12 دیدگاه

رمان صدای سکوت پارت اول

5
(1)

ژانر:عاشقانه،معمایی

 

 

 

با صدای آزار دهنده‌ی برادر گرامی از خواب بیدار شدم

 

-نمیخوای گمشی بری دانشگاه؟

-امروز با استاد خرم کلاس دارم نمیرم

-هدی به من توهین نکنااا اصلا خودم میرم تو بمون

با این حرف به غلط کردن افتادم .

-باشه باشه وایسا الان میام

من هدیه راد،دانشجوی پزشکی ترم دوم،دختر سامان راد و مادر خدا بیامرزم مریم راد هستم.

برادر خر و کله شق و شری هم دارم که اسمش سپهره و نامزد داره،

نامزدش همسن خودمه و یک جورایی خواهر همدیگه حساب میشیم.

از تختم بلند شدم و به طرف توالت رفتم و کار های مربوطه رو انجام دادم.

به اتاقم برگشتم و یک آرایش مناسب دانشگاه کردم ، مقنعه مشکیم و مانتوی مشکیم رو برداشتم و پیش به سوی دانشگاه…

برادرم سپهر ۶ سال ازم بزرگتر و زرنگ تره.. استاد دانشگاه من هستش و یک دکتر حسابیه تقریبا نصف واحد هامو با داداشم برداشتم اینجوری خیلییی بهتره کوثر نامزد سپهر هم مثل خودم واحد ها رو برداشت..

از اتاقم بیرون رفتم و ی شکلات گذاشتم دهنم و رفتم توی ماشین سپهر و ظبط رو روشن کردم…

مادرم وقتی من ۱۰ سالم بود فوت شد اون زمان خیلی ضربه‌ی بدی خوردم اما پدرم برامون هم مادر بودم هم پدر اون بهترینه منه! قهرمان زندگیمه

….

-سپهر ازت متنفرم

اونم مثل خودم با داد گفت

-منم همینطور

‌….

نصف بچه های دانشگاه نمیدونن که من و سپهر خواهر برادر هستیم.. چون فامیلیمون یک پسوند هم داره آقایی راد بیشتر سپهر رو راد میگن و من رو آقایی

یک اکیپ هم توی دانشگاه داریم که از سه تا دختر و دوتا پسر به جز سپهر تشکیل میشه، فقط این اکیپه که از خواهر برادر بودن و از کوثر و سپهر خبر داره

…..

 

دم خونه‌ی کوثر بودیم مثل همیشه از جلو به عقب منتقل شدم و هندزفری هام رو زدم به گوشم تا این دوتا مرغ عاشق کمی با هم راحت باشن

 

متوجه‌ی تکون های کوثر شدم و هندزفریم رو در آوردم

-رسیدیم؟

-آره عشقم رسیدیم

-سپهر کجا رفت؟

-وای خب اون همیشه زودتر از ما میره پیاده شو ماشینو قفل کنم بریم.

 

از ماشین پیاده شدم و بعد از قفل کردن ماشین توسط کوثر از پارکینگ بیرون اومدیم و به سمت حیاط حرکت کردیم

توی راه کاوه رو دیدیم یکی از عضو های شوخ اکیپمون

اکیپ ما همونطور کت گفتم از شیش نفر تشکیل شده

(سپهر،من،کوثر،سیمین،کاوه و پویا)

پویا خرخون کلاسمون بود و همیشه نمرات خوبی داشت

هرچند که من و اون توی یک رقابت تنگاتنگی بودیم چون هر دو نمراتمون بین ۱۸ تا ۲۰ بوده و اما کاوه و کوثر… امان از این دوتا نظراتشون بین ۱۰ تا ۱۵ عه ولی کوثر با پارتی بازی توسط سپهر کمی نمراتش میاد بالا

سیمین هم مثل کاوه و کوثره

 

-به آقا گاوه

 

عشوه‌ی خرکي اومد و به شونم زد

 

-عیی وا صد بار گفتم به من نگو گاوه جانم من صغرام صغراااا

 

با گفتن این حرفش هر دومون مثل بمبی ترکیدیم اون هم سعی میکرد جدی باشه اما متاسفانه موفق نشد و با ما شروع به خندیدن کرد.

کوثر-بدویید بریم دیر نرسیم وگرنه سپهر کلمونو میکنه بدوید

 

با گفتن این حرف کوثر پا تند کردیم به سمت محوطه‌ی دانشگاه و بعد هم کلاس.

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۱ ۲۰۰۸۰۲۶۰۸

دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود…
InShot ۲۰۲۴۰۲۲۸ ۲۳۳۸۵۰۰۶۹

دانلود رمان نجوای نمناک علفها به صورت pdf کامل از شکوفه شهبال 3.7 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان:   صدای خواننده در فضای اتومبیل پیچیده بود: ((شهزاده ی آسمونی/گفتی که پیشم می مونی.. برایاین دل پر غم/ آواز شادی می خوانی عشق تو آتیش به پا کرد/ با من تو روآشنا کرد.. بی اونکه حرفی بگویم/راز منو بر ملا کرد.. یه لحظه بی…
Screenshot ۲۰۲۲۰۴۲۴ ۲۱۲۷۴۷

دانلود رمان این من بی تو 3.5 (2)

12 دیدگاه
    خلاصه رمان :     ترمه و مهراب (پسر کوچک حاج فیضی) پنهانی باهم قرار ازدواج گذاشته اند و در تب و تاب عشق هم میسوزند، ناگهان مهراب بدون هیچ توضیحی ترمه را رها کرده و بی خبر میرود! حالا بعد از دوسال که حاج فیضیِ معروف، ترمه…
photo 2019 01 08 14 22 00

رمان میان عشق و آینه 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق…
رمان هکمن

رمان هکمن 0 (0)

8 دیدگاه
دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۱ ۱۹۵۵۲۰۶۸۰

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن،…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۳۴۲۰۹۶

دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۰۷۱۸۶

دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار…
IMG 20230127 013520 1292

دانلود رمان درجه دو 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در…
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Karen
Karen
1 سال قبل

این رمان دیگه میخواد بزنه رو دست دلارای😂کمتر پارت بذار 😂آفرین ادامه بده

ghazal
ghazal
1 سال قبل

ای غزال خرشانسه بی عدب اسم تو تو رمانا هس اما من ن 😐😭گریم گرف نویسنده جون نمیشه یکم پارتی بازی کنی برام؟

ghazal
ghazal
پاسخ به  Asal_m
1 سال قبل

نه غزال ک اسم صغراس من غزلم❤
البته ولش کن شوخی کردم نمیخواد ❤❤❤🙂

ghazal
ghazal
پاسخ به  Asal_m
1 سال قبل

تنکس❤

نفس
نفس
1 سال قبل

میخوام بدونم منطقت‌ برای اینکه ی نفر ک طبق توضیحات رمان در واقع ۴ سال و خورده ای نهایتا ۵ ساله ک پزشکی میخونه استاد دانشگاس چیه دقیقا؟
(برادرش از خودش ۴ بزرگتره و دختره ترم دومه‌) مگ استاد پزشکی کشکه؟ فقط می‌نویسید ک نوشته باشید؟

a̷t̷e̷n̷a̷
a̷t̷e̷n̷a̷
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

تو فک کن استادیار هس

صغرا دختر اصغر
صغرا دختر اصغر
1 سال قبل

عیی وا صد بار گفتم به من نگو گاوه جانم من صغرام صغراااا
.
.

😂 🤣

دسته‌ها

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x