفرت و خشمی که همیشه در تلاش برای سرکوبش بودم بهش خیره موندم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر هیولا جلد دوم به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه  رمان:   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حکم نظر بازی pdf از مژگان قاسمی

  خلاصه رمان :       همتا زنی مطلقه و ۲۳ ساله زیبا و دلبر توی دادگاه طلاقش با حاج_مهراد فوق العاده جذاب که سیاستمدارم هست آشنا میشه اما حاجی با دیدنش یاد بزرگ ترین راز زندگی خودش میفته… همین راز اونارو توی یک مسیر ممنوعه قرار میده…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی

  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و خون خواهی و دیگری به دنبال نجات معشوقه‌اش است. آیهان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
black girl
black girl
1 سال قبل

من اولش طرف شیدا بودم ولی دیگ حالم ازش بهم می خوره
چقدر احمق و بی عرضه و حال ب هم زنه حالم از زنای ضعیف مثل این ب هم می خوره
جلسه این همه بلا سرش بیاد چون به هر خری اجازه هر گوه خوری ایو میده

♡♡♡
♡♡♡
2 سال قبل

هوفففففففففف این چه وضعشه دو ساله این رمان هنوز تموم نشده لامصب زورت میاد دوتا خط بنویسی آخه اقققققق رمانت خیلی خوب و هیجانی ولی خیلی طولش میدی .
خود نویسنده هم که هیچوقت نمیاد جواب ما رو بده😑😑😑😑😑

سمیه
سمیه
2 سال قبل

وای خدا باورم نمی شهههه…داره تموم میشههههه.همینیهههههههه…طلاققققققق…وای خداا…خیلی خوب شد‌ اصلا…خود فرهاد طلاقش میده….راحت شدم خود شیدا که عرضه نداره….بزار راحت توافقی طلاق میگیرن…..خلاصصصصص…هونولولو…وای این رمان داره تموم میشه

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

پسره ی احمق بی شعور…… تو رو خدا نویسنده جان… جان مادرت ول کن بس ماحرص خوردیم خسته شدیم… خلاصش کن این زندگی نکبتش

Narges Sharify
Narges Sharify
2 سال قبل

چقدر این مرتیکه بیشوره عه عه

حالا هرکی
حالا هرکی
2 سال قبل

حاجی ما رمان بخر نیستیما!لطفا بفهمین اینو…

Maysa
Maysa
2 سال قبل

بخدا آدم گدایی کنه بهتر از این تحقیره خاک ت سرش

Bahareh
Bahareh
2 سال قبل

الان یه کتک مفصله دیگه هم نوش جان میکنه همش تکرار تکرارتکرار وااای که چقدر قسمت شیدا خسته کننده و کسله الان نزدیک دوساله همینه پارتهای مربوط به شیدا. نویسنده نمیدونی چیکار کنی قسمت شیدارو ما راضی هستیم یه جوری نیست و نابودش کنی و راحتمون کنی.

سارینا
سارینا
2 سال قبل
پاسخ به  Bahareh

واقعا. منم از این شیدا و داستان زندگیش بدم میاد. این که اول و آخرش میخواد بره سر برادرشوهره خراب شه. حالا این داستانهای الکی خیانت و هوو و کش دادنها دیگه چیه

شيوا
شيوا
2 سال قبل

بيعرضه والا من اعصابم از دستش داغونه خب برو يه شهر يا كشور ديگه گدايي كني بهتر از اين تحقيره اين نويسنده هم يه خواهرو خوشبخت كرد يكي رو كاملا بدبخت

Baran17
Baran17
2 سال قبل

سلام ممنون بابت رمان ولی فکر نمی کنید برای یه رمان ۱ سال و نیم زمان زیادیه؟؟؟لطفا پارت ها را طولانی کنید.

ارزو
2 سال قبل
پاسخ به  Baran17

خدا از دهنت بشنوه:))))

Nahar
Nahar
2 سال قبل

رزا این شیوا رو بنداز بیرون تا مام از دست این چسناله هاش راحت شیم
و هم ت ب این فرهاد عتیقه میرسی ک خدا خوب در و تخته رو باهم جور کرده

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

میدونید چی جالبه……فرهاد روز بعد از ازدواجشون به شیدا انگ هرزه بودن زد حتی برداشت دکتر…
عین سگ از اینکه شیدا قبل از اون با کسی دیگه ب
بوده باشه عصبی بود….اما خب نویسنده جالبه که فرهاد میدونه این رزا هرزه اس و ممکنه که بچه خودش نباشه..انا ازش حمایتم میکنه….اصل رمان طنزز

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x