رمان عشق صوری پارت 204

4
(2)

 

صدای تالاپ تلوپ و قلبم و سنگینی نگاه های مامان و ژینوس تاب و توانمو ازم گرفت.
نه!
دیگه نمیشد از این نگاه ها فرار کرد. نمیشد حقیقت رو کتمان کرد.
سرم رو با شرمندگی پایین انداختم و لبهامو روهم فشردم.
آخه باید چی جواب میدادم !؟
ژینوس یا پوزخند گفت:

-هه! چیه !؟ زبونت لال شد آره! باید هم لال بشه.
خانم خوب موقعه ای افتاد تو چاله..دستت واسه همه رو شد!

مامان آه عمیقی کشید و آهسته پرسید:

-شیوا…حقیقت داره !؟

سرم رو بالا گرفتم و بهش خیره شدم.
زل زدم تو چشمهاش و چون دیگه چاره ای جر بیان حقیقت نداشتم گفتم:

-آره…داره!

چشمهاش درشت شد و لبهاش نیمه باز.
پر واضح بود جوابی که تحویلش دادم رو باورش نشده.
سرش و رو تکون داد و گفت:

-امکان نداره!

ژینوس حین ور رفتن با تلفن همراهش گفت:

-امکان داره! چون من هزارتا عکس از دختر عزیزتون و نامردم دارم!

اینو گفت و تلفن همراهش رو سمت مامان گرفت.
چشمهامو بستم و یه نفس عمیق آه مانند کشیدم.
رسما بدبخت شده بودم.
یه آدم بی دفاع با جرم محرز!
عکسهارو یکی یکی تماشا کرد و بعد سرش رو بالا گفت و با نگاه به صورتم گفت؛

-باورم نمیشه شیوا! باورم نمیشه!

ژینوس دستشو پس کشید و گفت:

-بهتره باورت بشه مستااااانه جون! البته…امشب باید همه چیز برای همه روشن بشه.
عمو رهام باید بفهمه مار تو آستین داشته!

اینو گفت و بعد از اینکه پشت چشمی نازک کرد از بین من و مامان رد شد و رفت داخل…

به محض رفتن ژینوس دست مامان بالا رفت و با ضرب روی صورتم فرود اومد.
آب دهنش رو انداخت رو زمین و گفت:

-تف! تف تو ذاتت شیوا…کمربستی به نابودی زندگی من هااان !؟ دختره ی کثافت!
اون دوست پسرت که هی از من مخفی نگهش میداشتی شهراااام بود !؟
تو به ذاتت شیوااااا…

لبهام لرزیدن و نی نی چشمهام درخشید.
دستمو رو صورتم گذاشتم و سرم رو پایین انداختم.
دوسه تا سیلی دیگه به صورتم زد و پشت سرهم گفت:

-کثافت کثافت کثافت…منو خار کردی.
منو جلوی یه احمق بدترکیب سکه ی یه پول کردی!
حالا چه جوری تو روی رهام نگاه کنم !؟
وای وای وای…
وای شیوا چیکار کردی با من!؟
چیکار کردی!؟

بغضمو فورد خوردم و همچنان بی دفاع و ساکت سرجام موندم.
موبایلم بازم رنگ خورد.
مونا بود.
رد تماس دادم و براش نوشتم:

” مونا برو…ژینوس اومد و منو دید.همچی رفت روهوا…برو”

پیام رو ارسال کردم و دماغمو بالا کشیدم.
مامان جفت دستهاشو لا به لای موهاش فرو برر و با گزیدن لبش ادامه داد:

-خدایا…چیکار کنم حالا !؟ چه خاکی تو سرم بریزم ؟
چه جوری میتونم بعد از این تو چشمهای رهام نگاه کنم

سرمو بالا گرفتم و با بغض وصدای لرزون گفتم:

-یه جوری میگی انگار من آدم کشتم…

با پشت دست زد تو دهنمو گفت:

-خفه شو…خفه شو کثافت! خفه شو مایه ی ننگ…
تو زندگی منو برباد دادی شیوا…زندگی منو برباد دادی!
آخه لعنتی اینهمه آدم چرا شهراااام !؟
چرااااا….

فرصت نشد چیزی بگم چون همون موقع آقا رهام در حالی که تو قاب در ایستاده بود و به نظر می رسید بی نهایت بهم ریخته و عصبیه گفت:

-مستاااااانه! بیا داخل…همین حالا! با دخترت…

مامان آب دهنشو قورت داد و زیر لب زمزمه کرد:

” واااای…فهمید….”

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
☆☆☆
☆☆☆
1 سال قبل

واییییییی نویسنده جونننن توروخدا پارتا رو طولانی کننن الان داستان داره جنایی میشه😂😂

دخمل بلوچ _زیبا
دخمل بلوچ _زیبا
1 سال قبل

بوفففففففف
.
یعنی میخوام بدونم این نویسنده خودش خسته نشده از این همه کشش
.

جانان
جانان
1 سال قبل

از لحاظ روحی احتیاج دارم دونه به دونه موهای اون ژینوس بد ترکیب رو از جاش بکنم
و کلی حرف بار اون مستانه هرزه کنم که نتیجه آوارگی دخترش میشه هرزه شدن مثل خودش که هر کی از راه رسید خوار و خفیفش کرد
خیلی دلم برا شیوا میسوزه که رو دیوار کی یادگاری نوشته

عاطفه
عاطفه
1 سال قبل

😅😅😅ایول

سولماز
1 سال قبل

کم کم داره هیجانی میشه

سمیه
سمیه
پاسخ به  سولماز
1 سال قبل

کجاش دقیقا داره هیجانی میشه؟!نمی فهمم واقعا الان دوباره همون روال قبلی همه از شیوا نا امید میشن طرفش میکنن…دوباره شیوا میره دوباره دوباره اصلا شاید بخوان به زور شوهرش بدن که خدا کنه بدن رمان زودتر تموم شه اون شیدا هم یه ماشین بهش بزنه داستانش پایان پیدا کنه چون نه عرضه طلاق گرفتن داره و نه می تونه خودشو با شرایط وفق بده …فقط بلده گند بزنه و گریه کنه و فکرکنم که چقدر بدبخته

جواد
جواد
1 سال قبل

وایییییییییی من تا فردا میمیرم 😵

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

لطفا زودتر تمومش کنین دیگ، پارتا خیلی کوتاه شدن، خسته شدیم دیگ ۲۰۰پارت شده

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x