رمان قایم موشک پارت 17 - رمان دونی

 

 

نفس عمیقی می‌کشه و ترسناک می‌غره:

 

– من یه پوستی از تو بکنم… تازه اولشه…

 

لبخند دندون نمایی می‌زنم:

 

– آرزو برجوانان عیب نیست زیبارو… خدا رو چه دیدی؟ شاید خوابشو دیدی.

 

با خونسردی و آرامشی طوفانی سر تکون می‌ده:

 

– می‌گم بهت به امید خدا… ده روز باهام تو یه اتاقی. یه بلایی سرت بیارم به غلط کردن بیفتی. حالا ببین!

 

 

ماشین از فرودگاه می‌برتمون هتل.

دیارا با بی رحمی تمام، همه ساک و چمدون ها رو می‌ندازه گردن من.

و هی به این فکر می‌کنم که ساک هاش رو وسط فرودگاه، توی ماشین، کف هتل جا بذارم؛ اما خب تف سر بالاس…

بعد دهن خودمو سرویس می‌کنه تا بیارمش.

 

کارت الکترونیکی اتاق رو می‌گیریم و وارد می‌شیم.

 

دیارا با لبخند وسط اتاق می‌ایسته و به کاناپه‌ی گوشه‌ی اتاق اشاره می‌زنه.

 

– معرفی می‌کنم تختِ امیر، امیر… امیر، تختِ امیر.

 

نیشخند می‌زنم.

 

– همون آرزو و جوانان و این صحبتا دیگه…

 

توی اتاقی که تختخواب هست می‌ره و درحالی ک جلو چشمای بهت زده‌م در رو قفل می‌کنه می‌گه:

 

– آینه پشت سرته بِیب… می‌تونی جلوش واستی و با خودت تکرار کنی صحبتاتو…

 

 

 

(دیارا)

 

بشقاب چینی رو روبروی گارسون میگیرم.

مرد نیم نگاهی به بشقاب می‌ندازه و جدی درخواستم رو رد می‌کنه.

 

– خانوم هرکی یه سهمیه غذا داره و شما همین الان سهمتو گرفتی!

 

با چشم گربه‌ای بهش زل می‌زنم و معصومانه می‌گم:

 

– اون آقا رو می‌بینی اونجا نشسته؟

 

با سر به امیر که مثلا خودشو برام گرفته و روی صندلی بیرون رستوران هتل نشسته، اشاره می‌زنم.

 

– که چی؟

 

با بغض مصنوعی ادامه می‌دم:

 

– اون شوهرمه. یه پا نداره! پای مصنوعیشو یادش رفته بیاره حالا خجالت می‌کشه خودش بیاد غذاشو بگیره.

 

مرد متاثر از چرت و پرتام و متاسف از پای قلم شده‌ی امیر، بشقاب رو تا خرخره پر می‌کنه و با پشیمونی می‌گه:

 

– ببخشید خانوم بد برخورد کردم… آخه ما اجازه نداریم به هرکس بیشتر از سهمیه غذا بدیم.

 

لبخند متواضعی می‌زنم.

 

– خواهش می‌کنم… بالاخره شما که خبر نداشتی شوهر من معلول ذهنی جسمیه.

 

 

 

مرد سرش رو پایین می‌ندازه و من با کیفی کوک دوتا بشقاب پر رو می‌برم سر میز و تنهایی می‌شینم تا جایی که حالت تهوع بگیرم می‌خورم.

از یه طرف خیالم راحته امیر مثلا باهام قهر کرده و گفته:

 

– تا وقتی توی جلاد تو رستورانی من پامو اون تو نمی‌ذارم!

 

و از طرفی هم خوشحالم که از تهران تا اینجا یه چیکه آب هم نخورده و کم کم داره از گشنگی تلف می‌شه.

مورد آخر هم که مایه مباهات روح و جسممه، اینه که سهمشو خوردم و تا شب دیگه چیزی از جانب هتل گیرش نمیاد.

 

با خباثت بهش زل می‌زنم و زیر لب زمزمه می‌کنم:

 

– حالا باید سر خر رو کج کنی بری بگردی ببینی کجا نهار گیرت میاد گلِ من.

 

از رستوران بیرون می‌رم‌.

امیر با دیدن من کله‌ش رو می‌چرخونه و از جاش بلند می‌شه.

فقط برا اینکه دوباره حرصش رو از اتاق خواب مصادره شده بیان کنه می‌گه:

 

– از خون سگ حروم ترت!

 

پوزخندی به خیال خوشش می‌زنم.

بلند صرفاً جهت بیشتر سوزوندنش می‌گم:

 

– اگه گارسون ازت پرسید چرا پا درآوردی بگو پا مصنوعیمو پیدا کردم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان گلپر به صورت pdf کامل از نوشین سلما نوندی

    خلاصه رمان:   داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی  عطر ساز شدن داره … .. پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی می‌کنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروزکوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه یک ازدواج ناخواسته و یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی

    دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی خلاصه رمان: داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری می‌کنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی! آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است، با دختری به نام الآی آشنا می‌شود؛

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اشرافی شیطون بلا

  دانلود رمان اشرافی شیطون بلا خلاصه : داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی از مهمونی ها مجبور به شرکت کردن میشه و سوتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج نیست و بعد خواهر دوم یاسمین به فرزین دل میبازه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سوگل
سوگل
1 سال قبل

سلام چرا پارت نمیزارین این رمان کاپل شدس شما فقط باید تایپ کنید بزارین چرا اینجوری میکنین هفته ای دوتا پارت میزارین که این هفته نزاشتین

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x