رمان عشق صوری پارت 200

5
(1)

 

سر لج و اجبازی چه کارهای احمقانه ای که انجام ندادم و جه حرفهای احمقانه ای که نزدم.
احمقانه !؟
نه…شاید هم خیلی احمقانه نباشن.
شهرام میخواست ازدواج کنه و فراشب، شبی بود که میخواستن به صورت جدی قرارمدارهاشون رو بزارن پس این تلخی یه کابوس نبود.
یه واقعیت بود.
یه واقعیت خیلی خیلی تلخ.
مامان خودش رو بهم نزدیک کرد.دستمو گرفت و گفت:

-آفرین! آفرین که سر عقل اومدی و میخوای خودتو بسپاری به من !
به کسی که صلاح و خوشبختی تورو میخواد
حالا گوش کن…همیشه باید انتخابات با عقلت باشه نه با قلبت!
ازدواج من با بابات از روی قلبم بود.واسه همین همیشه هشتمون گروه نهمون بود.
هم من مجبور بودم کار کنم هم اون..
همیشه حسرت همچی رو داشتیم.
دیگران از زندگی لذت میبردن و ما تماشاشون میکردیم..جز این اصلا چی از دستمون برمیومد!
اما…

به اینجای صحبتهای گرانقدرش که رسید کف دستشو به آرومی به پشت انگشتام زد و ادامه داد:

-اما ازدواجم با رهام با عقلم بود و اصلا پشیمون نیستم.
میدونی…بزار یه واقعیت رو بهت بگم.
برای من اصلا مهم نبود اون دو ازدواج ناموفق داشت…اینم مهم نبود که یه پسر بزرگ داره …
میدونی واسه من چی مهم بود !؟ زندگی الانم…
اینکه دارم مثل یه ملکه زندگی میکنم
واسه تو هم باید فقط همین اهمیت داشته باشه.
اینکه با کسی زندگی کنی که مطمئن باشی برای تو زندگی ای فراهم بکنه که مثل یه ملکه زندگی کنی!
حرفهامو همیشه یادت بمونه.
باشه !؟

پوزخند تلخی زدم و آهسته گفتم:

-باشه…

سرش رو با رضایت تکون داد و بعد از یکم فکر کردن گفت:

-خب…من برات گزینه ردیف میکنم و تو فقط انتخاب کن…هر کدوم رو که دوست داشتی.

اون خندید اما من عین ماتم زده ها زل زدم به دور دست….

زیپ کوله رو کشیدم و با چک کردن ساعت مچیم،عجولانه به سمت میز آرایشی رفتم.
ظاهرم رو یکبار دیگه تو آینه چک کردم و بعد بند کوله رو روی دوشم انداختم و پیامی که همون لحظه از طرف مونا برام اومده بود رو باز کردم و خوندم:

“من پنج دقیقه دیگه جلو در خونتونم…دم در باش”

در جواب پیامش یه “باشه” نوشتم و بعد گوشی رو قفل کردم و با عجله از اتاق زدم بیرون.
میدونم امشب همون شب بخصوص ، یعنی جشن گذاشتن قرار مدار عروسی شهرام و ژینوس بود اما من به خیلی دلایل نمیتونستم و نمیخواستم که اونجا باشم.
اولین دلیل اینکه تحمل این مجلس رو نداشتم و دوم اینکه الان زمان مناسبی واسه اینکه اون بفهمه دختری که با شهرام در ارتباط بود من هستم نبود!
همه توی خونه در تکاپو بودن.
یه گروه آورده بودن که بیرون رو تزئین بکنن و یه عده هم برای دیزاین و چیدن ظروف میوه و شیرینی!
هر کسی مشغول انجام کاری بود و من باید میرفتم.
باید…
مامان تا چشمش به من افتاد ناباورانه تو لباسهای بیرون تماشام کرد. پا تند کرد سمتم و با براندار کردنم پرسید:

-واااا…شال و کلا کردی بری کجا !؟

نمیشد با اون بی پرده صحیت کرد.
نمیشد گفت امشب شاید واسه شما یه شب خوب و یه جشن عالی ، اما واسه من تلخ بود.
خیلی تلخ…
می موندم هم رسوایی به بار میومد و هم دل خودم هزار تیکه میشد.

من و من کنان جواب دادم:

-با مونا یاید یه جای مهم برم…تولدِ…تولد یکی از دوستامه منم دع…

حرفم تموم نشده بود که با تشر گفت:

-حتی فکرشم نکن!
من واسه امشب برای تو برنامه ها دارم.
بعد تو میخوای بری !؟
محاله!
محاله بزارم بدی…
زود باش برو خودت رو واسه مجلس امشب آماده کن! همین حالا!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مقدسسیی
مقدسسیی
1 سال قبل

تروخداااا یا بیشتر کن یا چند پارت بزار یا اصن بیخیالش شو سرتشو هم بیار

مهسا
مهسا
1 سال قبل

خیلیییییی کمههههههههههه شورشو در اوردین به خواننده هم احترام بزارین دیگهههههه چی میشه یکم بیشتر کنین ی پارتو خیلی کمهههه

aram
aram
1 سال قبل

الان شیوا هم به زور بره بعد ژینوس ببینش یه کولی بازی دربیاره جشن بهم بخوره

...
...
1 سال قبل

شد ۲۰۰قسمت😤😤

نگرس
نگرس
1 سال قبل

اه خب زودتر تمومش کنین چقد طولش می‌دین کل رمان چس و ناله های شیوا و شیداس

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x