“خدمتکار عمارت درد” پارت 12

1.5
(2)

 

 

“کوروش”

 

+ از کی تا حالا قهرمان شدی؟!

مگه داری لباس میخری؟!

 

فرهاد: خودت داری میگی اسیره

منم این اسیرو میخوام ازت بخرم

 

من نمیدونم این فرهاد چه گیری به مارال داده

 

+ فروشی نیست آقای قهرمان

 

فرهاد: پنجاه درصد از سهام  شرکتو به اسمت میزنم

 

جا خوردم این داره چیکار میکنه

داره کل زندگیشو به اسمم میکنه

فرصت خوبیه برای من

ولی دلم نمیاد مارالو بدم بره

هر دفعه که گریه میکنه دلم خون میشه

 

فرهاد: نظرت چیه؟! سه روز بهت فرصت میدم

اما کوروش تو این سه روز پیش من میمونه…

 

این داشت چی میگفت مارال سه روز پیشش بمونه

 

کوروش: دیگه چی میخوای؟!

امری نیست دکتر؟!

 

فرهاد:چه تضمینی کار مارال نداشته باشی؟!

 

آخ که چقدر این دکتر رو مغزم رژه میره

مرتیکه دختر خالته که به اسم صداش میکنی

 

کوروش: کاریش ندارم و مارال حق نداره جایی بره

 

فرهاد: من بهت اطمینان دارم

تو این سه روز خوب به حرفام خوب فکر کن

ارزش داره یه خدمتکارو بهم بفروشی

 

آخرش این دکتر کار دست خودش میده با چه حقی به مارال میگه خدمتکار

همش تقصیر منه

جوری این دخترو خردش کردم که دیگه نمیتونه سرشو بالا کنه…

لعنت به من

 

کوروش: دکتر تو چرا میخوای یه خدمتکار رو بخری؟!

 

فرهاد: بعداً دلیلشو میفهمی الان نمیتونم بهت بگم

 

سارا داشت با هول از پله ها میومد پایین…

 

سارا: آقا آقا مارال اصن حالش خوب نیست…

 

کوروش: مگه چیشده؟!

حالش که خوب بود

 

سارا: نمیدونم آقا تورو خدا بیاین ببیند چیشده؟!

 

فرهاد: چیکارش کردی کوروش؟!

 

دیگه جواب فرهادو ندادم مستقیم رفتم طرف اتاق مارال

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

19 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

اخیییییی 😥 

My nazi
My nazi
1 سال قبل

فرشته جون
شما از خودتون میگید این داستان هارو؟
اگه خودتون میگید خب میتونید سریع سریع بزارید
ن مثل رمان دلارای
دل ادمو خون میکنه تا یکی میزاره
الانم چند شبه نذاشته

نازلی
نازلی
1 سال قبل

فرشته جانم میشه لطفو عکس شخصیتاروهم بزاری میسی

My nazi
My nazi
پاسخ به  نازلی
1 سال قبل

اره اره
اگه امکانش هست بزار فرشته جونی

غزل💖
غزل💖
1 سال قبل

سلام عزیزم رمانت خیلی قشنگه و منم زود به زود پارت میخوام. 😁😁
اما یه انتقاد داشتم اینکه خیلی خیلی یهویی فرهاد خواست مارال رو بخره چون اصلا این یه مهمونی بود و بنظرم یه مقدار عجله‌ای رفتی سر موضوع.میتونستی مثلا صحنه رو جوری طراحی کنی که فرهاد کوروش در حال کتک زدن مارال بخاطر شرکتش توی مهمونی ببینه یا هر ایده ی دیگه. بازم ممنون از رمان خوبت 😉 💞

has
has
1 سال قبل

یه پارت دیگه ام لطفااا همین که بفهمیم رفت اتاقش ببینه چی شد کافیه🤣🤣

Roya
Roya
1 سال قبل

رمان تون خیلی قشنگه 😍😍

ساحل
ساحل
1 سال قبل

اخیش‌ کوروش عذاب وجدان گرفت😂💔

anisa
anisa
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

مرسی

Mahdis
Mahdis
پاسخ به  anisa
1 سال قبل

آدم و میزاری تو خماری خب 😕
چی میشه یه کم متن پارتا رو بیشتر کن

Tamana
Tamana
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

مرسییی
باشه تند تند بنویس صبر میکنیم

هعی
هعی
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

خب قشنگه:)

نفس
نفس
پاسخ به  هعی
1 سال قبل

دیه دیه عروس ماعههه😎😌❤

ساحل
ساحل
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

خب قربونت برم پارتا کمه که پارت میخایم🥺💔
امشبم‌ میدی🤩😃😃😃😃؟؟؟؟

سمیه
سمیه
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

سلام بابا دیوونمون کردی تا پارت جدید بنویسی
روزی صدبار من پارت جدید جستجو میکنم امت نیست که نیست

ساحل
ساحل
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

من چیزی ک تو وجودم خدا نزاشته صبره 😂 😂 💔
یجوری گفتی دلم برات ریش ریش شد 😔 💔 😂
چش از این ب بعد صبوری میکنم
.
.
فقط در حد یا ساعت 🤨
خدا شاهده بیشتر شد اعتصاب میکنم😐😂

نه برو استراحت کن امشبو فردا بزار خوشکلم🥺❤😘😘😘😘

دسته‌ها

19
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x