مثلا خابیدم ولی تا صبح تو تب خاستنش سوختم
صبح انگار نه انگار که اتفاقی افتاده صبح بخیر گفتیم و رفتم سرکار ولی اون خجالت زده بود
(مائده)
خیلی خجالت میکشیدم
میدونستم داره اذیت میشه ولی نمیتونستن دست خودم نبود
ماهگل که اومد گفت مریم خانم گفته ببره منو به خونش
رفتیم اونجا و وقتی حرفشو بهم زد جا خوردم
_یع… یعنی چی؟
_یعنی عروس من نباید اینقدر ساده باشه
جا خوردم یعنی اونم نمیخاست من اینقدر قیافم دخترونه باشه
_خب.. خب باید چکار کنم؟
_هیچی الان ارایشگر میاد و کارا رو انجام میده برات
طبیعی بود یه همچین زن خوشگلی یه ارایشگر خصوصی داشته باشه
ارایشگر اومد و افتاد به جون سر و صورتم
صورتم گز گز میکرد از سوزش
ابروهامو زیاد بر نداشت فقد فرم بهشون داد
سرم میسوخت و رنگ مو چشامو اذیت میکرد
بعد شش ساعت تحمل درد و سوزش بالاخره اجازه دادن خودمو ببینم
این من بودم؟!
با موهای کاراملی عسلی و صورتی که هیچ ردی از دخترونگی توش نبود؟!
خوشگل شده بودم و مادرجون با تحسین نگاهم میکرد
به محمد علی گفته بودم میرم پیش مادرجون ولی نگفتم برای چی اینجام
مطمئنا اگر منو میدید دیگه نمیتونست جلوی خودشو بگیره
یه جورایی از مادرجوت باید ممنون باشم که منو با ترسام داره روبرو میکنه
ماهگل منو رسوند خونه و خودش رفت
یکم میترسیدم از برخورد محمد علی ولی وقتی زن زده شد بسم الله گفتم و درو باز کردم
_سلام
_سلام
از صداش خستگی میبارید
کتشو دراورد داد دستم اصلا حواسش بهم نبود
_خسته نباشی
_سلامت…
تا برگشت سمتم جملش نصفه موند
(محمد علی)
این عروسک روبروم مائده من بود؟
چقدر ناز شده بود، چقدر خانوم شده بود
_ما… مائده؟
_جانم
_این عروسک جلوم کیه؟
با ناز خندید
_منم دیگه
طاقت نداشتم و فقط میخاستم ببوسمش ولی وقتی یاد دیشب میوفتم پشیمون میشم
_زشت شدم؟
_نه خیلی خوشگل شدی
سعی کردم چشامو بردارم ازش تا بیشتر از این اذیت نشدم
_میرم دستامو بشورم و لباس عوض کنم
_باشه منم میرم شامو بکشم
شامو خوردیم و من سعی کردم نگاهم گره به نگاهش نخوره
برای اینکه از دستش فرار کنم خستگی رو بهونه کردم و رفتم تو اتاق اونم زود اومد
کلافه شده بودمااا موقعی که میخاستمش ازم فرار میکرد حالا که من دارم فرار میکنم میاد بغلم
خودمو زدم به خاب
_علی؟
جوابشو ندادم
اومد روی تخت و خودشو کشید سمتم و دستمو باز کرد و اومد توی بغلم
لعنتی بوی موهاشم اذیتم میکرد
دیگه نتونستم طاقت بیارم و دستمو که انداخته بود روی کمرش فشردم
_اخ
زود دستمو برداشتم
_داری چکار میکنی با من؟
_هیچی فقد اومدم بخابم بغلتون
_مائده خودت میدونی با خودت چند چندی؟ یه بار ازم فرار میکنی یه بارم که من میخام بهت نزدیک نشم تا اذیت نشی میچسبی بهم؟
تکلیفت با خودت معلومه؟
_من ازتون فرار نمیکنم
_فقد میترسم
_اخه از چی؟ کی دیدی بهت اسیب بزنم؟
_هیچوقت
لبخندی زدم و بوسیدمش
میدونستم اونم دوس داره ولی ترسش نمیزاره
با اینکه میخاستمش ولی عقب کشیدم
_کجا میرین؟
_نمیخام اذیتت کنم و زوری باشه
چشم دزدید
_نه زوری نیست
_یعنی تو ام….
سکوتش مهر تایید زد به حرفام
اروم دستمو بردم سمت لباسش
_فقد… اگه بد بود و ترسیدم نمیخام… ادامه بدین
_باشه قربونت بشم
اروم کارمو انجام میدادم تا ترسش بریزه
امشب این دختر کل وجودش تا ابد برای من میشد
………
میتونم قسم بخورم اولین شبی که با ارامش خابیدم همین شب بود، بهترین شب زندگیم بود انگار بار اولم بود
ولی نگران مائده بودم
_وروجکم؟
_بله
_درد نداری؟
_نه… سردمه
محکم بغلش گرفتم و پتو رو انداختم روش
صبح زودتر از اون بلند شدم تا بساط صبحانه رو حاضر کنم
(مائده)
بالاخره با ترسم روبرو شدم
خوشحال بودم که خوشحاله
صبح با دردی که زیر دلم پیچید بیدار شدم
وقتی بلند شدم درد ببشتر شد
وقتی پتو رو زدم کنار و تصویر روبروم رو دیدم جیغ بلندی کشیدم
(این اخرین تیکه صحنه دار بود اگر قرار نیست بازم خجالتم بدین این صحنه هارو از یه انسان با تجربه به عرضه اوردم😐😂🔪)
#ابرو نبرین😐🔪
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.4 / 5. شمارش آرا 11
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
سلام چرا پارت نمیزارید نصف و نیمه ول میکنید
سلام چقدر دیر پارت میزاری عزیزم ، مامان محمدعلی چی شد
سلام پارت جدید رو نمیزارید
پارت جدید رو کی میزاری
پارت جدید کو نمیزاری
سلام بابا چشمای ما 4 تا شد اینقدر دنبال پارت گشتیم لااقل ساعتش روبگو که هی نیایم بگردیم
ابجییی سه تا پارت گذاشتم کجای کاری بانو😐😂
عشقم من همه رو موندم آخرین پا ت 31 هستش
اها اخه تو پارت 29 کام گذاشتی گفتم شاید برات نیومده
ببخش
سلام پارت جدید رو بزار لطفا
◦•●◉✿Nava✿◉●•◦
پاسخ به خواننده ناشناس
10 ساعت قبل
دمپایی من کوش؟
.
.
.
ریز میبینمت کوچولو😂
کلمه جدیده یاد گرفتی؟ 😐😂
به همه میگه کوچولو عععع😐🔪🔪🤣
اصن خودتم کوشولویی حالا که اینطوری شد پسرم😎🤣
خب کوچولویید دیگه
جانم مامان کوچولو
چرا همتون عین بچه با من رفتار میکنین؟
دیگه داره بهم بر میخوره هااا😐🥺🔪🔪🔪
یا ایزد منان😂مگه فقط به تو میگم کوچولو؟ به نواهم میگم
اخه دیگه من خیلی کوچولو موندم😐😂
افزایش نمیکنم همش پسرفته چرا😐😂🔪🔪
موهاتو میکنماااا میدونی ک این کارو میکنمممممممم
خسته شدم اصلا حوصله هیچ کاریو ندارم پس بیخیالش🙂💔
شما بیا شاد خوب میشی🤨🔪🔪
اوکیع
بکن راحت باش بانو
فقط مویی برای کندن ندارم شرمنده
اشکال ندارع کلاه گیس هس😌🤣🤣
نه کلاه گیسم نمیزارم
سلام ادا ،ایدی شادت رو میدی بم؟ قصد بدی ندارم محض اینکه دوست شیم .
سلام عزیزم خوبی
نمیشناسمت والا
اگر بیشتر اصل بدی ممنون میشم
به خوبیت ، همین قدر که بدونی دختر ام کافیه؟ نمیخوام اینجا اصل بدم معذرت .
حسین؟
خوندیش؟
خب خب خب ، چقدرررر چهره ی جدید و منحرف میبینم به برکتِ این رماان 😶😶😶نچ نچ نچ اصلا فکر نمیکردم اینطوری باشین 🚶♀️
هعییییییی توقع نداشتم ازتووون😔🚶♀️🤣
هعی😂
فکر نمیکردم دکتر علی انقدر منحرف باشه ،تمام تصوراتم درباره اش بهم ریخت 🥺💔🤣🤣
بانو بنده آدم خواجه ی دربار نیستم 🤦♂️😂
🚶♀️😂😂
نفهمیدم منظورتون رو 🤦♀️😂
سعی میکنم باور کنم که منظورم رو متوجه نشدید🤔😂
نه به جون خودم متوجه نشدم😶 الان اینی ک گفتین مثالِ یا نه یه مفهومِ دیگه داره؟؟🤦♀️😂
می خوای فراموشش کنی؟ بخودت بیشتراز این فشار نیاری؟😂
عرض کردم بنده آدمم
خواجه ی دربار نیستم که خنثی باشم وبه این مسائل بدنم واکنش نشون نده
الان ان شاءالله متوجه شدید؟؟ یا بیشتر شرح بدم؟
متوجه نشه خودم قشنگ میگم بهش
لطف میکنید
میدونم خخخ
من کمتر از این لطفا میکنم چون بحث حساسیه پیش قدم شدم خخخخ
دیگ چیومیخوای قشنگ توضیح بدی من نمیدونم دیگ ازاین واضحتر
دیگ من کاملا ریز ب ریز میگم دا
ابریمی اپارماااا
ال جانینان ها چشم
جانسان
🤦♀️🤣
😂😂😂😂😏😏😏گگگگگگگ
😂😂😂😂😂
نه اوکیه… میدونی چیه من درس میخونم دیگه مغزم نمیکشه🚶🏻♀️🤦♀️💔🤣
متوجه شدم اما بازم ازتون توقع نداشتم انقدر با صراحت بگین 😔🤣
عجب روزگاریه هعییی💔😂
سایت وقتی میگ آرامتر احساس میکنم با حیوان طرفع😐
جررر🤣
ادا من ناراحت شدم از دستت واقعا ک 🙂
چرا😐🔪
🙂
خو. چیشده اععع😐
دستت مرسی ادایی
تمام پارت هات خیلی گشنگن (قشنگن)❤😍🥰
والا با خط پایانی این پارتت ، تمام قسمت های انحرافی مغزم فعال شد 😜
حالا بیا و خاموشش کن🥲
اع😐😂🔪
هوشش ننه مست کنیم مااا
ما میخایم مست کنیم ما😎🤣
بیا پیش من و نفس🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یکساعت دیگه دم در منتظرتم😂🥂
میدونی دستم بهت نمیرسه راحت کری میخونی🤨
| پاسخ
اره و علا دستت بهم میرسید جرعت داشتم بگم چیزی🥺😎🤣🔪
😂😂😂 🤨🤨
برو بینم بابا با خودت و رمانت
😐مرسی
تو بیا ببینم بیاااا جلوووووو
تو اگه ناراحتی برو بفرماااا راه بازه مستقیم برو از سایت بیرون…
دوست نداری نخونم مگه دیونه ای
استغفرالله
اداجون فک کنم تاپایان رمانت اینادیگ منحرفیوردمیکنن
اره والا😐😂
😂 😂 😂 😂
بیا تحویل بگیر دردونه 🤨
۰
پاسخ
من چیکاره بیدم؟ 🥺🤣🔪
توی آتیش پاره همه کاریه
قام قام🥺🤣🤣
میخام عکسمو بزارم پروف شاد بببنم چی میشه😈
🤨🤨🤨
نمیزارم😐🔪
غلط خوردم نمیزارم بوخودا🤧😐🥲
چه عجب🤨
بچه خوفیم 🥺
این جامعه منو بد کرد🥺🤣
عجب🤔 قابل تأمله
اره تامل کن تامل کن😎😂
خب بعضی وقتا میذاری دیگ
الان چ ربطی داشت؟
استاد بعضی وختا میزاشتم که اونم له لطف حسین دیگه نمیزارم
الانم چون اومده بود تو سابت خاستم کرم بریزم😐😂
هع