“خدمتکار عمارت درد”پارت 14

2
(1)

 

با گفتن وضعیت مارال خیالم راحتر شده بود

شوک عصبی چیه؟!

با یه شوک حالش اینطوری بشه

خدا لعنتم کنه

 

طاقت ندارم باید ببینمش

فقط پنج دقیقه اجازه دادن ببینمش

 

+ چجوری بزارم بری…

 

غرقه خوابه

 

دستشو گرفتم واسه اولین بار

آخ موهات…

موهاشو کنار زدم یه بدسه زدم به پشونیش

 

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم

 

شاید این بوسه به نفرت برسد ، شاید عشق

 

+ چجوری بزارم بری؟!کی عمارت رو سرم خراب کنه؟!

کی لیوانا رو بشکنه؟!

سه روز بیشتر پیشم نیستی دختر

 

 

” مارال”

 

حس اون سنگینی از بدنم رفته بود راحتر شده بودم

 

ته دلم میسوخت‌.‌..

 

کوروش نامرد منو میخواست بفرسته برم

چطور دبش میومد…

 

پیشونی مو بوسید‌؛ آروم…

حس یه نوزادی رو داشتم انگار تو بغل مامانش آروم شده…

 

چشامو باز نکردم

 

با صدای بسته شدن در فهمیدم رفته…

 

فقط سه روز تو عمارت بودم

 

بلند شدم به بالش تیکه دادم دیگه دوست نداشتم بخوابم

 

فرهاد اومد تو…

لبه تخت نشست…

 

فرهاد: خوبی مارال؟!

 

جوابشو ندادم

 

چی بگم ؟!

بگم خوبم فقط کی وقت پرواز داریم؟!

 

فرهاد: مارال تو میدونی نه؟!

 

+آره میدونم؛میدونم

الان دلت خوشه منو به خواهرت آشنا کردی؟!

 

فرهاد: من قصد بدی نداشتم

فقط کسی رو که به دلم نشسته  میخواستم نشون خواهرم بدم…

 

پاهامو محکم میزدم رو تخت

با جیغ و داد بهش میگم

 

+  چه دلی؟!چه خواستنی؟!

میدونی خوبه میدونی من خدمتکارم

کی از خدمتکار خوشش میاد…

 

محکم با دوتا دستاش زد رو تخت

 

فرهاد:من خوشم میاد!!!!

 

دیگه سکوت کردم حرفی نزدم

چی بگم چی میتونستم بهش بگم…

 

فرهاد: دیگه این حرفا رو بس کن تو هر چی باشی من میخوامت نه حرف تو نه حرف بقیه برام مهمه…

فقط سه روز تو این عمارتی

من تورو با خودم میبرم…

 

با دستم به در اشاره کردم

با داد بهش گفتم

 

+فرهاد برو هر غلطی میخوای انجام بدی بده

فقط الان از اینجا برو بیرون

همین حالا!!!!

 

بلند شدو رفت بدون هیچ حرفی!!!!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

21 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

 😖 

من
من
1 سال قبل

فکر کنم نویسنده اش مرده

رزمریم
رزمریم
1 سال قبل

اینم نویسنده است اهههههه الان یک هفته است که خبری از رمانش نیست این رمان به درد نمیخوره

shyyyliii
shyyyliii
پاسخ به  رزمریم
1 سال قبل

عزیزم مشکل واسه هر کسی ممکنه پیش بیاد ایشونم به اختیار خودشون نبوده که براشون مشکلی پیش اومده پس اگر ممکنه صبور باشین🙂

Samanta
Samanta
1 سال قبل

رمانت عالیه عزیزم♥️

shyyyliii
shyyyliii
1 سال قبل

سلام به خواننده های این رمان
یه پیغام از طرف نویسنده
مثل اینکه سایت براشون بالا نمیاد برای همین نمی تونن پارت بذارن

بهاره
بهاره
پاسخ به  shyyyliii
1 سال قبل

عزیزم پس به نویسنده بگو پارتاشو آماده کنه که وقتی براش بالا اومد به اندازه این مدت که نبود، بزاره

shyyyliii
shyyyliii
پاسخ به  بهاره
1 سال قبل

اممم باشه بهش میگم

My nazi
My nazi
پاسخ به  shyyyliii
1 سال قبل

اها

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

پارت بعدی رو بزارید دیگه

ربکا
ربکا
1 سال قبل

پارت بعد کووو پس😥😥

یاس
یاس
1 سال قبل

پارت ۱۵ کی میادپس

اسم
اسم
1 سال قبل

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط vevo vevo
Shaghayegh
Shaghayegh
1 سال قبل

دوستان کسی رمان عاشقانه -ترسناک سراغ داره؟ممنون میشم بهم معرفی کنید

ساحل
ساحل
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

عزیزم موفق باشی قشنگم🥰❤
فدای سرت بعدا ازت میگیریم😉😂

goftino.com/c/agBGkd
اگه دوس داشتی فقط بیا اینجا چنتا چیز میخاستم بگم درباره رمانت🥰

My nazi
My nazi
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

واقعا رمانت زیباست…

My nazi
My nazi
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

من که عاشقش شدم
حالا بقیه رو نمیدونم
فقط اگه میشه سعی کن شبی ۲ پارت بزاری
ممنونم

هنگامه
هنگامه
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

سلام
پارت جدید نمیذاری؟

TORKI
TORKI
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

سلام میشه پارتاتو بیشتر کنی
آخه خیلی کم هستن و خیلی دیر دیر پارت میزاری

My nazi
My nazi
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

الان ۷روز گذشت
چرا نذاشتی

دسته‌ها

21
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x