

رمان دل دیوانه پسندم پارت 18
موهامو سشوار کشیدم.. آرایش کردم.. همه ی برق هارو روشن کردم و خونه رو چراغونی کردم… آهنگ شاد گذاشتم و ذهنم خالی از فکروخیال های مسخره کردم.. حالم بهتر شد.. حتی دیگه از دست مازیار هم دلخور نبودم… دلارام واقعی همینه.. ازاون دلارام ترسو و ناتوان بیذار بودم… تصمیم