رمان دلارای پارت 16

5
(2)

ابروهایش در هم گره خورد :

_ پاتو باز کن

دلارای نالید :

_دوباره نه

برای ثانیه ای از رطوبت یادش رفت :

_ بد بهت گذشت؟!

دلارای از لحن سردش ترسید :

_ فقط … درد دارم

ارسلان اعتنا نکرد
خودش را کنار کشید و روی تخت زانو زد

زانوهای دخترک را که از هم فاصله داد ماتش برد

باورش نمیشد
ابروهایش بابا پرید و دستش را جلو برد

انگشتش را بین پاهایش کشید

دلارا نالید :

_ باید برم دسشویی

بغضش از شدت درد و خجالت منفجر شد و ناله زد :

_ نوار بهداشتی میخوام … آرام بخش و یک چیز شیرین … فکر کنم ضعف کردم

ثانیه ای مکث کرد و بعد زمزمه کرد :

_ مامانمو میخوام

_ توعه لعنتی خونریزی داری!

دلارای ماتش برد
مگر همیشه نمی‌گفتند این خونریزی نشانه دست نخورده بودن دختر است؟!

پوزخند زد

معشوقه اش از پاک بودنش عصبی بود!

لبش را گزید و ناخوداگاه با مظلومیت زمزمه کرد :

_ خوشحال شدی؟!

ارسلان آنقدر خشمگین و کلافه بود که کارهایش را نمی‌فهمید

بازوی دلارای را گرفت و روی تخت با خشونت بالایش کشید :

_ چه گوهی خوردی تو؟!

اشک های دلارای روان شد :

_ ولم کن شکمم تیر میکشه

_ باکره بودی؟!

_ بهت گفته بودم!

آلپ‌ارسلان میدانست!

خوب یادش می آمد دخترک گفته بود ویرجین است اما او باور نکرده بود

دلارای پیشنهاد داده بود جای دوست دخترش را پر کند ، به خانه مجردی اش آمده بود و اصرار داشت شب را باهم بگذرانند

کدام دختری چنین حماقتی میکرد؟

بدون اینکه دست خودش باشد روی زمین پرتش کرد و با لگد به تخت کوبید :

_ فقط دردسری

صورت دلارای از برخود کمرش با پارکت ها سفت درهم جمع شد و صدای جیغ پر بغضش در فضا پیچید :

_ دیوونه

صدای گریه اش که بلند شد ارسلان از اتاق بیرون زد

سیگاری از روی کابینت برداشت و لب زد :

_ ریدی تو شبم

سیگار را که آتش زد هنوز صدای هق‌هق هایش را میشنید

کم کم با تمام شدن سیگار صدای گریه ها هم کم شد

گوشه چشمانش را مالید و خواست سمت موبایلش برود که نگاهش به اتاق خیره ماند

دخترک روی تخت با چشمان بسته شده افتاده بود

ابروهایش درهم رفت

کلافه زیرلب غر زد و وارد اتاق شد

بالای سرش که ایستاد متوجه رنگ پریده اش شد :

_ هی

پلک هایش تکان خورد اما جوابی نگرفت

فکر کرد خوابیده
بعد از رابطه شان این حجم از خستگی برای اویی که بکارت داشت قابل باور بود

خواست بی خیال به پذیرایی برگردد که چشمش به خون های روی تخت افتاد

با اخم غرید :

_ پاشو ببینم … گند زدی به تخت که

به مغزش فشار آورد
اسم ها هیچ وقت خاطرش نمی‌ماند!

دلارام ، دلربا ، دلسا و چند اسم دیگر به نظرش آشنا آمد

بالاخره جرقه ای در سرش زده شد :

_ دلارام

بی حالی اش را که دید دستش را زیر شانه اش انداخت :

_ پاشو تخت و کثیف کردی

دلارای بی جان نگاهش کرد :

_ چی؟!

_ همه جارو به گند کشیدی … پاشو برو حمام

چشمانش را روی هم گذاشت :

_ بعدا

_ میگم خونریزی داری!

دلارای بغض کرده نالید :

_ خیلی درد دارم

_ خوب میشی

ناخوداگاه زمزمه کرد :

_ همیشه همینطوریه؟!

آلپ‌ارسلان ابرو بالا انداخت :

_ چی اینطوریه؟

دلارای نگاهش دزدید
ارسلان دوباره پرسید :

_ سوالمو جواب بده

دلارای بی حال و خجالت زده لب زد :

_ رابطه داشتن!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.3 (6)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حدیثم
حدیثم
2 سال قبل

خبری نی؟
خدایی برای یه رابطه ۱۶ تا پارتتتتتت چ خبره جان؟
بابا خب پارتارو دوتا بزار یا طولانی کن اه اه
زود زود پارت بزارررررر دههههه
خب خواننده ها ک ما باشیم نسبت به رمان سرد میشیم خو
رمانت هم اوکیع خوبه واقعا
ولی پارتات کمن

حدیث
حدیث
2 سال قبل

یا دوتا پارت بزار یا طولانی کن جان

حدیث
حدیث
2 سال قبل

چرا پارت ها اینقدر کمه اه اه 🤧
خب طولانیش کن😐
رمانت هم عالیه دمت گرم براااوووو 🤤🧿💙
فق طولانی کن پارتارو وگرنه ک اینهمه کوتاه ارزش خواندن ندارع والا 😖
من ترجیح میدم خودم پیش بینی کنم تا نویسنده ادامه بده البته اگه پارتا کوتاه باشند🤕

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x