رمان سکوت تلخ پارت 42

4.4
(174)

 

 

 

 

در گلو میخندد

 

آن روز صبح

 

دخترک را کارد میزدی خونش در نمی آمد

 

البته که به او حق میداد

 

منکر اشتباهش نمیشد

 

بردن سارا به آن خانه کار درستی نبود..

 

در حالی که دستش را زیر تاپ تن دخترک سر میداد زمزمه میکند

 

– مقصرش خودتی …

 

سارا گیج نگاهش میکند

 

– من؟

 

– با تموم وجودت داشتی ناله میکردی …

انگار داشتم با گربه جفت گیری میکردم …

 

از تشبیه هاکان خنده اش میگیرد …

 

لبهایش به طرفین کش می آیند و دستان مرد روی تنش پیشروی میکند

 

– جاش اونجا نبود …

اما الان …

 

قزن لباس زیرش را باز میکند

 

– میتونی هر چقدر که دلت میخواد جیغ بزنی ..

 

#پارت_صدوچهل‌ونه

 

* * *

 

شش روز گذشته بود…

از رفتن هاکان ..

 

این مدت را به بد و خوب گذرانده بود

 

روز اول را گریه کرده بود

 

بخاطر خودش

 

نه هاکان و رفتنش …

 

تنها بخاطر سرنوشتش اشک ریخته بود

 

روز های باقی مانده را هم به تنهایی در شهر گذرانده بود

 

حرم هم رفته بود

 

تنها دو بار،

 

بیشتر اوقاتش صرف زیر و رو کردن شهر کرده بود

 

دیگر غمگین نبود

 

ناراحت هم نبود

 

حال خوبی داشت

 

امروز هم روز آخر بود

 

هاکان می آمد

 

شب پرواز داشتند

 

به تهران برمی گشتند .

 

#پارت_صدوپنجاه

 

چمدانش را بسته بود

 

پیش از آن هم دوش گرفته بود

 

حاضر و آمده در انتظار برگشت هاکان به سر می برد

 

البته که در این مدت جز امروز صبح که هاکان خبر از بازگشتش داده بود

دیگر هیچ ارتباطی با هم نداشتند.

 

حتی ساعت پرواز او را هم نمی دانست

 

نخواسته بود بپرسد هم…

 

هر وقت میخواست بیاید

 

روی تخت دراز میکشد

 

ترجیح میداد تا برگشت او جای در و دیوار تماشا کردن کمی بخوابد .

 

لحاف را را روی تن میکشد و جنین وار در خود مچاله میشود

 

پلک می بندد

 

چند دقیقه میگذرد و به محض گرم شدن پلک هایش صدای باز شدن در اتاق را میشنود.

 

شوهرش از سفر با معشوقه اش بازگشته بود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 174

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
10 روز قبل

رو آب بخندی عوضی😒😒مانلی هم یه تختش کمه بخدا

علوی
علوی
10 روز قبل

به نظرم باید کارت هاکان رو خشک می‌کرد.
برای همه به سلیقه خودش، فقط خودش، سوغاتی می‌خرید. مثلاً برای پدربزرگ خودش و هاکان عین هم خرید کنه، برای مادر شوهرش و مستخدم خونه بابابزرگش مثل هم. خرید برای همه رو با سلیقه دخترونه انجام بده.
نمی‌گم به نیت شر درست کردن برای هاکان، ولی مطمئنم که تشت کارهای این جناب زود از آسمون می‌افته و متهم اصلی می‌شه مانلی که باهاش هم‌دستی کرده. چرا؟ چون خودش هم هرز تشریف داره و سر و گوشش برای کس دیگه‌ای حتماً جنبیده.
اینکه برای اون موقع رد و نشونه بذاره که هاکان متهم باشه، خیلی بهتره

ستاره
ستاره
پاسخ به  علوی
10 روز قبل

اونوقت هم هاکان بهش تیکه مینداخت که ندید بدیده حتما تا حالا رنگ پول ندیده خودش و گم‌ کرده من جای مانلی بودم برمیگشتم خونه پدربزرگم اگه میپرسیدن چی شده میگفت شوهرم با معشوقش رفته خارج ماه عسل پدربزرگ عزیزممم😏

خواننده رمان
خواننده رمان
10 روز قبل

مانلی باید از رفتار این چند روز هاکان درس بگیره و دیگه اصلا هاکان رو نبینه و به چشمش نیاد بره دنبال زندگی خودش و سعی کنه بهترین زندگی رو برای خودش بسازه،بیخیال هاکان و کیارش

نام نامدار
نام نامدار
10 روز قبل

خوبه این جور چیزهارو فقط تو رمان ها می خونیم اگه تو واقعیت این اتفاق ها می‌افتاد قطعا آمار قتل مردان توسط زنان زیاد میشد🤣

ستاره
ستاره
پاسخ به  نام نامدار
10 روز قبل

عزیزم تو واقعیت هست آمارشم خیلی بالاست الان نه تنها مردها بلکه زنهای متاهل هم معشوقه دارن مردها الان بجای یکی ده تا معشوقه دارن عزیزم کجای کاری

Prnya
Prnya
10 روز قبل

خیلی دلم میخواد مانلی از همین لحظه که هاکان میاد یه طوری بی خیال باشه که هاکان هم تعجب کنه و مانلی هر کاری دوست داره بکنه و محل هاکان هم نزاره

خواننده
خواننده
10 روز قبل

چه زندگی تلخی داره مانلی
بمیرم برا دلت خواهر
واای ازاون روزی ک حاج کمال قبل مردنش بخواد نتیجه شوببینه(بچه مانلی وشوهراحمقش)بعد بمیره
ببینم اونو روزو که اونوقت میخواد چکارکنه هاکان خان😠😠

Shiva
Shiva
پاسخ به  خواننده
10 روز قبل

لابد توله سارا رو میدن دست بابا بزرگ و میگن بفرما اینه
نوه ات
نمیدونم این مانلی چرا اینقدر بد اقباله چرا هر دو نفری که تو مسیر زندگیش اومدن ازش متنفرن

خواننده رمان
خواننده رمان
10 روز قبل

مانلی خیلی احمقه اگر یه روزی عاشق هاکان بشه باید رفتارای الانش یادش بمونه

سارا
سارا
10 روز قبل

میتونست بجا نوشتن نگاه کردن بدر ودیواروکشش موضوع به یه قسمتایی از رمان اشاره کنه، خیلی داره مثل حورا پیش میره این رمان پارتا کم و کشش موضوع فراوان ،مگه مخاطبا مسخرتونن اخه این چه وضعشه دیگه ،دلارا وحورا هم اینجور پیش میره پارتاش ،لعنت به نویسنده ای که دربرابر نظرمخاطباش خودشو به کری زده.

مریم گلی
مریم گلی
10 روز قبل

ممنون لطفا یکم پارتها طولانی تر باشه مثل اوایل رمان

دلارام
دلارام
10 روز قبل

خدا وکیلی این نویسنده خسته نمیشه با این حجم زیاد پارت دادن بابا دست مریزاد 👏👏👏

رهگذر
رهگذر
10 روز قبل

خوبه که لاقل تمام سفر رو صرف فکر کردن به هاکان وناراحت کردن خودش نکرده
خوبه که همش غصه نخورده وشهر رو گشته

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x