رمان نقض قانون پارت۴۶

0
(0)

 

 

«کاترین»

 

 

با پریدن گرگ به سمتم ، خودکار چشمام بسته شد….

 

اما این کارم زیاد طول نکشید که صدای برخورد چیزی به هم باعث شد تا فوری چشمامو باز کنم ….

گرگ سفید رنگی مشغول زدن گرگ خاکستری بود که قصد کشتن منو داشت ،

 

از طرفی هم صدای ناله و ضجه های بلندی که از پشت سرم بلند شد باعث شد تا به عقب برگردم ،

و تو اون تاریکی که به سختی میشد چیزی دید …

 

گرگ قهوه ای زیر پنجه های گرگ سیاهی کم کم داشت نفس های آخرش رو میکشید ،

 

 

 

از شدت ترس کم مونده بود از حال برم ،

همه جا غرق خون شده بود ،

و بارون بند اومده بود…

 

گرگ سفید و سیاه به شدت مشغول کشتار گرگ ها بودن …

و میشد ترس رو توی صورت تمامی گرگ ها حس کرد…

 

با غرش گرگ سفید هم زمان باعث شد تا بقیه ی گله مطیعانه به سمت قبیلشون پا به فرار بزارن…و گرگ سیاه دست از تیکه تیکه کردن گرگی که دیگه مُرده بود برداره …

گرگ سفید با یه جهش خودش رو به گرگ سیاه رنگ میرسونه و انگار اطلاعاتی بینشون ردو بدل شده باشه …

اما

 

با تیر بدی که توی شکم و پهلوم میپیچه از درد بیشتر توی خودم جمع میشم …

 

ولی فقط برای یک لحظه نگاهم به چشمای سرخ گرگ سیاه افتاد و زمانیکه فوری از من و جنگل فاصله گرفت …

چند دقیقه طول کشید تا توی اون شرایط بتونم بفهمم گرگ سیاه همون گابریل بوده …

 

 

اما چرا از من داشت فرار میکرد؟؟

ازکجا فهمیده بود من اینجام ؟

گرگ سفید کیه ؟

این همه سوال توی ذهنم داشت دیوونم میکرد…

 

 

با جلو اومدن گرگ سفید ، و اینکه چند باری با دقت زخممو از نظر گذروند …

 

با درد لب زدم :

_ت…تو ..کی…کی هستی؟

 

انگاری که سوال بدی پرسیده باشم ، چشمای سرخشو تو حدقه چرخوند و به شکل انسانیش برگشت ….

این چطور ممکن بود ؟؟

 

 

 

 

_ا…الکسیس؟

 

 

 

هم زمان که به سمتم جلو اومد لب زد :

_زخمت رو نباید زیاد باز نگه داری ! باید بلند شی…

 

آخی از درد میکشم و لب میزنم…

_ن…نمیتونم…

_کمکت میکنم زود باش !

_اما…

دستمو میگیره و آروم بلندم میکنه ،

_همینجا وایسا ، سعی کن دستتو به زخمت نزنی ..

قبل از اینکه بپرسم کجا ؟ فورا از مقابل دیدم محو شد…

اینجا چه خبر شده بود ؟

طولی نکشید که با چیزی داخل دستش برگشت…

هم زمان که دستشو به طرفم دراز کرد متوجه ی چیزی که داخل دستش بود شدم…

_ ا…این..چی..چیه؟

_باید یه مقداریشو بخوری بقیشم بزاری روی زخمت …

طوری رفتار میکرد که انگار سم وارد بدنم شده !

_چ..چرا؟ نمیخورم نه تا وقتی که بهم بگی اینجا چه خبره ؟ این چیه به خوردم میدی ؟

پوف کلافه ای می‌کشه و میگه :

_باشه…باشه…میگم…فقط …اول تو اینو بخور…

 

زودتر از اون چیزی که انتطارش رو داشتم موافقت کرد …

 

تیر بدی توی شکمم پیچید که باعث شد

گیاهو از دستش بگیرم و با اکراه بخورمش…

مزه ی تلخی داشت که باعث شد چهرم تو هم بره….

_زود باش ، میدونم تلخه ، اذیت میشی ، اما باید بخوریش ، قول میدم برات توضیح بدم …

 

هرکاری که میگفت موبه مو انجام دادم ، باعث شد دردم کمتر بشه ،

_خوبه ! حالا دنبالم بیا ، باید حرکت کنی تا خوب آب گیاه به زخمت نفوذ کنه ،

_ک..کجا؟ من باید برم عمارت…

دستمو میگیره و به سمت تاریک ترین قسمت جنگل قدم بر میداره…

_آ…آروم!د..دردم میگیره!

 

_ منو ببخش اما زیاد وقت نداریم بهتره باهام همکاری کنی! فعلا قید عمارت رفتنو بزن… دلم نمیخواد خون و خونریزی بشه…

 

_ن…نکنه ! نکنه برای گابریل اتفاقی …

 

_ تنها کسی که میتونه کاری کنه فقط خودتی پس زود باش…

 

از حالت چهرش مشخص بود که اتفاق خوبی در انتظار نیست …..

چی شده بود ؟

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

پارت بعدی رو چه زمانی میزارید؟

Z.M
Z.M
1 سال قبل

رمانت خیلی خوبه گلم فقط نویسنده چرا پارت بعدیو نمیزاری ؟😍

زهرا
زهرا
1 سال قبل

پس کی پارت بعدیو میزاری؟

یاس
یاس
1 سال قبل

این رمان پره اشتباهه حالاهم که دیگه پارت نمیزاره ولی اشتبا خیلی داره مثلا خون اشاما اصلا اینجوری نیستن و به طور غریزی سریعن و قدرتمند بعد خون اشاما مرده ان چجوری کاترین تو اب میخاست خفه شه ؟ اصلا سردشون نمبشه خون اشاما بعد این یخ میکرد زرت زرتم غش میکرد به کل اشتباهه

Lalehhh
Lalehhh
پاسخ به  یاس
1 سال قبل

به نظر من که خوبه رمانش ، اما کاش زود به زود پارت بزاره💔

یاس
یاس
پاسخ به  Lalehhh
1 سال قبل

خب مشخصه از خون اشاما چیزی نمیدونید

Lalehhh
Lalehhh
پاسخ به  یاس
1 سال قبل

نمیشه که همه چیز خون آشامارو تو رمان جا داد که

نفس
نفس
1 سال قبل

وایییییی مررررسیییییی ازادهههههه رمانت مثل خودت عالیههههههع😍😍😍
فدات شم خیلیییییییییی دلم بلات تنگولیدهههههه😭
خوووووبببیییییی
فندوق منننن خوبههههه؟؟؟😍

Fatim
Fatim
1 سال قبل

پارت بعد پلیزززز🙃❤️❤️❤️

yegane
yegane
1 سال قبل

الکسیس کی بود

Hana
Hana
پاسخ به  yegane
1 سال قبل

برادر گابریل بود فکر کنم

....
....
1 سال قبل

واااااییییی خدا 🥺🥺
خیلیییی خوب بوددد🤩

ساناز
ساناز
1 سال قبل

عالیییییی😍

دسته‌ها

13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x