191 دیدگاه

رمان استاد خلافکار پارت 54

3.7
(3)

 

_شب که اومدی راجع بهش حرف می‌زنیم. دیگه نمی‌خوام اون مرتیکه حقی روت داشته باشه.
آروم گفتم
_من هانام میلاد…اینکه بیام اینجا و اسم عوض کنم چیزی عوض نمیشه در نهایت من هنوز زن اونم…چه طور میتونم با تو ازدواج کنم؟
_خودتم میدونی که بخوای میشه تو اینجا دیگه هانا نیستی!
نفسم و فوت کردم که گفت
_ بهم گفتی وقت میخوام الان سه سال منتظرتم…چرا نمیگی هنوزم اونو دوست داری؟
با اطمینان گفتم
_چون دوستش ندارم.
_دروغ میگی… فکر کردی نفهمیدم از وقتی اومدیم اینجا حالت چه قدر خرابه…
جواب ندادم که گفت
_محض خوشحالیت بگم دنبالته… خیلی هم بهت نزدیک شده
نفسم گرفت
_اگه با من باشی نمیتونه کاری بکنه چون تو اینجا هانا نیستی.
با لکنت گفتم
_من.. من…
_فکراتو بکن… قبل از اینکه برسه.با من ازدواج کن. وقتمون کمه!
قطع کرد.
در حالی که بی رمق به سمت اتاقم میرفتم به این فکر کردم که اگه آرمین پیدام کنه هیچ وقت نمیذاره نفس راحتی بکشم اما اگه با میلاد ازدواج کنم…
حتی فکرش هم دیوونم می‌کرد. اینکه بخوام با کسی و جز آرمین باشم برام مرگ آور بود. حق با میلاد بود من بعد از این همه سال هنوز نتونستم متعهد به کسی غیر از آرمین باشم. نتونستم کسی و غیر از اون دوست داشته باشم.

* * * * * *
#لیلی

کلید و توی قفل انداختم و قبل از اینکه بچرخونم موتوری با سرعت به سمتم اومد و وقتی کنارم رسید چیزی جلوی پام انداخت و سرعتش و بیشتر کرد.
تند به پلاکش نگاه کردم اما پلاکی نداشت و قبل از اینکه من حرکتی بکنم از جلوی چشمم محو شد.
نگاهم به پایین پام افتاد یه پاکت بود
برش داشتم.
دستام میلرزید.بازش کردم و کاغذ داخلش و بیرون کشیدم
_میدونم از صبح سر کار بودی و خسته ای ملکه ی من اما منم دلتنگتم بیا به این آدرس… تنها…
چشمم روی آدرس چرخید و تمام انرژیم تحلیل رفت…
دست خط اون بود.بی اعتنا به اینکه توی خیابونم سر خوردم روی زمین.
می خواست ببینمش… بعد از اون همه بلایی که سرم آورده بود. بعد از اون شبی که می‌خواست منو بفروشه… چه طور میتونستم چشم تو چشمش بشم؟
گوشیم توی دستم لرزید. آرش بود. باید جواب میدادم؟
اشکامو که نمیدونم کی روی گونم ریخته بودن و پاک کردم و بلند شدم.
اگه به آرش می گفتم نمیذاشت برم اما من می‌خواستم که این قضیه رو تمومش کنم.
نفس عمیقی کشیدم. من لیلی بودم. قوی بودم…حق نداشتم جا بزنم.
سوار ماشینم شدم و داشبورد رو باز کردم. اسلحه مو برداشتم و با نفرت غریدم
_من کارت و تموم می‌کنم امیر کیان فرهمند..

* * * * *
نگاهم و به کل اطراف انداختم و اسلحه رو توی دستم فشردم. دروغ چرا می ترسیدم… از رو به رویی با امیر می ترسیدم.
آب دهنم و قورت دادم و پیاده شدم.
یه جایی قرار گذاشته بود که پرنده پر نمی‌زد و سکوت وحشتناکی داشت.
درو بستم و یک قدم جلو رفتم. وقتی دیدم خبری از کسی نیست اسلحه رو بالا بردم و شلیک کردم.
پشت بندش با همون لحن محکم سرگردیم داد زد
_اگه مردی بیا بیرون تا این بار خودم بکشمت!
پس یعنی باور کرده بودم امیر زنده ست؟
جلو رفتم. هیچ خبری نبود.
چشم ریز کردم که پشت ستون رو ببینم که سوزش بدی رو توی پهلوم احساس کردمو چشمام سیاه شد.

* * * * * *
با درد وحشتناکی توی کمرم چشم باز کردم. صدای جیغ های خفه ای میومد.
روی شکم دراز کشیده بودم. خواستم خودم رو صاف کنم اما هیچ جای بدنم تکون نمی‌خورد..
خواستم لب هام و تکون بدم اما متوجه شدم چسب محکمی رو به دهنم زدن.
بازم صدا اومد. در همون حال چشم چرخوندم و توی اون تاریکی چند تا دختر و با دست و پای بسته دیدم…
کم کم مغزم شروع به پردازش کرد.
امیر… امیر… امیر…
با تمام قدرت خواستم بلند شم اما نتیجش شد یه درد وحشتناک.
به دست و پاهام نگاه کردم. باقی دخترا با طناب دست و پاشون بسته بود فقط من باز بودم.
وحشت کردم. حتی کوچکترین حرکتی هم نمی‌تونستم به بدنم بدم. خدایا چه بلایی سرم آوردن؟

🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

191 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Oknio
Oknio
10 ماه قبل

این رمان از کل زندگیم قشنگ تره >>>

s
s
4 سال قبل

ادمین موقع ورود به سایت یه دفع ای 4.5 تا برنامه دانلود میشه اخه این درسته؟؟؟؟

الهه ناز#
الهه ناز#
پاسخ به  s
4 سال قبل

ن😆😆😆

پریسا
پریسا
4 سال قبل

اوکی
بهتون خبر میدم
مرسی که نگران شدی یه ذره این آزاده یاد بگیره
😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
ولی خارج از شوخی ایشالله اگه تونستم

آیلین
آیلین
4 سال قبل

سلام… مررسی… موفق باشی و باشد که رستگار شوید دوستان… و پریسا جان…فقط هرچند وقت یه بار علایم حیاتی از خودت نشون بده من نگران نشم!!…

پریسا
پریسا
4 سال قبل

علیک سلام
آیلین من دارم خر میزنم عزیزم در وسط ایام امتحانات بودیم یک نفر ۱۵ شد و از مدرسه پرتش کردن بیرون و من دارم عینهو گاو خر میزنم تا در ایام امتاحانات مثل زباله پرتم نکنن بیرون
کریسمس شما ها هم مبارک
مرصاد و سورن هم دارن خر میزنن

آیلین
آیلین
4 سال قبل

اددمین؟؟؟؟؟… اینو دیگه از کجات در اوردی اخه؟؟.. امروز اومدم کامنت بزارم نوشته چقدر سریع پیام مینویسی؟! آرام تر!!… جان من این از کجااا اومد اخه؟؟؟….

آرام
آرام
4 سال قبل

آخه فقط که همون زمانی که صرف خوندن رمان میشه نیست.
کتاب خوند والخصوص رمان خوندن ذهن آدمارو درگیر میکنه
حتی اینکه منتظر باشی برای پارت بعدی هم کلیه

s
s
4 سال قبل

اخه رمان خوندن که خیلی وقت نمیبره پارت ها که یه بند انگشت بیش تر نیست

نیوشاSs
نیوشاSs
4 سال قبل

با عرض پوزش از دوستان محترم من هم(سال نو ) عید کریسمس و تولد حضرت مسیح 🌲🕯☄🌠🎆🎇❇✨🎃🎉🎊🎈🎅🎁 با اختلاف۲•۳روز به شما عزیزان دل و جان تبریک میگم☆○○○○ اما یکی از بچه ها دوستان گفته بودن بقیه غربزده هستن غرور ندارن و•••• مگه امریکایی ها و اروپایی ها عید نوروز رو به هم تبریک میگن🤔 در جواب اون دوست عزیز• بله الان چند ساله تو کاخ سفید هم سفره هفت سین میندازن پارسال هم چند خانم لباس قدیمی نوستالژی/تاریخی• سنتی/ ایرانی پوشیدن و ر•ق•ص•ی•د•ن من خودم فیلمش تو تلگرام یا واتس آپ دیده بودم همه حضّار و میهمانان تو کاخ هم خیییلی ذوق داشتن از اینکه عید نوروز جشن گرفتن(البته مطمئنن بین مهمانهاایرانی هم بودن) پس دیدید که ما جوگیر نیستیم••• فرهنگ خوب و زیبا به همه دنیا میرسه😉😀😁🤗😇😘😍😎😊🎵🎶♩🎧🎷🎸🎹🎺🎻🎤🌹🏵💮🌸💐🌺🌻🌼🌷⚘🍁🍇🍑🍓🍒🎂🍰🍹🍵☕💙💗💖💕💔💓💝💞💟❣❤

آیلین
آیلین
4 سال قبل

خو هم درس میخونیم هم رمان زیاد وقت ادمو نمیگیره که… من الان دارم اخرین سروو میخونم…مرگنوازو تموم کردم, دانشجوی شیطون بلا و خانزاده و استاد خلافکار و… اینام که هر چند روز میان…

آرام
آرام
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

درس خوند فقط برای کنکور به در میخوره ،وگرنه معدل معدل دوران مدرسه حتی دیپلم فایده ای براتون نداره

آیلین
آیلین
4 سال قبل

من اون بالا اشتباه نوشتم امتحانامون ۲۱ دی تموم میشه, بله امتحان داریم چه طور مگه؟؟؟…

مبین
مبین
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

همین طوری

الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

adminبرای جفتشون احترام قائلم ولی خواب بهترع😄😄😄

الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

عسل گلی چرا داریم ،ولی یه ربع ک به جایی بر نمیخوره گلی تازه تقلبو گذاشتن برای همین مواقع دیگ😆😆😆

قرن21
قرن21
4 سال قبل

ادمین چرا چن روزه سایت واسم بالا نمیاد؟الانم از سایت رمان وان اومدم..آیا کسی بوده مث من؟

آیلین
آیلین
پاسخ به  قرن21
4 سال قبل

بله ادمین ادرس جدیدو گذاشته همه جا:roman-doni.xyz

آیلین
آیلین
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

نوشته آدرس جدید وبسایت رماندونی

نفس
پاسخ به  قرن21
4 سال قبل

اخه آدرس سایت رمان دونی تغییر کرده فک کنم بخاطر همین بوده

zariii
zariii
پاسخ به  قرن21
4 سال قبل

سلام من ایجوری بودم هرکاری کردم بالا نیومد 🙁🙁 من از کانال تلگرامشون لینک سایت رو گذاشته بود اومدم

عسل
عسل
4 سال قبل

یه سوال بپرسم جان خوهر مادرتون جواب بدین شما امتحان ترم ندارید نه خدایی ندارید

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  admin
4 سال قبل

صددرصد هیچکدام

نفس
پاسخ به  admin
4 سال قبل

ادمین رمان شاهزاده و دختر گدا چرا دیگه نمیزاری همونجا هم گفتم جواب ندادی

Mehrnosh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

رمان😐

setayesh
setayesh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

علم بخوره تو سرم .من رمان

Maryam.B
Maryam.B
پاسخ به  admin
4 سال قبل

هردو
ترجیحا رمان این 4 تا سایت علی الخصوص مجموعه استاد دانشجو ترنم / حرارت تنت / معشوقه های مطهره حیدری و ….
مریم واقعی :|||||:

Zahra
Zahra
پاسخ به  admin
4 سال قبل

ای کووووفت تو علم رمان خوووووبه رمااااااااان

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  Zahra
4 سال قبل

زهرا جان تو اگه سواد نداشتی میتونستی رمان بخونی ؟؟؟

Zahra
Zahra
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

ب نظرم تا دیپلم بسه من ک دیپلمو ک گرفتم چسبیدم ب شوور داری و بعد بچه داری خییییییییلییییییم رااضیم 😂😉

آرام
آرام
پاسخ به  admin
4 سال قبل

هیچکدومش آدمو به پول نزدیک نمیکنه
فقط هر کدومش به نوعی باعث سرگرمی میشه
اون زمان که علم از همه چیز بهتر بود خیلی وقته گذشته

عسل
عسل
پاسخ به  عسل
4 سال قبل

حالا من که همشم رمان نمی خونم درس و رمان در کنار هم:)

مبین
مبین
پاسخ به  عسل
4 سال قبل

راس میگه 🤓🤓

الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

ایلین عه ببخشید ندیدم 😓😓دیگ تکرار نمیشه خخ

آیلین
آیلین
پاسخ به  الهه ناز#
4 سال قبل

خخخ قربانت..

ﻟﯽ ﻟﯽ
ﻟﯽ ﻟﯽ
4 سال قبل

۲۰۲۰ ﺗﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺭﻑ ~ﯼ ﮐﺎﺭﺵ ﻧﻮﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻤﻮﻥ ﺷﺪ ﺍﺩﻡ ﻧﺸﺪﯾﻢ

سامان
پاسخ به  ﻟﯽ ﻟﯽ
4 سال قبل

مهمان نوازی کوردها که دیگه زبان زده

آرام
آرام
4 سال قبل

انگاری نویسنده داره رمان تموم میکنه
که اگه اینطور باشه واقعا قلمش ضعیف شده و دار آخرای رمانو سمبل میکنه .

آیلین
آیلین
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

آزاده از پریساهم خبری نیست…

setayesh
setayesh
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

اره اینا همه با هم غیبشون زده

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

شاید تو سال 2019 جاش گذاشتین ؟؟؟😂😂😂😂😂

آیلین
آیلین
پاسخ به  *آزاده*
4 سال قبل

اره بعید نیست…

سامان
پاسخ به  آرام
4 سال قبل

اگه کسی برای عید نوروز خواست برنامه ریزی کنه و ایرانگردی تو برنامه ش داشت، حتما به کردستان سفر کنه..دریاچه زریوار، پالنگان، غار قوری قلعه، اورامان و….. یه مناظری داره که نگو، بهشت گمشدست مخصوصا اورامان…. قصد خرید هم داشتید که بانه رو فراموش نکنید.
اومدید سنندج از بازار آصف و سنندجی هم دیدن کنید که دختر خانما بیشتر میپسندند..

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  سامان
4 سال قبل

سامان جان من دوستان رو برای دماوند گردی دعوت کردم اگه وقت شد چشم حتما اونجا هم میایم

setayesh
setayesh
پاسخ به  سامان
4 سال قبل

خیررررررررر دوستان اولویت بر میگرده به شمال خخخخخخخخخخخ بیاین رشت جاهای خفن داره بهترین ججایی که خودم دوست دارم ابشار ویسادار هستش عاشقشممم

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

باشه همه میریم رشت سر ساعت هشت سواری تشت خخخخ
ولی شمال دیگه همه میان لاقل یه بار بیان دماوند ببینین چه جاهایی داره حداقل مشاء

آیلین
آیلین
پاسخ به  سامان
4 سال قبل

سلام چشم حتما… ممنون راهنمایی و معرفیت… خیلی دوست دارم کردستان رو ببینم تا حالا نرفتم… رشت و دماوند قبلا رفتم… اها شیرازم تا حالا نرفتم دوست دارم برم…

سامان
پاسخ به  آیلین
4 سال قبل

آزاده و آیلین جان ممنون..چشم تونم بی بلا…
‘کردستان’ سالانه مسافران زیادی رو برای دیدن زیبایی های بینظیرش به سمت خودش میکشونه…
زیارتگاه، کوه و جنگل و تالاب و رود..آبشار،مراکز خرید،کلیسا و عمارت،پل های تاریخی وچشمه و سراب..دشت های بسیار بزرگ،مساجد تاریخی،قلعه های زیبا،بازار سرپوشیده و موزه..روستاهای پلکانی و بام ایران..غارهای تاریخی و آبیدر سنندج و خیلی زیباهای بینظیر دیگه ای

آرام
آرام
پاسخ به  سامان
4 سال قبل

کردستان خیلی جای زیبایی هست ویه بهشت برای زندگی مردمانش که واقعا بدون شیله پیل و باصفا هستن
کردها یکی از بهترین و بااحساس ترین مردمان ایران هستن.

آیلین
آیلین
پاسخ به  سامان
4 سال قبل

اووف بیشتر از این تعریف نکن دلم آب میشه…مهمان نوازی کرد هارو یادت رفت بگی… از همش مهم تره…

الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

بلاخره خوندمممممممممم بهم تبریک بگین بعد 15 ساعت😎😎😎😎

آیلین
آیلین
پاسخ به  الهه ناز#
4 سال قبل

تبریک میگم الهه ناز…و اینکه منم تو یه پارتی سراغتو گرفتم ولی جوابمو ندادی…

الهه ناز#
الهه ناز#
4 سال قبل

آزاده جووووون والا من بودم😆😆ما به چشم شما نمی یومدیم😆😆

دسته‌ها

191
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x