رمان دلارای پارت 110

5
(1)

 

هومن پوزخند زد

احساس میکرد قلبش درد میکند!

_دیگه باید مهم باشه چون زنش حامله ست!
برای بچه‌اش ضرر داره!
ببینم اصلا زنشی؟!

دلارای اشک ریخت…

_صیغه‌اشم…..

_میخواستی وقتی صیغه اونی عقد من بشی؟؟

دلارای چشمانش را روی هم فشرد

چرا نمی مرد

_اون صیغه باطله

_چرا؟

_چون من دیگه راضی نیستم….

هومن چشمانش را بست

باورش نمی شد نامزدش ، کسی که تا دو سه روز دیگر زن قانونی اش میشد حامله بود!

از مردی دیگر که حتی نمیدانست کیست!

ناخواسته قطره اشکی روی گونه اش چکید و قلب دلارای تکه تکه شد

خودش هم عذاب می کشید

اصلا دلارای هفده ساله را چه به بچه دار شدن ؟

او خودش بچه بود

_گریه نکن‌….. هومن تو رو خدا گریه نکن

هومن سرش را بین دستانش گرفت و با قدرت فشرد

او را با خاک یکسان کرده بود

زنش قبل اینکه زن خودش شود، تا آخرش با مردی دیگر پیش رفته بود و حاصلش جنینی چند ماهه بود.

مقابل چشمان چه کسی برهنه شده ‌و چه کسی را در آغوش کشیده بود

دلارای دستش را گرفت

_تو رو خدا اینطوری نکن

هومن با خشم دستش را عقب کشید

_بهت گفتم به من دست نزن
من دوست داشتم
من لعنتی مثل سگ عاشقت بودم

اشک چشمانش را پاک کرد

_خیلی دوست داشتم دلی!
تا حالا جز مادر و خواهرم زنی رو به زندگیم راه نداده بودم
تو اولیش بودی لعنتی
برای من اولی بودی
من برای تو چندمی بودم ؟!

چشم های دلارای دوباره پر از اشک شد

باورش نمی شد چه شنیده است…

آرام نالید:

_من …من فاحشه نیستم هومن

به یک باره هومن عصبی بلند شد و داد کشید:

_هستی! فاحشه کیه؟!
تویی که قرار عقد میذاری و از یکی دیگه حامله ای!

اشک ریختن های دلارای مگر تمامی داشت!؟

آرام روی صورتش کوبید

_تو رو خدا بذار باهات حرف بزنم، همه چی رو میگم قول میدم

هومن با پوزخند سمتش برگشت .

چه چیزی را توضیح میداد ؟

همه چیز واضح بود

همه چیز روشن بود

قدم قدم جلو می‌رفت

_د لعنتی من حتی یک بار نبوسیدمت،
یک بارم بغلت نکردم

با کی خوابیدی ؟

از کی حامله شدی ؟

روی سرش کوبید و بیشتر خود خوری کرد

تحقیر بیشتری نبود ؟

درد و غم بزرگتری نبود ؟

دلارای پلک هایش را روی هم فشرد

انگار که کسی دست انداخته دور گلویش
و مانع نفس کشیدنش میشد

دست هایش را دور گلویش گذاشت و سرش تیر کشید

چرا رد پای آلپ ارسلان از زندگی اش پاک نمی شد

_بهم نگاه کن هومن ، فقط همین یک بار بذار حرفم رو بزنم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.6 (7)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

53 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثمین
ثمین
1 سال قبل

عجب یه کره سگ میتونه هرگوه دلش میخواد بخوره مثل ارسلان یه دخترم تا میره دنبال تس و چس همه می‌فهمن چه گوهی خورده یه بی پدری مثل ارسلان راحت باهمه میره یکی مثل دلارای نمیتونه بره یکی مثل اون بگه ب همه بودم میگن دیگه نرد برای این یکی شاخ و شونه میکشن این دختر نباید بره اما اون ارسلان بی پدر هم نه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط ثمین
دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

الهام ت همونی ک کنکوری بودی و بهت ایدیمو دادم تو شاد حرف میزدیم ؟ اخه اسم اصلیت یادمه ها ولی لقبتو یادم نیس ب مولا ولی چیشدیییی نیستی دیگع خیلی وقته نگرانتم ، امیدوارم کامنتمو ببینی

یاسمریم
یاسمریم
1 سال قبل

به همین برکت دیشب خواب میدیدم دلارای ده تا بچه آورده ولی ارسلان بازم نمیگیرش تو خونه قدیمی مامانبزرگم بودن|:

یکی
یکی
پاسخ به  یاسمریم
1 سال قبل

خسته نباشی انگار از مغزت تو خواب خیلی کار می کشی 😂😂😂

الهه
الهه
1 سال قبل

تبلیغات بیشتر از رمان متن داشت😂

الهه
الهه
1 سال قبل

تاثیر گذار بود😐😂

شقایق
شقایق
1 سال قبل

همشون فدای یک تار موی تارخ بشن اصننن🐈‍⬛

یکی
یکی
پاسخ به  شقایق
1 سال قبل

واقعاااااا😍

شقایق
شقایق
1 سال قبل

تف تو این رمان اعصابم بد خراب شده…
این‌دختر اصن دیگه برا زندگی کردن خوب نیس…
حالا بگیم تجاوز یک چیزی…مثلا تقصیر خودش نبوده ولی دلارای همه گندکاریاش در کمال اطمینان بود.اون شبی که واسه اولین بار رفت در خونه ارسلان و ارسلان انداختش بیرون نباید دوباره در میزد و میرفت تو!اونم بزور و انقدددد کارای چرت و پرت کرد تا ارسلان تحریک شه!عاشقش بودی؟خودت انتخاب کردی دیگه تا پای مرگت باید پاش واستی.
نه اینکه از سر لج با هومن یک همچین پسر پاکی این کارو بکنی!
هر بلایی سر دلارای اومد کرم از خودش بود!الانم حقشه تقاص پس بده!وگرنه دخترای دیگه وقتی عاشق میشن چنین کارایی میکنن؟

انقد ب خون این دلارای احمق تشنه ام که نمیدونم چی نوشتم😑🌹

مجید
مجید
پاسخ به  شقایق
1 سال قبل

حرص نخور این رمان هست وگرنه هیچ دختری اینقد احمق نیست

شقایق
شقایق
پاسخ به  مجید
1 سال قبل

هعیی

لیلی ارمند
لیلی ارمند
پاسخ به  شقایق
1 سال قبل

دختر وقتی عاشق بشه انقد احمق میشه

یکی
یکی
1 سال قبل

بچه ها فکر کنم نویسنده هم حامله است سر نوشتن حالت تهوع می گیره دیگه نمی نویسه 😂😂😂😂

یکی
یکی
1 سال قبل

ای نویسنده یک رو مخمی شانس آوردی دستم بهت نمی ریه 🤬🤬🤬🤬🤬😬😬

یکی
یکی
1 سال قبل

بچه ها تبریک می گم قرار یه یک ماهی تو این خونه خرابه باشیم ولی همچنان صبح خواهد بود 💔🤦🤬

الهام
الهام
1 سال قبل

خاک بر سر دلارای😐💔اخه حماقت تا چه حدシシ
حیف هون که عاشق این عوضی شده حقشه کاش داراب جوری میزش که میمرد یه ملت از دستش راحت میشدیم😐نویسنده هم خیلی شعور و شخصیت یه دختر رو پایین آورده😐همه ما هم سن دلارای هستم اما فک نکنم هیچ وقت حاضر باشیم همچین حماقتی بکنیم🤐
اگر نویسنده واقعا میخواد تحولی ایجاد کنه دلارای(سلطان حماقت) باید عوض بشه و واقعا آدم بشع بعدم بره شوهر کنه هر کسی جز ارسلان یابو… 😐😐😐😐😐 و هومن که لیاقتش خیلی بیشتر از دلااریه که رفته خودشو به گند کشیده حالام رو غلطش سرپوش میزاره و میگه عاشقم😏😏😏😏

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط الهام
یکی
یکی
پاسخ به  الهام
1 سال قبل

اتفاقا من یه چیزایی شنیدم دهنت وا میمونه حالا دلارای خوبه 😐

peony
peony
پاسخ به  الهام
1 سال قبل

الاننن خوب حاملن کی میاد بگیرتش با یه بچه ی تو شکم حالا اگر طلاق گرفته بود و بچه داشت یه چیزی با شناسنامه ی خالیییییی🤣

...
...
1 سال قبل

من یه پیشنهاد میدم
لطفا به نویسنده بگید این پارت های حساس و چالشی رو یکم بیشتر بنویسه یا خواهشا یکشب در میون بزارید که حداقل یکم زیاد باشه
چون اینجوری ۱۰ ثانیه یه پارت رو می‌خونیم باید کلی منتظر باشیم تا فردا بلکه یه دو سه خط بتونیم بخونیم اگه یکشب در میون باشه حداقل انتظارمان ارزش داره!

یکی
یکی
پاسخ به  ...
1 سال قبل

ببین اینجور بیشتر خون جگر میگیری همینجوری کفری هستی

معصومه
معصومه
1 سال قبل

یعنی چی بچه ۴ ماهشه اما شکم دلارای بزرگ نشده امکان نداره حامله باشه
ارسلان پارتی کرده جواب آزمایشو تغییر داده

یکی
یکی
پاسخ به  معصومه
1 سال قبل

یه ریگی توس هست حالا کم کم گندش میزنه بالا

peony
peony
پاسخ به  معصومه
1 سال قبل

اره اره واقعا بدون هیچ حالت تهوع و اینا بود بعدم شکم صاف چهار ما که قشنگ یه ۴ ماه دیگ بچش بدنیا میاد چجورییی 😐🤣بهدم روز اخر خون ریزی داشت بچه هم بود سقط نشده بود؟

مهشید
مهشید
1 سال قبل

من براش ممد رضا گلزار بودم ولی اون لات سر کوچه دوس داشت

مانلی
مانلی
پاسخ به  مهشید
1 سال قبل

جمله سنگین بود به احترامش ۱ ثانیه سکوت😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  مهشید
1 سال قبل

دهنتووووووو🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

یکی
یکی
پاسخ به  مهشید
1 سال قبل

آره همونی که ساقیش موتوری بود 😂😂😂😂

آراممم
آراممم
1 سال قبل

اون موقع ک عین ندید بدیدا ی پسر جذاب دید رف خودشو ول کرد باید فک اینجاشو میکرد
نگا من چق دارم حرص میخورم😣😂

یکی
یکی
پاسخ به  آراممم
1 سال قبل

چقدر سست عنصره😂😂

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

بچه ها من حالم بده خیلی میشه انرژی مثبت بدید

neda
neda
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

از نوع امیر علی 😂😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  فاطمه
1 سال قبل

انتقال انرژی مثبت انرژی مثبت انرژی مثبت ب فاطمهههه هولولولوووووووووو😂😂😂😂😂🤣🤣🤣
کاربرگرامی امیدوارم محتوا برایتان به اندازه ی مقدار کافی بوده باشه🤌🏻😂😂😂😂😂😂

یکی
یکی
پاسخ به  فاطمه
1 سال قبل

غمت نباشه دنیا دو روزه دو روزم پره گ و زه 😂😂
شد ،شد نشد ولش کن 😎💪

مبینا۰
مبینا۰
1 سال قبل

ش جالب
اما از کم بودن رمان مضخرف تر این تبلیغ مو کاشتنه س🤢

یکی
یکی
پاسخ به  مبینا۰
1 سال قبل

وای ها خیلی رومخه همجا می بینمش

مبینا۰
مبینا۰
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

خیلی رومخه خیلییی

انیسا
انیسا
1 سال قبل

سیلام
میشه عکس هومن و دلارای و ارسلان رو بزاری

یکی
یکی
پاسخ به  انیسا
1 سال قبل

بیکاری خودت یه جذاب نارسیست روانی
یه دختره خره گشنه محبت
و یه هومن شکست خورده جذاب آخ باشه از اینا 😂😂

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

اولین نفری با افتخار …..
اینطور که پیداست اخر به خود ارسلان میرسه

Rata
Rata
1 سال قبل

هر جوره فک میکنم دلارای اونقدرام احمق نیس که نفهمه حاملس 😂😂
پس به این نتیجه میرسیم که کار ارسلانه

دسته‌ها

53
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x