10 دیدگاه

رمان پروژه عشق پارت24

0
(0)

(به محض رسیدن به اتاق خودمو پرتاپ کردم رو تخت چیزی نگذشت که آقا ارمینمونم تشریف فرما شدن نگاهی بهم انداخت که رو تخت لم داده بودم دوتا ابروهایش بالا پرید و لبش به لبخند کشیده شد با چشمای خمار و شیطونش بهم خیره شد در اتاق بست و به سمتم اومد رو تخت نیم خیز شد و دراز کشید نگاهی بهم انداخت که خودمو بهش چسپوندم)

آرمین:خب از کجا شروع کنیم بوخورم یا جر بدم

_گاز بزن دوست داری مک بزن

(نگاه شهوت بارشو بهم دوخت به یک باره انگار اتیشش زده باشن که روم خیمه زد مانتومو از تنم درآورد آخ که دلم لک زده بود بگم مانتومو از وسط جر داد ولی فک کنم اتیشش اینقد بزرگ نبود به محظ درآوردن مانتوم بلوزمم دراوورد و رسید به سوتی..ن عزیزم نگاه شهوت بارشو بهش دوخت)

آرمین:آخه لامصب سفید

_والا نفهمیدم قراره امشب جربخوریم اگه میدونستم صدی به نود قرمز میپوشیدم

آرمین: دو مترع

_نههههه پاشوو منصرف شدم پاشو جرم میدی

آرمین:شیلا بتمرگ زبونتو میگم

_واه‌واه‌واه به من میگی زبونم دو متره، بزنم لتوپارت کنم

(توجه ای به حرفم نکرد شالوار سفیدمم از تنم دراوورد و با یه دست لباس زیر سفید در معرض دیدش قرار گرفتم از روی شرت..م بهش…تمو لمس کرد که چشمام بسته شد و لبمو گاز گرفتم دستشو کامل هل داد داخل شر…تم و با انگشتاش شروع به مالیدن کرد دستشو چنگ زدم رو تنم خیمه زد و پوست گردنم رو با دندوناش کشید………

**********************

لای پلکامو آروم باز کردم ای کاش مس این رمانا بودا ولی حیف من پشت به آرمین لالا کرده بودم تنمو تکون دادم و به سمتش چرخیدم خدا حکمتتو شکر تو این رمانا آقاهه با بوسو ماچ خانومشو بیدار می‌کنه منم باید کله اینو بگیرم بگیرم زیر ترلی تا این بیدار شه اخ‌اخ گفتم ترلی بیا اهورا گوشه بیمارستان افتاده اینم برا من میزنه بالا دستمو توموهاش فرو کردم ای الهی مرگتو ببینم اسکول چند ماه نرفتی حموم خدا مرگم بده با یه نگاه چپکی از کنارش بلند شدم به سمت حموم قدم تند کردم دوش سرسری گرفتم تنمو خشک کردم موهامو خیس بالا سرم با کلیپس بستم از حموم بیرون اومدم که چشمم به جمال آقامون سرد شد گرفته مسه خرس کپیده آروم سمت کمدش رفتم و یه بلوز آبی روشن برداشتم و بدون لباس زیرام تنم کردم از اتاق اومدم بیرون و به سمت آشپزخونه قدم برداشتم مربا عسل پنیر رو از یخچال بیرون کشیدم و با یکم بازو بسته کردن کابینتا چند گردو پیدا کردم اه الهی دستت بشکنه الان من اینا رو برا تو پوست بکنم تا با این هیکلت بشینی بخوری ازاینی که هستی غول تر شی زیر لب غر میزدم و هر از گاهی دستامو تو هوا تکون میدادم و همزمان گردو پوست میکندم ماشاا…. از انگشتای دستام هیچ از انگشتای پاهام حتی از زبونم هنر می‌باره

آرمین: بیا بقیه خانوماشون میزننو میرقصن ماله ما غر میزنه

_ظهرت بخیر عشقم خبر مرگت پاشدی

(خنده ریزی کرد نیم تنه بالاش لخت بود و فقط یه گرمکن تنش بود موهاش نم داشت ….به سمتم اومد خودشو بهم چسپوند و چونشو روی شونه هام گذاشت و دستاشو روی شکمم قفل کرد)

آرمین:سلام خانومم ظهر شمام بخیر، به جان تو نباشه به جان شاتر سرکوچمون یه دافی تو خوابم بود دلم نمیومد ازش دل بکنم لامصب

(با غیض دستاشو از رو شکمم برداشتم و کامل سمتش برگشتم )

_هااا که داف دیدی یه دافی نشونت بدم اسم داف اومد موش بشی

(به محض کامل شدن حرفام منو تند گرفت و بخودش فشار داد )

آرمین:حرف قلمبه سلمبه خیلی میزنیا

_ارمینننننننننن

آرمین:جان ارمینننننن

_ولم کن ازگل

(خیلی عادی ولم کرد گردو های پاک شده رو برداشت و نشست تا صبحونه کوفت کنه)

آرمین:به‌به خانومم هستیا بشین می‌خوام برات لقمه بگیرم

(بدون اینکه دیگه لجبازی کنم خواستم صندلی کناریشو بیرون بکشم که دستمو گرفت و منو نشوند رو پاهاش لقمه کره عسل گرفت و داد دستم لقمرو که دهنم گذاشتم از زیرش عسل رو انگشتام ریخت آرمین خنده ای کرد و دستمو گرفت به سمت دهنش برد و انگشتای عسلیمو لیس زد )

+قوقولی قو قوووووووووو

(از جا پریدم و هراسون خونه رو نگاه کردم)

_یا ابرفرض این دیگه چیه

(آرمین قهقه بلندی سر داد و منو از رو پاش بلند کرد گوشیشو از رو اپن بر داشت )

_خدا بکشتت با خودتو صدای گوشیت

آرمین:جانم ….. الان…..باشه باشه خودمو میرسونم

(تماسو قطع کرد )

آرمین:پاشو بریم که اهورا خبر مرگش بهوش اومده نکبت

 

 

 

 

بچه ها عکس شخصیتارو تو پیج اینستام گذاشتم 🌺⁦♥️⁩

Asra_qaemi_

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 3.9 (7)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
iman ghaderi
iman ghaderi
2 سال قبل

چن عالی

Slin
Slin
پاسخ به  iman ghaderi
2 سال قبل

ور ور کنوشما اعصابمه بوزو یاپیوسن اصلا بیلیسون ن یاپ؟ اصلا کامنته ورمه اویله داها ایه داها گوزل

Shila
Shila
2 سال قبل

دزانم انرژی زاتم ددش

Asi
Asi
پاسخ به  Shila
2 سال قبل

دایخه حمبال⁦♥️⁩

Shila
Shila
پاسخ به  Asi
2 سال قبل

طویله داناخره😂ایتوش داناخره وک من

Asi
Asi
پاسخ به  Shila
2 سال قبل

امن همزادی توم😂⁦👍🏿⁩

Shila
Shila
پاسخ به  Asi
2 سال قبل

دزانم له خوشحالی اوی که همزادمیی ولاتی دشیوینی

Asi
Asi
پاسخ به  Shila
2 سال قبل

وره تو شرفت لمان در کشه😃

Asi
Asi
2 سال قبل

این فحشا انرژیو بهم منتقل می‌کنه فداتشم 😂😂⁦♥️⁩🌺

Shila
Shila
2 سال قبل

اجی عالی بت افتخار میکنم.
ممنونت دبم کمتر ابرو و حیام بریییی در کل عالی بود عخشم یاربی دستت بشکه❤

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x