رمان عشق صوری پارت 224 - رمان دونی

 
پیاده شدنمون از ماشین همزمان شد باهم.
قلبم تند تند تو سینه ام می تپید و با اینکه در تمام طول مسیر شهرام باحرفهاش سعی داشت بهم بفهمونه هیچ جرمی نکردیم و همچی به زودی درست میشه اما بازهم…بازهم من درگیر ترس و دودلی شدم!
اون اما در کمال خونسردی به سمت در رفت.
انگار بر خلاف من مواجه شدن با این مشکل واسه اون چندان سخت هم نبود.
قبل از اینکه زنگ رو فشار بده دویدم سمتش و گفتم:

-صبر کن!

دستشو پایین آورد و سرش رو چرخوند سمتم.
فکر کنم خودش هم باز فهمید چی پیش اومده.
مسئله ترس من بود!

چپ چپ نگاهم کرد و پرسید:

-دیگه چرا !؟

آب دهنمو قورت دادم و همونطور که با انگشتهای دستم ور میرفتم گفتم :

-اگه بیرونمون کنن از خونه چی! اگه فحش کشمون کنن چی !؟ اگه…

کلافه گفت:

-بس کن شیوا هی اگه اگه اگه…هر چه پیش آید خوش اید! یا موافقت میکنن و باهاش کنار میان یا هم نمیان…پس خودتو جمع و جور کن

اینو گفت و دوباره دستش رو بالا گرفت و اینبار قبل از اینکه من جلوش رو بگیرم زنگ رو فشرد.
نفس عمیقی کشیدم و آهسته گفتم:

-باشه! سعیمو میکنم…

چند لحظه بعد خدمتکار بود که با صدا و لحنی که میشد آثار تعجب و جاخوردگی رو توش دید جواب داد:

“س…سلام آقا شهرام…بفرمایید…”

در که بازش رو کرد سمتم.
چند لحظه ای خیره نگاهم کرد وبعد دستمو گرفت و همراه خودش برد داخل…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یغمای بهار

    خلاصه رمان:       دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه آگات pdf از زهرا بهرامی

  خلاصه رمان : زندگی کیارش کامیاب به دنبال حرکت انتقام جویانه ی هومن، سرایدار ویلای پدرش با زندگی هانیه، خواهر هومن گره می خوره   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید»   romanman_ir@ به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی شهرزاد

    خلاصه رمان:         یه دختر هفده‌ساله‌ بودم که یتیم شدم، به مردی پناه آوردم که پدرم همیشه از مردونگیش حرف میزد. عاشقش‌شدم ، اما اون فکر کرد بهش خیانت کردم و رفتارهاش کلا تغییر کرد و شروع به آزار دادنم کرد حالا من باردار بودم و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اشرافی شیطون بلا

  دانلود رمان اشرافی شیطون بلا خلاصه : داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی از مهمونی ها مجبور به شرکت کردن میشه و سوتی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Blackpink jennie
Blackpink jennie
2 سال قبل

نویسنده من یک پیشنهاد دارم میخوای تو هر پارت 1 کلمه بنویس پارت ها رو هم 10 روز یک بار بزار

ارسلان
ارسلان
2 سال قبل

خانوم متشخص دهن ما رو سرویس کردی من یک پسرم برای اولین بار تو زندگیم میخواستم رمان بخونم زدی ریدی به افکارم چه کاریه خو سر وقت خودت پارت بده دیگه کشتیمون

من منم
من منم
2 سال قبل
پاسخ به  ارسلان

🤣😂😂😂

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

ااای خدالعنتتون کنه بااین سرکارگذاشتنتون خیلی هم تفه هستش رمانش اوووق

لنا
2 سال قبل

باباچون ازسایت پول درمیاره میخادهی مابریم بیام تاپول بیشتری‌بگیره

aram
aram
2 سال قبل

فشردن زنگ در یک پارت جالب بود

من منم
من منم
2 سال قبل

فقط میتونم بگم یعنی خدا لعنتت کنه😂
تو که نمیتونی نکن خواهر من مجبور نیسی

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

باباجون بعده چندروز یه پارت گذاشتی اونم دوخط
سوارماشین شدن درخونه باباشهرام رسیدن زنگ زدن شیواترسید شهرام گفت بس کن خودتو جم کن شیواگفت سعی میکنم تمام😅😅😅😅
بخداکه مسخره شدیم بااین رمانهای بی مزه شمابچه ها

نیلو
نیلو
2 سال قبل

خدا قوت نویسنده جان دیگه پنج روز شهرام دم در با شیوا منتظره تا راش بدی بره پیش ننه باباش ریش و قچی دستته😂💔

Nahar
Nahar
2 سال قبل

نویسنده‌ی مهربون من 🥰 خیلی زحمت میکشی ممنونم🥰♥️😐

آتنا
آتنا
2 سال قبل

بچه ها من این رمان رو توی کانال تلگرامش دنبال میکنم رمان عشق صوری تمام شده تازه فکر کنم دیروز
فایلش هم آمده ولی فروشیه ۲۵ تومن 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ بخاطر همین خون خدا می‌کنه تو دلمون خراب

ارزو
2 سال قبل
پاسخ به  آتنا

خدایی من بمیرمم پول نمیدم بخرمش😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑
.
.
.
.
.
.
😑
حالا نویسنده میتونه اصن تو هر پارت یه کلمه بذاره 😑

آتنا
آتنا
2 سال قبل
پاسخ به  ارزو

اره اصلااااا ارزش نداره بخری
گوزه بابا گوز علافمون کرده سگ
حالا خون تو جیگرمون میکنه

ANIS
ANIS
2 سال قبل

ناموصا
جدی جدی
خودت خسته نشدی¿¿¿

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x