«راوی»
یک ساعت بعد …
هیچکس در اتاقش نبود …. جز یک نفر ..
کاترین چشمان بی رمقش را به آرامی باز میکند …برای لحظه ای از شدت تعجب و خوشحالی چند بار پشت سر هم پلک میزند ، شاید خواب دیده باشد …
به آرامی لب میزند ..
_ امیلی !
بی اراده اشک شوق از دیدگانش جاری میشود .…
_ امیلی ! امیلی واقعا خودتی ؟
امیلی پوزخندی زد و گفت :
_ پس چی ؟ روح که نیستم ؟
خم شد تا خواهرش بتواند او را به آغوش بکشد ….
بعد از این همه سال دوری بالاخره توانسته بود خواهرش را ببینید…..
«کاترین»
لبخند ژکوندی زد که باعث شد زیباییش چند برابر بشه ، به سختی سعی کردم به تاج تخت تکیه بدم و روبه روش بشینم…
در حالی که موهای قهوه ای رنگ و فر کردش رو با ناز به کنار گوشش میفرستاد ، محکم به بازوش کوبیدم :
_ تو … تو این همه مدت کجا بودی ؟ چرا زودتر نیومدی ؟
نفس عمیقی کشید و گفت :
_ خودت که بهتر میدونی بعد از ازدواج با اون عوضی که بابا مجبور کرد باهاش ازدواج کنم …بعد از ازدواج فورا از خونه فرار کردم و نمیدونی که با چه سختی زندگیم رو گذروندم ، اما اینا رو بیخیال ،
چشمکی با معنا بهم زد و با نیشخندی باز که باعث میشد دو تا دندان نیشش در معرض دید قرار بگیره لب زد :
_ از خودت بگو ؟ چه خبر من نبودم چکارا کردی ؟
سکوت کردم و چیزی نگفتم …
ابرو های کشیده و قهوه ای رنگش در هم شد …
_ بگو ببینم چرا انقدر پکری ؟ همه ی بدنت زخمه و اینقدر ضعیف و خسته ای ؟ چیزی شده ؟
از اخلاقش خبر داشتم میدونستم تا چیزی رو نفهمه ول کن نیست …
_ بگو دیگه ؟
لبخند الکی زدم و لب هاش خشک شده ام رو با زبون تر کردم …
_ نه چیزی نشده …من خوبم …
_ ای بابا به من دروغ نگو ، مثل اینکه خیلی چیزا شده و من بی خبرم … دختر شر و شیطون قبلا الان شده افسرده و ضعیف ب….
بقیه حرفش با جمله ی بعدی مامان که انگار صداش از پذیرایی میومد قطع شد ..
_ امیلی ؟ دخترم ؟
محکم دستمو داخل دستش فشرد و لب زد :
_ فکر نکن الان میرم یادم میره هاااا بعدا دوباره میام باید همه چیز رو برام تعریف کنی …..
حرصی اسمش رو فریاد زدم ؛
_ امیلییی ؟
_ اومدم مامان اومدم …
اینو گفت و با لبخندی از اتاق خارج شد ….
حداقل شاید با اومدن خواهرم میتونستم از این حالت افسردگی و ذهنی که مدام به فکر گابریله بیرون بیام ، سعی میکردم اصلا بهش فکر نکنم …..
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
زودتر پارت های جدید رو بذار
مرسییییییییییییی اخ عاشقتممممممممممممممم