رمان هم دانشگاهی جان پارت ۸۷ - رمان دونی

رمان هم دانشگاهی جان پارت ۸۷

.

 

 

 

 

تمام مدت به بوییدن عطر تنش گذشت

عطر تنی که همیشه موقع گریه هام و ضجه هام به اون پناه می‌بردم

از اغوشش بیرون اومدم

چشمای نمدارش خبر از قطره های اشک میداد

 

***

#بیست.روز.بعد

 

بیست روز از اون روز کذایی گذشته بود و هنوز نتونسته بودیم برای آریا قلب پیدا کنیم

ده روز دیگه عروسی مائده بود و همه در تکاپوی خرید و بقیه ی چیزا بودن..

توی این بیست روز همیشه همینجا بودم و فقط برای حموم به خونه میرفتم و سریع برمیگشتم

الهام خانوم هم همیشه از این کار من شاکی بود..

دلارام و شوهرش برگشته بودن خونشون

دلم برای فندق یه ذره شده بود

این چند روز انقد اشک ریخته بودم دیگه چشمام خشک شده بود..

از دور مائده رو می دیدم که سراسیمه به طرفم میاد

قلبم لرزید

استرس وجودمو گرفت

چرا اینطوری میومد؟

نزدیکم که رسید نگرانی هامو توی سوالام ریختم و ازش پرسیدم

_ چیشده مائده؟!

چرا اینطوری میای؟!

از یه طرف خوشحال بود از یه طرف ناراحت

به آرتین نگاه کردم

_ آرتین حد اقل تو بگو چیشده خب

مائده رو کرد به ارتین و بهش گفت که اون برای من توضیح بده

آرتین هم دستمو گرفت و برد یه گوشه

_ بگو آرتین تو رو خدا من کشش ندارم

+ میگم یه لحظه آروم باش حالا

_ بگو دیگه سریع.

صداشو صاف کرد

+ برای آریا قلب پیدا شده

تمام نگرانی هام فروکش کرد

_ اینکه خبر خوبیه آرتین کی هست؟ کجا هست؟

+ این قسمتش خبر خوبیه دلوین

این قلب مال پسر یکی از اشناهای ماست که مرگ مغزی شده

تاحالا چندین نفر بهش گفتن برای پیوند قلب اما اجازه نمیده

خیلی خانواده ی سرسختی ان

انقدر خوشحال شده بودم که هیچی نمی‌فهمیدم

_ اشکال نداره ارتین ادرسشونو بده من راضیشون میکنم

+ من ادرسو بهت میدم مائده ولی بعید میدونم قبول کنن

_ انشالله که قبول میکنن

به طرف مائده رفتم نفسشو بیرون فرستاد

+ ارتین از آریا هنوزم گله داره

اما چون تو بهش کمک کردی به من برسه خواست دینشو ادا کنه

دستشو گرفتم و به گرمی فشردم

من چقدر به این زوج مدیون بودم خدا بدونه!

ادرسو از آرتین گرفتم و صبر کردم که برن بعد رفتم پیش الهام خانوم و اجازه گرفتم..خیلی خوشحال شده بود و میخواست همرام بیاد اما به زور نگهش داشتم

خداحافظی کردم و به سمت در خروجی رفتم از در بیرون زدم و سوار ماشین شدم

_ خدایا کرمتو شکر..یه روز میدی یه روز میگیری..کمکم کن مثل همیشه من به کمک تو محتاجم..خدایا کمکم کن این قلبه جور بشه برای اریا قول شرف میدم ده نفرو اربعین بفرستم کربلا..

 

بوسی هم براش فرستادم و ماشینو روشن کردم و حرکت کردم سمت ادرس

تو محله های بالای شهر زندگی میکردن

پس وضع زندگیشون خوب بود

کوچه به کوچه رو گشتم و در آخر خونه و پیدا کردم..

جعبه ی شیرنی رو توی دستم گرفتم و از ماشین پیاده شدم.

به سمت در ورودی رفتم و زنگ درو فشردم

یه خونه باغ تک زنگ..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان روح پادشاه به صورت pdf کامل از دل آرا فاضل

    خلاصه رمان :   زمان و تاریخ، مبهم و عجیب است. گاهی یک ساعتش یک ثانیه و گاهی همان یک ساعت یک عمر می‌گذرد!. شنیده‌اید که ارواح در زمان سفر می‌کنند؟ وقتی شخصی میمیرد جسم خود را از دست می‌دهد اما روح او در بدنی دیگر، و در زندگی و ذهنی جدید متولد میشود و شروع به زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماهرخ
دانلود رمان ماهرخ به صورت pdf کامل از ریحانه نیاکام

  خلاصه: -من می تونم اون دکتری که دنبالشی رو بیارم تا خواهرت رو عمل کنه و در عوض تو هم…. ماهرخ با تعجب نگاه مرد رو به رویش کرد که نگاهش در صورت دخترک چرخی خورد.. دخترک عاصی از نگاه مرد،  با حرص گفت: لطفا حرفتون رو کامل کنین…! مرد نفس سنگینش را بیرون داد.. گفتنش کمی سخت بود

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Tara
Tara
2 سال قبل

چرا اسمش هم دانشگاهی جان؟🤣

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل
پاسخ به  Tara

راست میگه چرا؟
نکنه دلوین بره با هم دانشگاهی جانش ازدواج کنه😂💔

Tara
Tara
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

چمیدونمم🥲🤭🤣

رمان خون
رمان خون
2 سال قبل
پاسخ به  Tara

فکر می کنم منظورش از هم دانشگاهی جان اون سه تا دوستانش هست که عین خواهر هستن

Slin
Slin
2 سال قبل

احساس میکنم اینا شرط میزارن باید چمدونم ازدواج و….

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

بعد میگین چرا خوشت از آرتین نمیاد
مگه اریا چیکارش کرده ک ازش گله داره

Nothing
Nothing
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

چون با زنش صمیمی بوده حتما و غیرتی شده چشم دیدنش رو نداره😂😂
بیچاره آریا 😶‍🌫️

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل
پاسخ به  Nothing

اینجوری ک هیچ دختری نمیتونه با پسرا حرف بزنه😐

S.wq
S.wq
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

خب نره صحبت کنه وقتی میبینه شوهرش دوست نداره😂😂

برف
برف
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

و منی که یادم نیست آرتین کیه😶

S.wq
S.wq
2 سال قبل
پاسخ به  برف

وا🤣شوهر مائده

برف
برف
2 سال قبل
پاسخ به  S.wq

آها😂🙏حواس نمیمونه برای آدم🤦‍♀️😂

S.wq
S.wq
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

و منی که خوشم میاد🥲😁

Maede.F
Maede.F
2 سال قبل
پاسخ به  Delvin

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل
پاسخ به  Delvin

حالا خوبه همچنین مالی هم نیس

Maede.F
Maede.F
2 سال قبل

عالی بود

دسته‌ها
17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x