رمان دلارای پارت 25

4.3
(3)

منتظر بود یک ساعت بعد از حمام بیرون بیاوردش

شک نداشت خشمش تمام می شود اما اینطور نشد

کمرش از سرمای دیواری که به آن تکیه داده بود درد گرفته بود

ناخواسته سرش را به دیوار چسباند و چشمانش را بست

پوزخند زد

ارایش کرده بود ، همانطور که ارسلان میخواست
لباس شیک پوشیده بود ، همانطور که ارسلان میخواست

اما ارسلان بی لیاقت تر از این حرف ها بود

زیرلب زمزمه کرد :

_ میرم … صبح منو نمیبینی

اما خودش هم خوب میدانست تا صبح خشمش تمام شده

خوب میدانست صبح باز هم تبدیل به همان دلارای عاشق پیشه ی ارسلان میشود

همان دلارایی که خودش را دودستی تقدیم ارسلان کرد و حتی پشیمان هم نبود

کم‌کم چشمانش را بست و خواب به سراغش آمد

* * * * * * * * * * * * * * * *

با شنیدن صدای در گیج چشم باز کرد

ارسلان با بالاتنه برهنه و شلوار سبز لجنی ورزشی جلوی در ایستاده و با لبخند نگاهش میکرد

گردن دردناکش را مالید و زمزمه کرد :

_ ازت متنفرم

ارسلان ابرو بالا انداخت :

_ پس میرم تا یک شب دیگه رو هم اینجا بمونی چطوره؟

دلارای ارام بلند شد :

_ عوضی

لبخند ارسلان از بین رفت :

_ اگر نمیزنم تو گوشت بخاطر اینه دیشب به اندازه کافی تنبیه شدی پس جلوی زبونتو نکه دار دخترخانم

از جلوی در حمام کنار رفت و دستور داد :

_ لباسات……

دلارای با پوزخند جمله اش را قطع کرد :

_ خوبه ، تنبیه کردی حالا نوبت عشق و خال خودته آره؟! شب و تو حمام سرد رو زمین بمونم ، صبحش بهت سرویس بدم و بعد قایمکی برگردم خونمون و سرزنشای مامانمو بخاطرت بشنوم

ارسلان مکث کوتاهی کرد و بعد با اخم اشاره زد :

_ برو بیرون

_ چی؟!

_ برو بیرون … تو فاصله ای که کفشاتو بپوشی و منتطر آسانسور بمونی دختر بعدی که علیرضا جور کرده میرسه بالا

دلارای مات سر تکان داد :

_ دروغ میگی

_ برو بیرون گفتم

_ به علیرضا گفتی برات دختر جور کنه؟!

_ نه اما گفتنش کاری نداره

موبایل را از جیبش بیرون آورد که دلارای ناخوداگاه دستش را دراز کرد و آرنجش را کشید :

_ نکن … بی جنبه

_ لباسات……

بازهم اجازه کامل شدن جمله اش را نداد

اینبار بدون تلف کردن وقت دستش را پایین تاپ گرفت و در یک حرکت از سرش بیرون کشید

ارسلان جلو آمد و انگشتش را روی شانه برهنه اش کشید

دستش را کم‌کم پایین برد و روی نافش مکث کرد

دلارای از شدت خجالت گر رفت اما عقب نرفت

گوشه لب ارسلان سمت بالا کش آمد و با بدجنسی کمر شلوارش را کمی پایین داد

دلارا ناخواسته در خود جمع شد :

_ نه

_ چی؟!

لبش را گزید
خجالت میکشید بگوید خیلی سریع سر اصل ماجرا رفتی!!!

آرام زمزمه کرد :

_ هیچی

ارسلان دستش را بالا آورد نوازش وار روی بدن برهنه اش کشید :

_ ست پوشیدی!

دلارای سر تکان داد و او با تاسف پوزخند زد :

_ فقط حیف که ریدی به دیشبمون

دلارای دهن باز کرد تا حرفی بزند که ارسلان عقب کشید :

_ لباسات! میخواستم بگم لباساتو بپوشی بریم بیرون نه اینکه درشون بیاری

دلارای بهت زده پرسید :

_ کجا

ارسلان سمت در رفت :

_ تا پنج دقیقه دیگه آماده‌ای … نه تایم الاف شدن دارم نه حوصله‌اش رو

دلارای مخالفت نکرد و سر تکان داد

آماده شدنش حتی دو دقیقه هم زمان نبرد

پشت چراغ قرمز که ایستادند بالاخره دهان باز کرد :

_ نمیخوای بگی کجا میریم؟!

_ آزمایشگاه

دلارای ابتدا بهت زده نگاهش کرد و بعد غرید :

_ بزن کنار

_ جیغ نزن

_ من باتو جایی نمیام

_ ساکت گفتم

دلارای بلند تر جیغ کشید :

_ نمیرم … ازمایش نمیدم … مگه با دختر هرزه کنار خیابون خوابیدی که بهش شک داری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.3 (6)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Bahareh
Bahareh
2 سال قبل

وای خدا چقده دختره احمقه آخه چرا حاضره انقدر شخصیتشو خورد کنه اونم به خاطر زیر شکم یه پسری که به قول خودش از یه پشه ماده هم نمیگذره.

صحرا
صحرا
پاسخ به  Bahareh
2 سال قبل

اره واقعا راس میگه دمت گرم🙌

آمنه آمنه چشم تو جام شراب منع😉😂
آمنه آمنه چشم تو جام شراب منع😉😂
2 سال قبل

چقد بیشعوررررررررررع ارس
نه نه شاید میخاد ببره آزمایش بده ببینه خونشون بهم میخوره یا ن
بعد باهم ازدواج می‌کنن من مطمئنم🥺😂😂😂

ارام
ارام

😂😂😂 مثبت قک کردن ب این میگن
دمت گرم

.
.

😂خیلی خوب گفتی

💛
💛

وای خیلی خوب بود آخه تا کجا مثبت اندیشی تا کجا؟🤣 بهت میخوره آدم خنده رویی باشی هم از اسمت هم از کامنتت خیلی خوب بود 😂 ازدواج کنه؟ نه واقعا ازدواج کنه؟ به این میگن روحیه 🤣🤣

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x