رمان هم دانشگاهی جان پارت ۷۰ - رمان دونی

رمان هم دانشگاهی جان پارت ۷۰

.

 

 

 

 

صدای آهنگ طنین انداز روحم بود

روح و روانمو آروم میکرد

+ نمیخوای چیزی بگی دلوین؟

به صورتش نگاهی انداختم

با لطافت گفتم:

_ نه..الان نه..حال دلم یکمی نا ارومه..فقط همین..

+ هر وقت کسیو خواستی که باهاش صحبت کنی

هر ساعت شب و روز بهم زنگ بزن تو این دو روز مونده به عروسیمون

بقیه ی عمرم که دیگه تنهات نمیذارم..

نگاهمو از صورتش گرفتم و به پنجره ی ماشین دادم

زیر لب باشه و ممنونی گفتم

رسیده بودیم به ماشینم

کیفمو برداشتم و در ماشینو باز کردم

_ لباسم میشه پیش تو باشه؟

+ بله بانو..حتما..با کمال میل

لبخندی به روش زدم و از ماشین پیاده شدم

درو بستم و دزدگیر ماشین خودمو زدم

و سوار ماشین شدم

دستی برای علی تکون دادم و ماشینو روشن کردم

علی که رفت منم حرکت کردم به نزدیک ترین پارکی که کنارم بود رفتم

*پارک موزه ی ریاست جمهوری*

ماشینو پارک کردم و از ماشین پیاده شدم و کیفمو رو شونم درست کردم و زدم به دل پیاده رو..

ایرپاد هامو تو گوشم تنظیم کردم

همراه با آهنگ قدم میزدم و اشک میریختم به این گریه های وقت و بی وقت نیاز عجیبی داشتم همه متعجب به صورتم زل زده بودن برام مهم نبود..منم اشک هایی بود که باید میریخت و نمی ریخت تصویر آخرین بار صورت آریا که تو ذهنم نقش میبست حالمو داغون تر از همیشه میکرد

دلمو به دریا زدم و شماره ی مائده رو گرفتم!

اون بهتر از آریا خبر داشت

با بوق دوم جواب داد

_ مائده؟؟!

+ دلویییین؟؟؟ چرا گریه میکنیییی؟؟

_ مائده از آریا خبر داری؟

+ دلویین؟

تو دیگه چیکارت به اریا؟

اون مگه برات تموم نشده بود؟

چرا الان داری گریه میکنی؟

_ اره مائده مهمهههههه

پشیمونم بخدا

پشیموونممم

اشتباااه کردم مائده

بیخود کردممممم!!

+ آروم باش دلوین..آروم باش..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوزا جلد دوم به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

  خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی مغزم منقار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بر دل نشسته
رمان بر دل نشسته

خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده نمیشه… رمان بر دل نشسته یک عاشقانه ی لطیف و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
2 سال قبل

غلط کردی الان فهمیدی اشتباه کردم که با احساسات دونفر بازی کردی خاکککک

mahsa
2 سال قبل

دختره ی پسر کش
اول اریا حالا امیر علی بدبخت

...
...
2 سال قبل

حالا م محمدعلی بدبخت چیکارکنه که خوشحاله چون قرارع عقد کنه و عاشقته
اول نمی‌دونستی که عاشق یکی دیگه ای

ادا
ادا
2 سال قبل

تو ببخود کردی که بیخود کردی دختره ی استغفرالله ربی….

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x