جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

دانلود رمان قمار جوکر
رمان

دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 321

            _ داره داره…کمکت کنم حاضر شی یا خودت میتونی؟   شانه بالا انداختم:   _ غذامو بخورم بعد!   لبخندی زد و از جا برخاست، به سمت بیرون رفت، غذایش را کامل نخورده بود.     حاضر شدنم کمی طول کشید، شکمم دیگر داشت

ادامه مطلب »
رمان دلارای
رمان دلارای

رمان دلارای پارت 345

        صدای موزیک دیوارهارا می لرزاند   رقص نورهای خاصِ کلاب را در کل دبی تنها می‌شد همانجا به چشم دید   گارسون ها منظم پذیرایی می‌کردند و دود فضا را گرفته بود   هاوژین ترسیده سرش را در گردن ارسلان فرو برد و او کلافه پوف

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 10

      ترسیدم از حرفش و با لکنت پرسیدم     _تیزی؟؟؟     _دوست داری بیهوشت کنم تو اتاق استرلیزه بکشمش بیرون نازنازم؟؟     خندش جمع شد وقتی ترس و تو چشمام دید     _نترس طوریت نمیشه من بلدم کجا بزنم     واقعا جون خودم

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 56

        عماد را کامل زیر نظر داشتم که خیلی تابلو نگاهش به سایه است… جوری هم نگاه می کرد انگار جز او هیچ کسی وجود نداشت.     نگاهم ناخودآگاه سمت امیر کشیده شد هت به جای نگاه پر عشقش، چشم غره ای بهم رفت که لبخند

ادامه مطلب »
دانلود رمان آرامش بودنت
رمان

دانلود رمان آرامش بودنت به صورت pdf کامل از عسل کور _کور

    خلاصه رمان آرامش بودنت: در پی ماجراهای غیرمنتظره‌ای زندگی شش دختر به زندگی شش پسر گره می‌خورد! دخترانِ در بند کشیده شده مدتی زندگی خود را همراه با پسرهای عجیب داستان می‌گذرند تا این‌که روز آزادی فرا می‌رسد، حالا پس از اتمام آن اتفاقات، تقدیر همه چیز را

ادامه مطلب »
رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 66

        – شما لازم نکرده وضع بد من و بزنید توی سرم! هر آشغالیم که هستم دل کسی و تاحالا نشکوندم. شما حتی انقدری واسه پسرتون ارزش نداشتید که خبر ازدواجش و به شما بده! یه بیچاره بی کس ساختید ازش!   انقدر کل زندگی محدودش کردید

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 307

      گندم لبانش را روی هم فشرد که باز هم قطره اشکی روی گونه اش رد انداخت و آرام به زیر چانه اش رفت .       ـ انجام ……….. انجامش میدم .       یزدان خوبه ای زیر لب زمزمه کرد و با ابرو به

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 7

    اصلا اینجوری بهتره، این که حرف نمیزنه و منم کلا باهاش معذبم تازه اصلا حقشم هست اون همه بالا حرصم داد با روزه ی سکوتش اینم تلافیش   هنوزم چشماش رو من بود که من بی تفاوت نگاهمو دادم به بیرون   راه افتاد و هیچی نگفتیم تا

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 37

    «باوان»   وحشت زده نگاهم بین چشمان سرخ و دستانش جا به جا میشد. لباسم هر لحظه بالاتر میرفت و چشمانم درشت تر میشد.   چه در سرش میگذشت؟ کاش میتوانستم ذهنش را بخوانم.   _ چی… کار… میکنی؟ عا… مر…   گرمای دستش از پوست شکمم رد

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 98

        قلبش تند و بی امان تپیدن گرفت … جریان نفسش عمیق شد !   تمام پنج روز گذشته را از آیدا فاصله گرفته بود ! … فاصله گرفته بود … چون نمی دانست باید به او چه بگوید ! در شرایطی که داشتند حس می کرد

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 320

            لبخندی زد و لقمه‌ها را سمتم هل داد:   _ بخور…بچه ماکارونی با نون دوست داره!   دروغ نمیگفت، دقت کرده بود! در طول بارداری همیشه ماکارونی را دوست داشتم با نان بخورم. اخم کردم و یکی از لقمه‌ها را برداشتم:   _ نظرت

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها