رمان عشق صوری پارت 222

5
(1)

 

اول به صورت جدی و بعد به دستش که به سمتم دراز شده بودنگاه کردم.
اون مصمم بود اما من نه.
با دل و جرات ازم میخواست همراهش برم خونه ی پدرش تا به همه بگیم همدیگرو میخوایم اما…
اما من همچنان فکر رو در رو شدن با اونا آزارم میداد.
یعنی توانشو نداشتم.
سکوتم که طولانی شد با تشر و عصبانیت گفت:

-شیوا…تکلیف منو مشخص کن! با من میای بریم یا میخوای تا آخر عمرت از همه فراری باشی هاااان !؟ کدومش!

مضطرب و هول و دستپاچه گفتم:

-ن…نمی…نمیدونم…

انگار که بخواد به این ماجرا خاتمه بده با جدیت گفت:

-یا با من بیا یا تا آخر عمرت همینجا بشین و زانوی غم بگیر کدومش؟ هان؟
حرف بزن…میای یا می مونی!؟

آب دهنمو قورت دادم و با شک و تردید نگاهش کردم.
احساس پِرس شدن داشتم چون تحت فشار بودم و این تحت فشار بودن مثل این بود که انگار گیر کرده بودم لای منگنه.
یعنی ازم میخواست باهاش بلند بشم و برم خونه پدرش و بگم میخوام باهاش ازدواج کنم!؟

صدای پر تحکم و قویش دوباره تو سکوت پیچید:

-ببین شیوا اگه اومدی که هیچ..من میرم اونجا و قصد و محکم به همه میگم دوست دارم. میگم که میخوامت و دلم میخواد باهات ازدواج کنم.
اگه نیومدی هم دیگه اسمتو نمیارم.
حالا…با من میای یا نه !؟

گرچه ازش عصبانی و دلگیر بودم اما جز خودش هم نمیخواستم خودم رو کنار مرد دیگه ای ببینم برای همین دلمو زدم به دریا و گفتم؛

-میام

تا اینو گفتم لبخند زد و گفت:

-پس پاشو

دستمو توی دستش گذاشتم و از جا بلند شدم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
اشتراک در
اطلاع از
guest

35 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Blackpink jennie
Blackpink jennie
1 سال قبل

نویسنده محترم عالی بود خسته شدم انقدر پارت ات طولانی بود خدا قوت

Sheyda
Sheyda
1 سال قبل

پارت بعدی همین رمان
شیوا:از جام بلند شدم و رفتم کم کم‌ سمت دشویی داشتم تصمیم میگرفتم که برم دشویی یا نگه دارم برم بیام بعد برم اخ که چقد سخت بود انتخاب اما باید انتخابمو میکردم ترجیح دادم برم چون نگه داشتن واقعا سخت بود بالاخره رفتمو کارمو انجام دادم شیلنگو که باز کردم به این فکر کردم برم به مامان مهربونم چی بگم تاحالا نزاشتم اب تو دلش تکون بخوره ……
و اینگونه بود که اب مملکت را به چخ دادم

پایان

دوستان نویسنده تشریف بردن زیارت من به جاشون پارت گذاشتم 🙄😁

سمیه
سمیه
پاسخ به  Sheyda
1 سال قبل

وایییییییییییی…….عالیییی بودند…به خدا از رمان انقدر لذت نبردم….خیلی خوب بود…بازم بنویس

Sheyda
Sheyda
پاسخ به  سمیه
1 سال قبل

😂🤍چشم

منیژ
منیژ
پاسخ به  Sheyda
1 سال قبل

خیلی هم خوب 😄

Rose
Rose
1 سال قبل

یا رمان کتی.مقبره لیا و چند تای دیگه

Rose
Rose
1 سال قبل

مثلا من خودم رمان های پنجاه طیف خاکستری و تاریکتر و آزادی رو خوندم
شماها خوندینش؟؟؟؟

aram
aram
پاسخ به  Rose
1 سال قبل

احیانا اینا فیلم نیستن؟

Rose
Rose
پاسخ به  aram
1 سال قبل

فیلمش رو از روی رمانش ساختن عزیزم و اینکه رمانش خیییلی جذذذاب تره

Rose
Rose
1 سال قبل

سلام بچه ها یه مدت نخونین رمانو مثلا یک‌ماه صبر کنین بعد بخونین
بعدش یه سوال؟؟؟؟
رمان تو این سبک ها معرفی کنید
اروتیک😁

منیژ
منیژ
پاسخ به  Rose
1 سال قبل

آره من موافقم من میرم یکی از همینا ک معرفی کردی میخونم سرگرم میشم نمیام سمت این پارت چس مثقالی 😵‍💫

Rose
Rose
پاسخ به  منیژ
1 سال قبل

ایناییکه معرفی کردم کاملش هستpdf
بازم اگه خواستی ذمان درجه یک بهت معرفی میکنم
هرکی خواست بگه

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
1 سال قبل

جون بکن برودیگه…خوبه همه میدونم قبلا تاکجاها باشهرام جونش پیش رفته 😐😐

منیژ
منیژ
1 سال قبل

دهنمان سرویس کردی ..😶✋

آتی
آتی
1 سال قبل

خدا حالا باور کن لباس پوشیدنش هم توضیح میدهههه تو ماشین هم ۱۰ پارت باید بگه تا برسه به خونههه رهااااام …. خداکنه پارت بعد یهو در خونه رهام ظاهر بشن
بخدا من یکی که گاییده شدممم
من نمیدونم چرا چند وقته از شهرام بدم میاد آلبرده فقط رهام بگیره یه تل بکوبش من دلم خنک شه گوزو رو 😂

elnaz
elnaz
1 سال قبل

دهنمون سرویس شد انقد صبر کردیم تقصیر نویسنده نیس ما خودمون انقد بیشوریم که این رمان کوفتیو میخونیم😂😂

نیلو
نیلو
1 سال قبل

مثل اینکه بلند شد شیوا ک باهاش بره پارتای باقی رو با قلم خوش مشقم بنویسم دوستان😂💔

الی
الی
1 سال قبل

نویسنده دهنت سرویس

aram
aram
1 سال قبل

خوندن این رمان صبر ایوب میخواهد

سمیه
سمیه
پاسخ به  aram
1 سال قبل

صبر ایوب نمیخواد….عمر حضرت نوح و لازم داریم

هستی
هستی
1 سال قبل

اینو دیگه همه میدونستن که
شیوا با شهرام میره یکم بیشتر کنی پارتا رو چهار روز صبر کردیم برای همین

سمیه
سمیه
پاسخ به  هستی
1 سال قبل

اومم…رمان مسخرس من فقط میام نظراتون میخونم

هستی
هستی
1 سال قبل

نویسنده عزیز چرا داری رمانتو خراب میکنی

نیلو
نیلو
پاسخ به  هستی
1 سال قبل

تازه فهمیده قصدش خراب کردنه😂😂کجا بودی تو ویرانش کرده خیلی وقت پیش موقع های دیاکو دادوند😂😂😂😂😂😂

سمیه
سمیه
پاسخ به  هستی
1 سال قبل

رمان پوکیده ….

پریا
پریا
1 سال قبل

هر ۴روز یکبار ی پاراگراف فقط میزارن .من ک دیگه دنبالش نمیکنم بدونم چیشد .چون هر چی از قبل خونده بودمم پرید .اصلا نفهمیدم چی خوندم

Mobina
Mobina
پاسخ به  پریا
1 سال قبل

ارع کاشکی مثل قبل پارت بزارن خیلی توجهم رو جلب نمیکنه دیگه

Mobina
Mobina
1 سال قبل

خیلی پارتاتون کوتاه شده دیگه اصلا مشتاق خوندنش نیستم :))))!

سمیـرا :)
سمیـرا 🙂
پاسخ به  Mobina
1 سال قبل

کاملا حق با شماست منم اوایل این رمان بسیار مشتاقم بودم و هیجان داشتم اما با مرور زمان هر چه می‌گذرد نسبت به این رمان بی میل تر میشم و همین اواخر خوندن یا نخوندن هم برام تفاوتی نداره فقط میخونم ببینم آخرش چی میشه

تازه این یک قسمت ماجراست شیواست نوبت به شیدا برسه واویلا 😂

سمیه
سمیه
پاسخ به  سمیـرا 🙂
1 سال قبل

منم همینجور شدم …بزای خوندن نظرات بیشتر مایلم تا خود رمان

فاطمه
1 سال قبل

خسته شده بدبخت…. رمان میخوای بخونی و حال کنی. برو الفبای سکوت رو بخون

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
پاسخ به  فاطمه
1 سال قبل

یادمه یکی بهم گفت رمان گلادیاتور عالیه خوندم فقط سردردشدم حالا الفبای سکوت بریم بخونیم بگیم دهنت سرویس که گفتی بروبخون😐😐

فاطمه
پاسخ به  نیلی رحیمی
1 سال قبل

بخون پشیمون نمیشی… خیلی موضوعش جالبه

سارا
سارا
1 سال قبل

خسته نباشی دلاور،خدا قوت پهلوون

Nahar
Nahar
1 سال قبل

نوییسنندههه چقدددررر زحمت میکشی یه تیکه پوست و استخون شدی فقط بخاااطررر ما…!!!!!

نکننن با خودتتتت نکننننن ما نمیخوایییم تو اذییت شیی

دسته‌ها

35
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x