دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان خان زاده جلد سوم پارت 22
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 22

    دستش که توی دستم بود و با درد رهاکردم اشتباه بود کمک خواستن از زنی که آشنا و دوست شاهو بود پلک روی هم گذاشتم اسم خدا رو زمزمه کردم شاید الان تنها خدا بود که منو می بخشید و الان منو از این باتلاقی که توش بودم

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۱

موهاش هم خیس بود و یه طره ش چسبیده بود به پیشونیش.. ناخودآگاه دست بردم و موشو از پیشونیش زدم عقب.. خیره بود تو چشمام و من آب دهنمو قورت دادم.. هم دلم میخواست تو اون حال بمونیم هم دلم میخواست از بغلش جدا بشم و فرار کنم.. فرار کنم

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۱۰

_این به درخت میگن مونا.. ایشون افرا هستن، همخونه و رفیق من و منو با تنش هول داد و گفت بریم بشینیم.. چند تا از پسرا باهام دست دادن و دستشونو محکم و پسرونه فشردم که دوتاشون با تعجب نگام کردن.. نشستیم تو جمع دوستاشون و یلدا یه طرف آهیر

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۹

تا صبح به زندگی آهیر فکر کرده بودم و خوب نخوابیده بودم.. زودتر از اون بیدار شدم و برای اولین بار براش صبحونه درست کردم.. نون و پنیر گذاشتم روی میز.. چیز دیگه ای تو یخچال نبود و نمیزاشت من با پول خودم خرید کنم.. دوش گرفته بود و وقتی

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت 14
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 14

  نگاهم خیره به بیرون بود و فکرم پی اتفاقایی که واسم افتاده بود. اونقدر از مامان ناراحت و دلگیر بودم که اصلا و ابدا دلم نمیخواست حالاحالاها به اون خونه ی لعنتی برگردم. نگاهمو از بیرون برداشتم و پرسیدم: -مزاحمت که نشدم!؟ با اون زبون تلخ و گزنده اش

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۸

_ببین برات سیب زمینی پختم که گشنه نمونی.. قدرمو نمیدونی بلند شد و روی تخت نشست و گفت _اشک اومد تو چشام با این حرکتت _مسخره میکنی بیشور؟.. بگیر بخور سیب زمینی هارو خورد و گفت _خوب بود.. معده مو اذیت نکرد _نوشابه رو هم باید ترک کنی.. معده ت

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 89
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 89

  _ به تو چ که حالش بد میشه یا نه . به سمت بوسه برگشت و خیلی سرد خطاب بهش گفت : _ کسی بهت گفته از اتاقت بیای بیرون ؟ بوسه ساکت شده داشت بهش نگاه میکرد عصبانی بود نمیتونست خودش رو کنترل کنه _ شوهرم داره جلوی

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 55
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 55

    سوزن و داخل گوشتش کردم و با این که خواب و بیدار بود نعره ای زد و اشک از چشماش سرازیر شد؛ چشمام و محکم روی هم فشار دادم چجوری می‌خواستم این کار و بکنم با بی تابی های ساغر؟! جون خودم داشت می‌رفت از دردی که اون

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۷

_معلومه که نه.. فقط کنجکاو شدم بدونم چرا بی پولی میکشی و نمیری دزدی _لابد لازم نیست که نرفتم دزدی.. هر وقت لازم شد میرم رفت تو آشپزخونه و یه نوشابه برداشت و منم پرت شدم روی مبل.. گفتم _چرا از بابات نمیگیری؟.. بابات که خیلی خرپوله _من یه قرونم

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت 13
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 13

  باگام های آروم سمت تک پنجره ی بزرگ اتاق رفت و از پشت شیشه خیره شد به حیاط… این زندگی میتونست آرزوی هر دختری باشه و هرکسی رو وسوسه کنه اما ظاهرا شیدا جز اون دسته از دخترا نبود چون از هیچ لحاظی نسبت به این زندگی شوق نداشت

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 13
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 13

  _چیه …. لال شدی ؟! از ضرب دستش یک قدم عقب رفتم و عصبی چشمام رو باز کردم و بهش خیره شدم نمیدونم چی تو نگاهم دید که ترس توی چشماش نشست و درحالیکه ازم فاصله میگرفت شال روی سرشو که در حال افتادن بود جلو کشید و بلند

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 44
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 44

بعد از پوشیدن لباس مخصوص وارد کردن بخش مراقبت های ویژه شدم. دیگه مثل روزای اول گریه نمی توان کرد اما داغون شده بود که دیدم چشمان بسته ی آرمان به سختی دوران بارداری مو کرده است و استراحت مطلق است اما باز هم دلم را نمی خواهم آورد و

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها