جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 73

    بدون هیچ حرکتی در همان حالت ماندم. اوضاعم اسفناک بود و بدبختی در چهره ام بیداد میکرد.   اشک و آب بینی ام روی تمام صورتم خشک شده بود و تمام تنم از یک جا ماندن زق زق میکرد.   با روشن شدن لامپ غیر ارادی پلک هایم

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان خانوم خلافکار من به صورت pdf کامل از مبینا و ریحانه آصفی

    خلاصه رمان :   داستان راجب پسریه که سن زیادی داره؛ با خیلی از مردم ارتباط داشته اما تاحالا دلبسته کسی نشده و عشق رو تجربه نکرده. به خاطر گذشته تلخش و زجرهایی که پدرش کشیده به سمت راه پر پیچ و خمِ انتقام قدم برمی‌داره. در کوچه

ادامه مطلب »
رمان برای من برقص

رمان برای من برقص پارت ۱۲ (هدیه یلدا)

دوستان یلدای قشنگی داشته باشین💝 بعضیاتون پرسیدین هونِر کیه و چرا کنار اسم نویسنده نوشتمش. هونِر یک شخص حقیقیه و بیشتر دیالوگ‌های این رمان با نیلوفر حرفهای اون هست. برای همین هم اسمش رو همراه نویسنده نوشتم. _____________   تولد عشق در قلبش چقدر زیبا و باشکوه بود. اولین شعر

ادامه مطلب »
رمان برای من برقص

رمان برای من برقص پارت ۱۱

بعد از تحویل گرفتن گل‌های مریم و قرار دادنشان در گلدانهای مخصوص، ساعت را نگاه کرد. ده و نیم بود و باید دنبال نیلوفر می‌رفت تا برای کارهای بانکی دیر نشود. وقتی آیفون را زد از اینکه سیمین خانم جواب داد تعجب کرد. می‌دانست اگر نیلوفر خانه باشد اجازه‌ی برخاستن

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 183

          بعد از پوشیدن لباس‌هایم، در اتاق را آهسته باز می‌کنم. صدای جر و بحث امید و رهام را می‌شنوم. شهیاد چه آدم پست و تنفر آمیزی به نظر می‌رسید.   در راس دید من نبودند، اما سوالی که رهام می‌پرسد و جوابی که امید می‌دهد،

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 177

      _ نه…   بازوشو هل دادم.   _ ممکنه یکی سر برسه.   _ مهم نیست.   _ برای من هست.   سرشو روی شونم گذشت و صورتشو به گردنم چسبوند.   _ معذرت می‌خوام‌.   دستی که باهاش سعی داشتم از خودم دورش کنم متوقف شد.

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 367

    دستی به صورتش کشید و گفت: -کلیدای تو کو؟..   -من که هیچی جز گوشیم با خودم نیاوردم..حتی کیفمم باهام نیس…   با کف دستش زد به فرمون ماشین و درحالی که پاش رو روی گاز می فشرد و راه میوفتاد با حرص گفت: -چرا همونجا نگفتی که

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 42

      ولی چقدر خوب همدیگه رو میشناسن البته به جز دوست داشتن شیدا که هنوزم تعجب میکنم از نفهمیدنش   _خوبه خودت پسر عموتو میشناسی…..ترسید گولت بزنم…….ولی ای کاش از اول بهم میگفتی…..منکه علم غیب نداشتم فکر میکردم دیگه نمیخوای ریختمو ببینی که انقدر سرسنگین شدی باهام…..درضمن بدونِ

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 207

            احمق بود، احمق و بیش از حد احساساتی. منطقش کور شده بود و فقط میخواست احساسات دیوانه کننده ای که در این روزها تجربه کرده بود را سر راغب خالی کند.   بی گدار به آب زده بود. بی هیچ نقشه ای، با دست

ادامه مطلب »
رمان برای من برقص

رمان برای من برقص پارت ۱۰

راه افتاد تا سمت در برود که هونر دستش را از عقب گرفت. به خودش کشید و دستش را از پشت دور کمر او حلقه کرد و گفت _فرار نکن دختر… حرف بزن باهام   نیلوفر از حرکتِ آنی و لمس تن هونر چشمهایش را بست و گفت _چی بگم؟

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 72

    دستم را همراه موهایی که کشیده بودم و میان انگشتانم اسیر شده بودند، پایین بردم و روی سینه ام کوبیدم.   _ من تو رو کم دارم… تو که نیستی نمیتونم زندگی کنم… میفهمی؟ به خدا، به جون بچم… اگه بری منم میرم… یه ثانیه ی دیگه بدون

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 363

            آذین، قبل‌ها دوست داشتم نامش را آذین بگذارم، قباد میدانست، همان اوایل ازدواجمان. شاید برای همین این را گفته بود، وگرنه او هیچ‌گاه نگفت که چه نامی دوست دارد:   _ آذین مال من بود…   متعجب نگاهم کرد: _ چی؟   نگاه به

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها