رمان دلارای پارت 17

4
(3)

لب های الپ ارسلان کش آمد

این دختر سرگرمش می‌کرد!

با بدجنسی خودش را به نفهمی زد :

_ رابطه داشتن چطوریه؟!

دلارای ناله کرد :

_ درد دارم … دلم ، کمرم ، پاهام
همه جام تیر می‌کشه

الپ ارسلان سعی کرد بلندش کند
با جدیت تشر زد :

_ این ادا ها چیه؟ فکر کن پریود شدی

_ پریود اینقدر درد نداره

_ دختر حاج فرهمند زیادی نازنازیه!

بی توجه به صدای ناله هایش مجبورش کرد راست بایستد

چشمان دلارای با ایستادن روی پاهایش از شدت درد گشاد شد ، ناله شدیدی کرد و همانطور که زانوهایش خم می شد هق زد :

_ آخ

الپ‌ارسلان کمرش را گرفت :

_ چته تو؟

_ توروخدا بذار دراز بکشم

_ حمام! سریع!

_ نمیتونم ولم کن

_ کل خونه رو به گند کشیدی!

بغض دلارای ترکید :

_ خودم میشورم رو تختیو … من درد دارم یک کاری بکن

ارسلان چشمانش را در کاسه چرخاند و بی حوصله کمر دختر راگرفت

با یک حرکت روی هوا بلندش کرد :

_ پاهاتو جمع کن

دلارای گیج سر تکان داد :

_ چرا؟!

ارسلان چشم غره رفت :

_ جمع بگیر پاهاتو

_ آخه چرا؟ پاهامو تکون میدم دردم میگیره

ارسلان اینبار تشر زد :

_ دلارام!

_ اسمم دلارام نیست!

همانطور که سمت حمام میکشیدش غرید :

_ پاهاتو جمع کن … اینم من باید برات توضیح بدم؟!
خونریزی داری
خونه رو به گند میکشی تا اونجا
تا حالا رابطه نداشتی ، پریود چی؟ پریودم نشدی که اینارو بدونی؟

دلارای مظلوم بینی اش را بالا کشید :

_ مگه تو شدی؟!

ارسلان گنگ نگاهش کرد :

_ چی؟!

_ مگه تو پریود شدی که میدونی؟!

ارسلان با یک دست نگهش داشت و با دست دیگری چانه اش را فشرده :

_ چندساعت پیش چی گفتم من بهت؟!
زبون درازی ممنوع!
دفعه دیگه بخاطر این بلبل زبونی تنبیه میشی

دلارای دوباره زبان ریخت :

_ کدوم دفعه دیگه؟ مگه نگفتی فقط دیشب؟
خودت گفتی کارمون که تموم شد باید بری

_ میری! اما به وقتش
پاهاتو جمع کن

_ درد دارم

الپ‌ارسلان با اخم ملافه را از روی سینه هایش کشید اما دلارای اجازه نداد :

_ چیکار می‌کنی؟

_ ملافه رو ول کن

_ نه

ارسلان فشار محکمی به کمرش آورد
چشمان دخترک که از درد جمع شد ملافه را کشید

نگاهش به سینه های کوچک اما خوش فرم دختری که تمام شب زیر بدنش ناله میکرد خیره ماند

دلارای با خجالت جمع شد و آلپ‌ارسلان بالاخره اخم کرد

پاهای دلارای را از هم فاصله داد و بی توجه به جیغ پردردش ملافه را میان پاهایش فشرد :

_ همونجا نگهش دار تا میرسیم به حمام روی زمین خون نریزه

دیگر حتی جان خجالت کشیدن هم نداشت

ارسلان در حمام اتاق خودش را باز کرد و روی زمین گذاشتش :

_ برو تو

بی توجه به صدای ناله اش روی زمین گذاشتش و سمت آشپزخانه رفت

در یخچال را باز کرد

مثل همیشه پر بود

شیرنارگیل دوست داشتنی اش را دست نزد

در عوض پارچ آبمیوه را برداشت و سمت حمام رفت

دخترک روی سرامیک های حمام نشسته و از بین پاهایش خون جاری شده بود

آلپ‌ارسلان در حمام را باز کرد و با اخم خیره‌اش شد

با دیدن ارسلان ، بغضش منفجر شد

برای ثانیه ای نفهمید چه اتفاقی افتاد
ناخوداگاه او را مثل رویاهایش صدا کرد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.3 (6)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یاس
یاس
2 سال قبل

سلام خسته نباشید من یه رمان نوشتم اما نمیدونستم چجوری باید رمان توی سایتتون بزارم آی دی تلگراممه میشه پیام بدید
yas_mko

🌹
🌹
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

پنج پارت؟واقعا پنج پارت ؟ شوخی میکنی؟

مهساااا
مهساااا
2 سال قبل

نویسنده عزیز…به ما خیلی توهین میشه وقتی در جواب دیدگاه هامون پاسخی نمیدی…

آیناز
آیناز
2 سال قبل

لطفا پارت ها رو طولانی کنید خواهشا میخوام بدونم این دلارای خاک تو سر میخواد چه غلطی بکنه با نداشتن بکارت و همخواب شدن با پسری هوس باز واقعا نمیدونم چی بگم زمانه ی بدی شده همه دین و ایمان اینکه شیعه اند و مسلمان رو یادشون رفته واقعا متاسفم

baran:)
baran:)
پاسخ به  آیناز
2 سال قبل

عزیزم دلارای عاشق شده ربطی به دینو ایمانو جامعه ی خرابمون نداره😅
ولی خب عشقش از روی بی منطقی و بی عقلیه
ولی دلارای خاک بر سر رو خوب اومدی👌🏻😂

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x