جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 302

        ـ همش و قربان ؟       یزدان دو دستش را در جیب شلوارش کرد و در حالی که نگاه رضایت بخشش دوری در سالن بزرگ کارخانه میزد ، سری برای او تکان داد .       ـ آره .       زمان

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 34

        امیریل جا خورد… -انگار دیشب بهت خوش گذشته…؟!   نیش رستا باز شد. -هوممممم دوسش داشتم… خوب بلدی..!     امیر خندید اما می دانست اگر همین طور ادامه دهد این دفعه دیگر کار به جاهای باریکتری می کشد…   خودش را بالا کشید که دخترک

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 84

        ناراحت از ترساندنش سریع گفتم:     -باشه… باشه عزیزم اشکالی نداره.     تند سمت آشپزخانه چرخیدم و حرصی از خود محکم لب گزیدم.     چه مرگم شده بود؟ فقط یک عروسک بود و از آن گذشته این بچه فقط دوازده سال داشت! نهایتاً

ادامه مطلب »
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
رمان

دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 289

            به سمت خانه رفتم و صدای فریاد او بلند شد:   _ نمیذارم حورا، نمیذارم…این همه روز رو یا بدبختی سر نکردم که آخرش بسپارمت دست این مرتیکه! فهمیدی؟ فکر طلاق و بهمانو از کله‌ت بنداز بیرون!   بی اهمیت وارد خانه شدم، دردم

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 13

      بیخود جواب مثبت میدادند، مگر من مرده باشم که آرزوی چند ساله ام نصیب دیگری شود. قلم میکردم دستی را که سمت رویایم دراز میشد…   بی هوا قدم بلندی برداشتم و مقابلش ایستادم. گور پدر شرم و حیا و لقب حاجی و سر به زیری و

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 90

        همه بی اختیار یک قدم به عقب برداشتند . عماد سرش با آن اسلحه گرم بود و مشغول بررسی اش . ساسان با تمام شهامتش کنار او ایستاده بود و سعی داشت حرفی بزند تا او را آرام کند .   – آقا … این مشتبا

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 325

    سوگل هم تایید کرد و گفتم: -نه واقعا لازم نیست..یدونه جشن کافیه..بازم باید ببینیم نظر مامان چیه…   -مامانو که خودت می شناسی..الان بهش بگیم، میگه هرچی خودتون می خواهین…   درست می گفت اما باز هم دوست نداشتم بدون پرسیدن نظر مامان تصمیم بگیریم…   عسل سرش

ادامه مطلب »
رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 59

        – نمی‌دونم جوابم درسته یا نه، ولی همین که این خطر رو به جون خریدم و اومدم داخل اتاق تون همین که آدمی مثل من جلوتون نشسته و داره حرف می‌زنه مدرک کوچیکیه که ثابت کنه من محمد رو بخاطر خودش می خوام!!      

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 288

            چشم بست و عصبی سری تکان داد، دستش را خشمگین به سمت شکمم کشید:   _ این، بچه، از کیه حورا؟ این؟ محمد بود اره؟   دوباره به محمدی که نیم خیز شده بود نگاه کرد و همینکه قصد کرد به سمتش خیز بردارد

ادامه مطلب »
رمان قایم موشک
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 43

    چشمشو ریز می‌کنه و فیلمش رو استپ می‌کنه. چهار زانو می‌شینه و سمتم می‌چرخه.   – پس چرا یه طوری گفتی که احساس کردم، خدای نکرده، داری از بالا به فیلم مورد علاقه‌م نگاه می‌کنی؟   لبخند زوری می‌زنم.   – می‌گم… اینو مگه هفت بار ندیدی؟  

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 158

        خیالم راحت شد. موضوع آنقدر سخت نبود که نشود حلش کرد. مادر رامبد فقط می خواست خیالش راحت شود، همین…!     دست روی دستش گذاشتم… -شیرین جون، رامبد بی گدار به آب نمیزنه و برعکس شما من فکر می کنم اون دختر شاید اونقدر خاص

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان

دانلود رمان عنکبوت

    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان نقطه کور

    خلاصه رمان :         زلال داستان ما بعد ده سال با آتیش کینه برگشته که انتقام بگیره… زلالی که دیگه

ادامه مطلب »
دسته‌ها